به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه فرهیختگان نوشت: با ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا پیرامون انتشار نامه شورای نگهبان خطاب به علی لاریجانی و همچنین پاسخهای رئیس پیشین مجلس به این نامه به گفتوگو نشستهایم. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نظرتان راجعبه نامهای که در رسانهها بهعنوان نامه شورای نگهبان خطاب به لاریجانی انتشار یافته و دلایل ردصلاحیت ایشان در آن ذکر شده است، چیست؟
باید این را بپذیریم که ردصلاحیت لاریجانی صرفنظر از اینکه دلایلش چه بود، برای بسیاری نخبگان دوستدار انقلاب نیز قابلپذیرش نبود. حتی کسانی که با دیدگاه و خطمشی سیاسی لاریجانی زاویه داشتند، این ردصلاحیت برایشان قابلپذیرش نبود. زمانی که محتوای نامه شورای نگهبان خطاب به لاریجانی توسط افرادی که دسترسی دارند انتشار یافت، میزان ابهامات در ردصلاحیت لاریجانی بیشتر شد.
بخشی از دلایلی که برای ردصلاحیت لاریجانی نوشته شد، از جانب او با پاسخهای صحیح مواجه شد. این پاسخها نشان داد اطلاعاتی که به شورای نگهبان ارائه شده، اطلاعات غلطی بوده و شورای نگهبان نیز با سازوکاری اشتباه دچار چنین تصمیمی شده و این نقطه ابهامی است در پرونده شورای نگهبان؛ چراکه بخش زیادی از مردم از ردصلاحیت لاریجانی به این برداشت میرسند که این روند در پرونده بسیاری از افراد دیگر نیز ممکن است رخ داده باشد، که البته این برداشت خیلی صحیح نیست.
افشای نامه دلایل رد صلاحیت لاریجانی | اصالت نامه تایید شد؟
نامه گلایه آمیز علی لاریجانی به شورای نگهبان | یک کلام بگویید بنا داشتیم شما را حذف کنیم | میدانید چه بدعت خطرناکی پایه گذاری میکنید؟
واکنش عبدالله گنجی به نامه شورای نگهبان در مورد رد صلاحیت لاریجانی
لاریجانی ایرادات ادعایی که به تصمیمات شورا داشت را ناشی از ساختار شورای نگهبان میدانست و راجعبه اصلاح آن نیز پیشنهادهایی داده بود. نظر شما در اینمورد چیست؟
اعتقاد من این است که شورای نگهبان با جایگاه رفیعی که دارد، اساسا محل مناسبی برای تایید و ردصلاحیت کاندیداها نیست. درمورد آنچه در قانون اساسی برای نظارت بر انتخاباتها گنجانده شده است، اگر بخواهیم به آن عمیقتر توجه کنیم، بهنظر میرسد باید معذوریت این نظارت از شورای نگهبان گرفته شده و به ضابطهای دیگری در کشور سپرده شود.
شورای نگهبان محل انجام این کار نیست. شورای نگهبان مطابق آنچه در قانون اساسی آمده است، یک جایگاه حقوقی دارد و بهخاطر محدودیت ابزاری که اعضای شورا برای نظارت دارند، اساسا بهنظر من شورای نگهبان صلاحیت ورد به مساله تایید و ردصلاحیتها را ندارد.
شورای نگهبان شامل ۶ نفر فقیه است که بهخاطر شأن فقاهتشان در این جایگاه قرار گرفتهاند تا بتوانند راجع به قوانین مجلس اظهارنظر کنند. ۶ نفر دیگر نیز شأنیت حقوقدان دارند. بنابراین هیچکدام از این ۱۲ نفر شأنیت سیاسی ندارند. البته ممکن است این افراد اطلاعات و شأنیت سیاسی نیز داشته باشند، منتها این خارج از محدوده وظایف آنهاست، بنابراین ما نباید تایید صلاحیتها یا ردصلاحیتهای افراد در کشور را -که موضوعی کاملا سیاسی یا بیوگرافی کاملا شخصی افراد است- بهعهده نهادی بگذاریم که اصلا شأنیتش چیز دیگری است. نتیجه این میشود که شاید گاهی در خروجیهای تصمیمگیری اشتباهاتی صورت بگیرد و ممکن است بگوییم این اشتباه کماهمیت است، چون همه دستگاههای دیگر هم ممکن است اشتباه کنند، اما باتوجه به جایگاه بسیار بالای شورای نگهبان، آن جایگاه با اشتباه مخدوش خواهد شد. همچنانکه بهنظر من، الان شورای نگهبان با این تایید صلاحیتها و ردصلاحیتها - طی سالهای گذشته و نهفقط مربوط به این دوره و شخص علی لاریجانی- موجب شده جایگاه شورای نگهبان اندکی متزلزل شود که این به نفع نظام نیست، بنابراین صحبت من کمی فراتر از صحبت علی لاریجانی است. اما اگر بخواهیم یک مقدار داخل قانون اساسی فعلی کشور صحبت کنیم، که شورای نگهبان درباره تایید صلاحیتها و ردصلاحیتهای افراد وظیفه دارد، بله این حرف درست است. اما سازوکار ورود اطلاعات به شورای محترم نگهبان و سازوکار تصمیمگیری درمورد این اطلاعات در داخل شورای نگهبان، باید بازنگری جدی شود. این موضوع را درباره تایید صلاحیتها هم داریم و فقط بحث ردصلاحیتها نیست. چون زمانی که فردی تایید صلاحیت میشود، توجهها خیلی جلب نمیشود. بهنظر من اشتباهاتی که در تایید صلاحیتها میشود، آثار بدش برای کشور و شورای نگهبان بسیار بیشتر از ردصلاحیتها است، چون کسانی که ردصلاحیت میشوند، مسئولیتی بهعهده نمیگیرند، ولی تایید صلاحیتشدهها وارد مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری و... میشوند.
