یک کارشناس مسائل سیاسی معتقد است که در دیدارهای اخیر رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران با سران کشورهای حاشیه خلیج‌فارس تصمیم آمریکا مبنی بر بازگشت به توافق برجام را به آنهاابلاغ کرده و رسیدن به توافق هسته‌ای با ایران را قریب‌الوقوع دانسته است.

«سفر شیخ طحنون بن زاید به تهران در راستای تلاش‌های امارات متحده عربی با هدف تقویت پل‌های ارتباطی و همکاری در منطقه و حفظ منافع ملی انجام شده است.» این را مقامات ارشد اماراتی اعلام کرده‌ و گفته‌اند این کشور به‌دنبال تقویت ثبات و شکوفایی در منطقه است و در این راستا تلاش می‌کند این هدف را با «توسعه روابط مثبت» از طریق گفت‌وگو و اقدامات مشترک و مدیریت دیدگاه‌های یکسان دنبال کند.

درباره پیام این سفر برای بازیگران فرامنطقه‌ای و نیز تأثیر نزدیکی بیش از پیش تهران با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس بر تعاملات منطقه‌ای، با حسین رویوران، کارشناس مسائل سیاسی گفت‌وگو کرده‌ایم.

مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی اخیرا به تهران سفر و با مقامات ایرانی دیدار و گفت‌وگو کرد. این اتفاق را اگر کنار موضوعات دیگری مانند مذاکره عربستان با ایران قرار دهیم به‌نظر می‌رسد معادله جدیدی در منطقه شکل گرفته است. این رفت‌وآمدها و مذاکرات حامل چه پیامی است؟
سفر مشاور امنیت ملی امارات به ایران پیام‌های روشنی برای کشورهای فرامنطقه‌ای دارد و آن این است که مسیر سیاست‌ورزی در منطقه تغییر کرده است. امارات دریافته که امنیت خود را با تکیه بر نیروهای فرامنطقه‌ای نمی‌تواند تامین کند و ازاین رو در تلاش است با ایران به‌عنوان قدرت اصلی منطقه‌ای وارد تعامل و گفت‌وگو شود. این کشور، علاوه بر ایران مسیر گفت‌وگو با ترکیه و سوریه را در پیش گرفته است و به‌نظر می‌رسد مسیر درستی را در صحنه سیاسی انتخاب کرده است. علاوه بر این، امارات به تأسی از عربستان‌سعودی که با ایران وارد تعامل شده است، تلاش می‌کند منافع ملی خود را در قالب تعامل و گفت‌وگوی نزدیک‌تر با ایران تامین کند. به‌نظر می‌رسد چنین رفت‌وآمدهایی مقدمه‌ای بر کاهش تنش‌ها و توجه بیشتر به ظرفیت‌های درون‌منطقه‌ای برای رسیدن به امنیتی پایدار بدون دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای باشد.

 آمریکا در حال خروج از منطقه است، ولی به‌نظر می‌رسید تلاش داشت پای خود را با استفاده از صهیونیست‌ها محکم کند. اما سران کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس نقشه راهی را که ترامپ برای منطقه ترسیم کرده بود، ادامه نداده‌ و مسیر دیگری را دنبال می‌کنند. دلیل این اتفاق چیست؟
تصمیم مقامات آمریکایی برای خروج از منطقه از دوره ترامپ نهایی شده بود. نقطه آغاز خروج نظامیان آمریکایی با توافق میان آمریکا و طالبان شروع شد. زمانی که زلمای خلیل‌زاد به‌عنوان نماینده آمریکا با طالبان به این توافق رسید که نیروهای آمریکایی افغانستان را ترک کنند، ترامپ نگرانی کشورهای عربی را از خلأ نبود یک نیروی نظامی که از آنان دفاع کند، درک کرده و برای جبران این خلأ، دست مقامات برخی کشورهای عربی را در ‌دست صهیونیست‌ها گذاشت. برنامه آمریکا این بود که رژیم صهیونیستی این خلأ را پر کند، اما اتفاقی که افتاد این است که کشورهای منطقه به جمع‌بندی متفاوتی از آمریکا رسیدند. مقامات عربی دریافتند که این رژیم صهیونیستی نیست که می‌تواند این خلأ را پر کند، بلکه با بازیگران اصلی و قدرتمند منطقه باید وارد گفت‌وگو شوند تا امنیت منطقه را خود تامین کنند. در شرایط فعلی شاهد نوعی عقلانیت در تصمیمات سران این کشورها هستیم که منجر به فاصله گرفتن از سیاست‌های آمریکا در منطقه شده است.

