تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۸۵ - ۰۶:۵۰

دکتر حسین میرمحمد صادقی: فرهنگ انگلیسی آکسفورد، نژادپرستی را به معنی اعتقاد به برتری یک نژاد و نگرش مبتنی بر چنین اعتقادی می‌داند.

 این نگرش، طبعاً وضعیتی دائمی و غیرقابل تغییر را برای نژادهای مختلف در نظر می‌گیرد. دقیقاً به دلیل ثابت و لایتغیربودن نژاد انسان‌هاست که تبعیض نژادی را بدتر از سایر انواع تبعیض‌ها دانسته‌اند.

پیدایش اسرائیل از همان آغاز، یعنی از سال 1948 توام با اقداماتی چون تخریب حدود 531 دهکده و مهاجرت اجباری حدود 750هزار فلسطینی بوده است. علیرغم به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی سازمان ملل متحد در سال 1948 به موجب قطعنامه شماره 181 که به طرح تقسیم (partition plan) موسوم است و به موجب آن سرزمین فلسطین به دو بخش عرب و یهودی‌نشین تقسیم می‌شود.

 علیرغم معترض‌بودن فلسطینیان نسبت به این قطعنامه که بخش اعظم و حاصلخیز زمین‌ها را در اختیار اقلیت یهودی قرار می‌داد، حتی این قطعنامه نیز مورد قبول صهیونیست‌ها نبود، به طوری که بن‌گوریون- اولین نخست‌وزیر اسرائیل- به‌صراحت از لزوم از بین بردن طرح تفکیک و گسترش اسرائیل به کل سرزمین فلسطین سخن گفت که اخراج‌های بعدی فلسطینیان و تخریب دهکده‌های آنها گامی در راستای عملی ساختن این هدف بوده است که شاید نقطه اوج این حرکت، قتل عام دیریاسین درسال  1948 باشد.

 به علاوه، سایر مفاد این قطعنامه که هرگونه تبعیضی را ممنوع ساخته و حق بازگشت فلسطینیان را به رسمیت می‌شناخت هم هیچ‌گاه توسط رژیم اسرائیل مورد احترام واقع نشد تا ویژگی یهودی اسرائیل، همچنان حفظ شود. زمانی که متعاقب جنگ  سال 1967، اسرائیل به اشغال غزه و کرانه باختری و قدس شرقی که از آنها تحت عنوان سرزمین‌های اشغالی فلسطین نام برده می‌شود دست زد، تصرف اراضی فلسطینیان و اخراج آنها از سرزمینشان ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت و از آن زمان سیاست تبعیض نژادی بیش از پیش تداوم یافته است.


امروز حدود سه‌چهارم فلسطینی‌ها (یعنی 6میلیون نفر) یا از سرزمین خود اخراج یا جابه‌جا شده‌اند و سیاست مصادره زمین‌ها و تخریب اراضی کشاورزی فلسطینی‌ها همچنان پی‌گیری و مقررات تحصیل تابعیت برای یهودیان بسیار آسان و برای فلسطینی‌های غیریهودی بسیار سخت شده است که این اعمال در راستای تحقق شعار اسرائیلی‌ها مبنی بر «سرزمین بیشتر، فلسطینی کمتر»، که باید منتج به حفظ ویژگی یهودی اسرائیل گردد، انجام می‌شود.

 اعمال محدودیت‌های فراوان بر رفت‌وآمد فلسطینیان و جداسازی اعضای خانواده‌ها از یکدیگر، در فقر و محرومیت نگاه‌داشتن فلسطینیان، منع مراقبت‌های پزشکی از آنان، حملات نظامی به غیرنظامیان، توقیف‌‌های خودسرانه، تقسیم غیرعادلانه منابع و خدمات و نظایر آنها که با نگرش نژادپرستانه انجام می‌شود، همگی نشانگر وجود سیستم تبعیض‌نژادی مبتنی بر تفوق یک گروه بر سایر گروه‌ها است که در مواردی منتج به پاکسازی‌های نژادی گسترده شده است.


به‌طور کلی فلسطینی‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ یک دسته کسانی که در سال  1948 در سرزمین اصلی اسرائیل باقی ماندند که تعداد آنها در حال حاضر حدود 800هزار نفر است. دوم، کسانی که در سرزمین‌های اشغالی سال 1967(یعنی کرانه باختری، نوار غزه و اورشلیم) زندگی می‌کنند که حدود 8/1میلیون نفر می‌باشند و دسته سوم، کسانی هستند که در تبعید در کشورهایی مثل اردن، لبنان، سوریه و سایر کشورها حضور دارند و تعداد آنها 5/2میلیون نفر تخمین زده می‌شود.

 هر چند هر یک از این گروه‌ها به شکلی مورد تبعیض واقع می‌شوند ولی شاید بیشترین تبعیض نسبت به این گروه سوم اعمال می‌گردد که تنها به جرم یهودی‌نبودن، از بازگشت به سرزمین خود محرومند و باید در کمپ‌های پناهندگان با کمک‌های گروه‌ها و موسسات امدادی به زندگی ادامه دهند.