شیوه پاسخگویی فعلی شورای نگهبان به ردصلاحیتشدهها را چگونه ارزیابی میکنید و اینکه اصلا شورای نگهبان باید پاسخی به رد یا احراز صلاحیتنشدهها میداد؟
ببینید، مشکل بر سر شیوه پاسخگویی نیست. دلایل شورای محترم نگهبان برای ردصلاحیت یکی از کاندیداها، لاریجانی یا هر فرد دیگری که بوده، همینی بوده که نوشته است. یعنی خارج از این نیست و ما نمیتوانیم بگوییم دلایل دیگری داشته است و دلایل دیگری را ارائه داده. که اگر اینگونه باشد، این امر به عدالت فقهای شورای نگهبان خدشه وارد میکند که نباید وارد کند. بنابراین دلایل همین مواردی بوده که دیدید. این دلایل بسیار مخدوش و قابلتامل است. پاسخهای لاریجانی که تماما استناد کردند به اینکه میتوانند از مراجع قانونی ذیربط بپرسند که کار شورای نگهبان غلط بوده یا خیر، بهنظرم بهتر بود اصلا شورای نگهبان پاسخ نمیداد. چون اگر میخواست پاسخ دهد، همینها را مینوشت دیگر. وقتی اینگونه تصمیمگیری میشود، بهتر است اصلا پاسخ داده نشود، چون اگر پاسخ داده شود، آن موضوع بدتر خواهد شد، و اگر شورای نگهبان سکوت میکرد، ازجهت اینکه شاید کمی جایگاه شورای نگهبان مخدوش میشد، بهتر بود. طی آن سالیان گذشته که سکوت کرده، اینکه شورای نگهبان بیاید بگوید ما به خود شخص میگوییم، این بهنظرم قانعکننده نیست، چون طی سالهای گذشته چنین کاری کرده و شخص هم وقتی بیاید این را بیرون اعلام کند که من با اعضای شورای نگهبان جلسه گذاشتم و پیرامون ردصلاحیتم این موارد به من گفته شد، این جلسه نیز بعدا میتواند قابلتکذیب باشد. ازطرفی به این افراد هم گفته میشود که نباید دلایل ردصلاحیتتان را اعلام کنید، این خواسته هم منطقی و قابلپذیرش نیست.
از نظر بنده سازوکار شورای نگهبان در زمینه بررسی صلاحیت کاندیداها باید تغییر کند. حالا که طبق قانون بررسی صلاحیتها برعهده شورای نگهبان گذاشته شده، من پیشنهادم به شورا این است که مساله بررسی صلاحیتها را محول کند به جمعی ۳۰ نفره از افراد صاحبنظر، فرهیخته و غیرجناحی تا آنها درموردصلاحیت افراد نظر دهند و شورای نگهبان نیز این نظرات را بپذیرد و معیار قرار دهد یا اگر این نهاد قانونی نمیخواهد چنین کاری بکند و در سازوکار فعلی خود دست به انجام تغییر و اصلاحات بزند، این تغییرات را نیز به تایید رهبر معظم انقلاب هم برساند تا ما شاهد چنین اشتباهات و خطاهایی نباشیم.
تاکید میکنم خطاهای شورای نگهبان تنها به ردصلاحیتها خلاصه نمیشود، بلکه در تایید صلاحیتها نیز این شورا دچار اشتباه است و چهبسا ضرر خطای شورای نگهبان در تایید صلاحیت برخی افراد بیشتر هم باشد.
شما رویه لاریجانی در پیگیری دلایل عدم احراز صلاحیت خود را از شورای نگهبان چگونه ارزیابی میکنید؟
عدم احراز صلاحیت لاریجانی به حیثیت سیاسی – اجتماعی وی آسیب وارد کرد. بابت این تصمیم شورای نگهبان هنوز هم در افکار عمومی جامعه ابهام وجود دارد و مردم سوال دارند شخصی مانند لاریجانی که سابقه ریاست بر مجلس شورای اسلامی، ریاست بر صداوسیما، وزارت ارشاد، دبیری شورایعالی امنیت ملی و... را در کارنامه خود دارد، بهدلیل چه اشتباهی صلاحیتش توسط شورای نگهبان احراز نشده است؟ لاریجانی چارهای جز پیگیری این موضوع نداشت، زیرا نمیخواست برای همیشه پرونده سیاسی وی در افکار عمومی بسته شود. لاریجانی در پیگیریهای خود سعی کرد تا جاییکه میشود به جایگاه شورای نگهبان بهعنوان یک نهاد قانونی آسیبی وارد نکند، اما نامه محرمانه شورای نگهبان در تبیین دلایل عدم احراز صلاحیت وی باعث شد لاریجانی در دفاع از خود نامهای مفصل خطاب به اعضای شورای نگهبان بنویسد، زیرا جز مورد آخر که دلیلی سیاسی در عدم احراز وی بود، سایر دلایل شورای نگهبان مربوط به زندگی شخصی لاریجانی میشد و وی باید دربرابر این دلایل از خود دفاع میکرد.