 شاهد این بودیم که ترامپ برخی کشورهای عربی منطقه را در قالب پیمان ابراهیم به صهیونیست‌ها وابسته کرد. تا چه اندازه تحولات اخیر می‌تواند به تضعیف این پیمان و صهیونیست‌ها در منطقه منجر شود؟
تلاش ترامپ این بود که بین امارات، بحرین، سودان، مغرب و کشورهای دیگر عربی و اسلامی با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کند. آمریکایی‌ها به سران این کشورها گفته بودند که جای نیروهای نظامی آمریکا، صهیونیست‌ها مسئولیت امنیت آنان را برعهده خواهند گرفت. در یک سالی که از امضای این پیمان گذشته است، کشورهای منطقه متوجه شده‌اند که اسرائیل نه‌تنها نمی‌تواند حامی امنیت آنها باشد، بلکه خود تهدیدی جدی برای امنیتشان است؛ ازاین رو، کشورهای منطقه تصمیم گرفته‌اند با ایران روابط نزدیک‌تری داشته باشند که این موضوع می‌تواند به تضعیف قطعی پیمان ابراهیم در منطقه منجر شود.

 فکر می‌کنید با خروج آمریکایی‌ها، رژیم صهیونیستی نیز از منطقه خارج می‌شود؟
تصور نمی‌کنم با این تحولات شاهد خروج فوری رژیم صهیونیستی از منطقه باشیم و این اتفاق به شکل تدریجی رخ خواهد داد. به‌نظر می‌رسد کشورهای حوزه خلیج‌فارس در شرایط کنونی سیاست توازن را در پیش گرفته‌اند، اما اگر سران عرب به این نتیجه برسند که نیازی به صهیونیست‌ها ندارند بدون شک ارتباط خود را با این رژیم قطع می‌کنند. ما در گذشته چنین اتفاقی را میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی شاهد بودیم. پیش از این، امارات، قطر، عمان و چند کشور دیگر عربی دفاتر همکاری اقتصادی با صهیونیست‌ها داشتند، اما بعد این دفاتر را تعطیل کردند؛ چراکه احساس کردند وجود این همکاری‌ها منافعی برایشان ایجاد نمی‌کند. براین اساس معتقدم رابطه‌ای که اکنون میان برخی کشورهای عربی و صهیونیست‌ها وجود دارد در درازمدت از بین خواهد رفت؛ چراکه اعراب می‌دانند با تغییر جغرافیای سیاست در منطقه، وجود صهیونیست‌ها برای آنها عامل تهدید است و تلاش می‌کنند از این عامل فاصله بگیرند.


 برخی بر این باورند که احیای برجام و بازگشت آمریکا به این توافق قطعی است و از این رو کشورهای عربی با درک موضوع تلاش دارند با سرعت به ایران نزدیک شوند. تا چه اندازه این تحلیل می‌تواند مقرون به صحت باشد؟
به‌نظرم تا حدود زیادی این تحلیل درست است. اخیراً شاهد سفر رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بودیم. در دیدارهایی که این مقام کاخ سفید با سران این کشورها داشته به آنها تصمیم آمریکا مبنی بر بازگشت به توافق برجام را ابلاغ کرده و رسیدن به توافق هسته‌ای با ایران را قریب‌الوقوع دانسته است. این تصمیم آمریکا بدون شک اثر مهمی در گرایش کشورهای عربی برای نزدیک شدن به ایران و کاهش تنش‌ با جمهوری اسلامی ایران داشته است؛ ازاین رو نزدیکی مقامات عربی به جمهوری اسلامی ایران را می‌توان از این منظر مورد بررسی قرار داد.

 به‌نظرتان آمریکایی‌ها از اعراب نخواسته‌اند که با ایران تعامل کنند؟
تصور می‌کنم که تصمیم سران کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و در رأس آنها امارات، یک تصمیم خودجوش منطقه‌ای است و نباید آن را یک دیکته آمریکایی برای اعراب دانست. ایران باید ازاین فرصت به نفع منافع ملی خود بهره‌برده و با تقویت نگاه همگرایانه با اعراب و ایجاد فضایی مثبت با این کشورها تعامل سازنده داشته باشد. بدون شک درصورت تعامل قوی میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، احساس نیاز این کشورها به رژیم صهیونیستی منتفی یا به‌شدت کاهش می‌یابد و حضور این رژیم در منطقه منتفی خواهد شد.