کارشناسان مسائل بینالمللی مجددا روی اختلافات این کشور با جهان غرب متمرکز شدهاند.بدیهی است که مسکو، دولت گرجستان را نماینده واشنگتن در منطقه میداند. هجوم به این کشور ضمن سرپیچی از معاهده آتلانتیک شمالی ( ناتو) رنجش آمریکا و همپیمانانش را نیز بهدنبال داشته است.
مسکو همچنین نگرانیهای منطقهای دیگری نیز دارد. تصمیم این کشور درخصوص برگزاری مانورهای نظامی با قزاقستان که ابعاد آن تا حد زیادی گزارش نشده، بیانگر نگرانیهای مسکو از تهدیدات احتمالی شرق و به ویژه از ناحیه افغانستان است، اما تا زمانی که روسیه توانایی مقابله با فشارهای غرب را دارد، بهنظر نمیرسد که تهدیدی از جانب افغانستان متوجه روسیه باشد.
زمانیکه گروه طالبان در سال 1996 قدرت را در افغانستان به دست گرفت، بسیاری از رهبران روس را بازداشت کرد. از جمله این افراد میتوان به ژنرال الکساندر لبد اشاره کرد. او که فردی قدرتمند بود، گزینه اول جانشینی پست ریاستجمهوری روسیه پس از بوریس یلتسین محسوب میشد.
اما پس از یلتسین، ولادیمیر پوتین در سال 2001 بهعنوان رئیسجمهور روسیه انتخاب شد. او با هجوم آمریکا به افغانستان برای از بین بردن طالبان، با متمرکز شدن پایگاههای آمریکا در آسیای میانه موافقت کرد. اما این موضع مسکو تنها با هدف رضایت دولت جورج بوش صورت نگرفت؛ کرملین اعتقاد داشت که آمریکا میتواند نقش مهمی در ایجاد پوشش حفاظتی در اطراف طالبان و دیگر اسلامگرایان تندرو برعهده بگیرد.
اما بنابر ادعاهای موثق، از آن زمان به بعد روابط مسکو با غرب به ویژه با کشور آمریکا با روند نزولی همراه بود و بهنظر میرسد که سطوح جنگ سرد جدید، پایهگذاری شد.
اما همچنان ترس مسکو از اسلامگراهای تندرو وجود دارد. در همین ارتباط مکاتباتی درخصوص نگرانیهای مسکو از روند صعودی اسلامگرایی به چشم میخورد.
پوتین میتوانست به وسیله اعطای استقلال واقعی به مناطق مسلماننشین روسیه، که بیشتر به دادن باج شباهت دارد، بحران در منطقه چچن را حل و فصل کند. اما با سیاستهای کرملین، احمد کادیروف، رهبر مذهبی جداییطلبان چچن توانست تعداد قابل توجهی از ملی گرایان - که شامل اعضای سابق مقاومت بودند – را به سمت خود جذب کند و به این ترتیب اکثر عملیاتهای نظامی در چچن پایان پذیرفت.
انزوای ملی گرایان، پراکنده شدن گروههای جهادی را بهدنبال داشت. گروههای جهادی با برداشت جدیدی از شعار مارکسیسم، با عنوان « اتحاد کارگران جهان»، مسلمانان کشورها و اقوام مختلف را برای اتحاد علیه دشمنان اسلام، فراخواندند.آنان فعالیتهای خود را از چچن به شمال قفقاز و آن سوی آن، گسترش دادهاند. هنگامی که روسیه مشغول جنگ با گرجستان بود، مقامات این کشور اعلام کردند که آنان یک گروه جهادی به نام «جماعت بلغاری» را در منطقه مرکزی و حیاتی بکشیریا، کشف کردهاند. پیش از این، منطقه مسلمان نشین بکشیریا، سابقهای از پناه دادن به اسلامگرایان تندرو نداشت.
مشکلات دیگری نیز در نزدیکی تاتارستان وجود داشت. بومیهای این منطقه خواستار احداث بنای یادبود برای گرامیداشت تاتارهایی که از کازان، پایتخت تاتارستان، در مقابل سربازان روسی در سال 1552 دفاع میکردند، شده بودند.
مقامات روسیه معتقدند که القاعده در جنگ بین روسیه و گرجستان بهدنبال گرفتن امتیاز بوده و در عملیاتهای تخریبی و ترور شرکت داشته است. موفقیت طالبان، بهخصوص پیروزی آنها در افغانستان، قطعا باعث وخامت اوضاع در این منطقه خواهد شد.
علاوه بر ترس از حملات تروریستی، ملاحظات اقتصادی درخصوص پیروزی طالبان نیز بر نگرانیهای دولت روسیه افزوده است. موفقیت طالبان، بیثباتی منطقه آسیای مرکزی را بهدنبال خواهد داشت. از آنجایی که روسیه حجم قابل توجهی از گاز صادراتی خود به اروپا را از این منطقه تامین میکند، حل و فصل اوضاع از حساسیت و اهمیت ویژهای برای روسیه برخوردار است.
با وجودیکه رابطه روسیه با ناتو در دوران ریاستجمهوری پوتین با بیشترین رکود مواجه بود، اما به تازگی این کشور همکاری تازهای درخصوص روسیه – افغانستان را با ناتو آغاز کرده است. مسکو نسبت به فراهم ساختن مسیری جهت ارسال کالاهای اتحادیه اروپا به افغانستان، موافقت کرده است.
این توافقنامه همچنان به قوت خود باقی است. اما اخیرا مسکو ضمن ارسال پیامی به ناتو، اظهار داشته که هر زمانی که روسیه بخواهد این مسیر بسته خواهد شد. دلیل رسمی روسیه این است که ناتو مصرانه خواستار پذیرش گرجستان بوده و آمریکا نیز اقدام به تجهیز ارتش گرجستان کرده است.دلیل دیگری که بهنظر میرسد وجود داشته باشد این است که روسیه ممکن است با این توجیه که باز بودن این مسیر، تاثیری بر سرنوشت حکومت کرزای ندارد، بستن مسیر را در دستور کار خود قرار دهد.
روسها با توجه به سربازان بسیار زیادی که داشتند، به تلخی از شکست در این کشور در
دهه 1980یاد میکنند. در همین حال کرملین نیز در حال آماده کردن خود برای وضعیت بدتر است که تقویت همکاری ارتش با کشورهای آسیای میانه را شامل میشود. در این زمینه میتوان به برنامههای مانورهای نظامی روسیه با قزاقستان اشاره کرد.پس از جنگ روسیه- گرجستان، مسکو شدیدا از کشورهای آسیای مرکزی دلسرد شد. بسیاری از آنها نگران بودند که روسیه رویکرد مشابهی را با آن کشورها در پیش خواهد گرفت.
در حال حاضر با احتمال فروپاشی دولت کرزای و نادیده گرفتن امپراتوری آمریکا در خاورمیانه، یک بار دیگر نخبگان آسیای مرکزی میتوانند روی روسیه بهعنوان تنها حامی مقاوم در مقابل گسترش نفوذ پدیده طالبان در کشورهایشان حساب کنند.
آسیا تایمز- 13 سپتامبر 2008