برخوردهای نژادپرستانه با همه دسته‌های فلسطینی به شرحی که گذشت، آنچنان گسترده و ناپسند می‌باشد که امی آیالون- رئیس بازنشسته شین‌بت(اداره امنیت و اطلاعات داخلی اسرائیل)- طی سخنانی که در برخی از روزنامه‌های غربی از جمله روزنامه لوس‌آنجلس‌تایمز نیز منعکس شد، سران این رژیم را صراحتاً به تبعیض نژادی متهم کرد که این سخنان وی یادآور همان مثل معروف فارسی است که «عزا چه عزایی است که مرده‌شو هم گریه می‌کند!».


سخنان موشه دایان- رئیس ستاد مشترک و وزیر دفاع و خارجه اسرائیل که در پست‌های وزارتی دیگری نیز در رژیم اسرائیل خدمت کرده است- هیچ تردیدی در صحت سخنان آیالون باقی نمی‌گذارد. وی طی سخنانی به همکاران دولتی خود توصیه کرده است که باید به فلسطینی‌ها بگویند که باید همچنان به زندگی‌کردن درنازل ترین سطح ادامه دهند و هرکس هم که بخواهد، می‌تواند آن سرزمین را ترک کند.


این سخنان، نشانگر تشابه بین تبعیض‌نژادی موجود در اسرائیل  با  آپارتاید  در
آفریقای جنوبی که شناخته‌شده‌ترین نمونه یک رژیم مبتنی بر تبعیض نژادی است و تنها مدافع آن نیز رژیم اسرائیل بود، است. جالب آنکه نه‌تنها عملکرد، بلکه ایجاد این دو رژیم نیز مشابهت‌هایی با یکدیگر دارد.


درهر دو حالت، نقش امپریالیسم اروپایی در ایجاد رژیمی علیه ساکنان اصلی برای حفظ منافع غرب در مناطق غیراروپایی، برجسته بوده است. در هر دو مورد، دیدگاه نژادپرستانه اروپائیان که خود را برتر از ساکنان بومی می‌دانستند، به‌خوبی نمایان است. به علاوه، هم در آفریقای ج نوبی و هم در فلسطین، استعمارگران مبنای کار خود را بر جدایی، نه‌تنها بین نژادی که آن را نژاد برتر می‌دانسته‌اند با سایرین بلکه حتی در میان همین گروه‌های اخیر قرار داده‌اند. در هر دو حالت، ساکنان بومی کاملاً نادیده انگاشته شده و از هرگونه فعالیت در اداره امور کشور خود محروم بوده‌اند.

 گلدامایر که زمانی نخست‌وزیری اسرائیل را برعهده داشت، در سخنان گستاخانه‌ای چنین می‌گوید: «چیزی به نام ملت فلسطین وجود ندارد... این‌گونه نیست که ما آمده و آنها را از کشورشان بیرون رانده باشیم. آنها اصلاً وجود نداشته‌اند».


قوانین نژادپرستانه در آفریقای جنوبی و اسرائیل هم که به ترتیب موجب تبعیض به نفع سفیدپوستان و علیه سیاهان در آفریقای جنوبی یا به نفع یهودیان و علیه غیریهودیان در اسرائیل می‌شده است، کاملاً با یکدیگر قابل مقایسه می‌باشند. در اسرائیل، قوانین مختلف راجع به تابعیت، اقامت، استخدام، تجارت، آموزش و... کاملاً به نفع یهودیان و علیه ساکنان بومی فلسطین تدوین شده‌اند.

به قول یکی از نویسندگان، مشابهت قوانین تبعیض‌آمیزی که در سال 1913 در آفریقای جنوبی شروع به تدوین آنها شد با قوانینی که در سال 1948 در اسرائیل تدوین آنها آغاز شد، بسیار حیرت‌آور است. جالب اینکه حتی قوانین کیفری نیز بین اسرائیلی‌ها و فلسطینیان تفاوت می‌گذارد، به طوری که یک فلسطینی به دلیل ارتکاب قتل غیرعمدی می‌تواند به حداکثر، حبس ابد محکوم شود، در حالی که مجازات این جرم برای یک اسرائیلی، حداکثر 20سال حبس است.

همین‌طور تخریب اموال برای فلسطینی‌‌ها موجب مجازات حداکثر 5سال حبس و برای اسرائیلی‌ها حداکثر 3سال حبس می‌شود. وضعیت بسیار بد خدمات اجتماعی ارائه‌شده به فلسطینیان مثل آب و برق و خدمات شهری و نظایر آن، در مقایسه با خدمات ارائه‌شده به یهودیان، یاد‌آور همان تبعیض‌هایی است که سیاهپوستان آفریقای جنوبی در مقایسه با سفیدپوستان متحمل می‌شدند.

گفته می‌شود 200هزار فلسطینی ساکن در 218دهکده کرانه باختری، فاقد سیستم آب آشامیدنی می‌باشند. علیرغم همه این مصائب، متأسفانه هرگونه تلاش در جهت آگاهی‌بخشیدن به مردم دنیا در این زمینه، با برچسب‌هایی چون ضدیهود، طرفدار نازیسم، ضدسامی و نظایر آن، در نطفه خفه می‌شود لیکن امید می‌رود که بدون توجه به این گونه ترفندها، یک نهضت جهانی آگاهی‌بخشی برای مطلع‌کردن جهانیان از عمق تبعیض نژادی اعمال‌شده در سرزمین فلسطین پا بگیرد.