همشهری - حمیدرضا بوجاریان: حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی یکی از قدیمیترین احزاب ایران است که در جریان اصولگرایی نقش بزرگتر را ایفا میکند. گرچه موتلفه اسلامی در سالهای اخیر در سپهر سیاسی کشور نقش کمرنگتری را در مقایسه با دیگر گروههای راست سنتی ایفا کرده است اما نقدها و راهبردهایی که این حزب در مقابل دولتها دنبال میکند، صریحتر و گاه تندتر از دیگران است. این عضو شورای مرکزی موتلفه اسلامی در گفتوگو با همشهری می گوید که روحانی با حرفها و رجزخوانیهایش افکارعمومی جامعه را فریب داده است، اما از طرح محاکمه او هم حمایت نمیکند و معتقد است محاکمه رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در شرایط کنونی اولویت کشور نیست. او برجامی را که مذاکرهکنندگان سابق به امضا رساندهاند ناقض منافع ملی ایران ارزیابی و ابراز امیدواری میکند، تیم جدید مذاکرهکننده هستهای نقصها و اشتباهات برجام را در مذاکرات احیای این توافقنامه به نفع منافع ملی ایران اصلاح کنند.
چرا باید برجام را ادامه بدهیم وقتی که نه طرف اروپایی و نه آمریکاییها به مفادش عمل نکردند؟
این موضوع ناشی از مشکلی بود که دولت قبلی آن را ایجاد کرد. در توافق برجام، کاری کرده بودند که اگر ما از این توافق خارج شویم، پرونده جمهوری اسلامی ایران به شکل اتوماتیک به ذیل بند هفتم منشور ملل متحد برود که این مسئله میتواند هزینههای گزافی برای کشور داشته باشد اما در همین توافق، اگر آمریکا یا طرفهای دیگر، از برجام خارج شوند هیچ خسارت، جریمه یا پیگردی پیشبینی نشده است. این نوع نشانهها معلوم میکند توافق انجام شده کاملاً یکطرفه بوده و یک بازی برد برای آنها و باخت برای ما بوده است. به این دلیل ایران همچنان در برجام مانده است.
رویکرد دولتهای دوازدهم و سیزدهم در موضوع مذاکره را چگونه ارزیابی میکنید؟
مذاکراتی که در پایان دولت روحانی انجام گرفت، عملاً به هیچ توافق مکتوبی بین طرفین نرسید. پیشنویسی که تهیه شد براساس مشی و سیاستی تدوین شده بود که دولت قبلی آن را دنبال میکرد. ملاک این بود که برای رسیدن به توافق مرتب به طرفهای دیگر امتیاز بدهند و منافع ملی در آن لحاظ نشود.
بهطور طبیعی، ادامه آن مذاکرات بعد از انتخابات بنا به تصمیم کلیت نظام به دولت فعلی واگذار شد. اعتقاد دارم که مذاکرات در دوره قبل ناپخته انجام میشد و عناصری که در تیم مذاکرهکننده قبلی حضور داشتند، ضعیف بودند و مبنایشان در اتخاذ تصمیمها مبتنی بر کار کارشناسی نبود. طبعاً در صورت ادامه روند قبلی مذاکره شاهد آن میبودیم که درصورت عملی شدن توافق احیای برجام، منافع ملی ایران نادیده گرفته شود. با تغییر دولت و توقف مذاکرات، اولاً، رویکرد دولت تغییر کرد و رویکردی مبتنی بر تصمیمات کلان نظام و مصوبه مجلس شورای اسلامی در مذاکرات در دستور کار قرار گرفت. ایران در این مدت، دست پری هم برای ورود به مذاکره پیدا کرده بود و با این تغییرات پا به میدان مذاکره گذاشت.
منظورتان از دست پر چیست؟
با تغییراتی که در عرصه سیاسی کشور رخ داد، ما چند مسئله را توانستیم دنبال کنیم. نخستین کار این بود که تحریمهای نفتی را شکستیم و به لبنان و ونزوئلا نفت صادر کردیم. تحریم ارزی را هم شکستیم و توانستیم پول نفت صادراتی خودمان و مقداری از پولهای بلوکه شده خود را در کشورهای دیگر به داخل منتقل کنیم. فعالیتهای هستهای را بهرغم انجام ۴حمله تروریستی و تخریبی که از سوی صهیونیستها و آمریکاییها علیه تاسیسات هستهای کشور انجام شده بود، توسعه دادیم. در این مسیر سانتریفیوژهای جدیدی در مراکز هستهای نصب کردیم. کار تولید اورانیوم غنی شده ۲۰درصد و ۶۰درصد را انجام دادیم و به دستاوردهای مهمتر دیگری هم دست پیدا کردیم. همه این موارد بخشی از خطوط قرمزی بود که طرفهای حاضر در برجام برای ما ترسیم کرده بودند. مجموع چنین دستاوردهایی دست ایران را در مذاکرات وین بازتر از قبل کرده است.
هنگامی که رئیس دولت دوازدهم اعلام کرد که از نظر او توافق نهایی شده است، ناظران سیاسی معتقد بودند که این اقدام برای زیر فشارقراردادن دولت سیزدهم برای امضای توافقی است که بهگفته شما منافع ملی در آن رعایت نشده است. آیا به نتیجه نرسیدن برجام در کوتاهمدت سبب مأیوس شدن افکارعمومی که تشنه شنیدن نتیجه مثبتی از این توافق هستند نمیشود؟
آمارهای ما در نظرسنجیها این موضوع را که افکارعمومی خواهان رسیدن به توافق به هر قیمتی باشد نشان نمیدهد. نظرسنجیهایی که از افکارعمومی جامعه داریم نشان میدهد بیاعتمادی مردم به آمریکاییها هماکنون به بالای ۷۰درصد رسیده است. امیدواری به اینکه این توافق منجر به برطرفکردن مشکلات مردم شود نیز به زیر۴۰درصد رسیده است. بنابراین چنین نیست که مردم تشنه رسیدن به توافق، آنهم به هر قیمتی باشند. این دیدگاه براساس جوسازیهایی است که عدهای به آن دامن میزنند و چنین نگاهی نمیتواند به واقعیت میدانی موجود و خواست مردم نزدیک باشد.
آقای روحانی گفته بود که به توافق برد- برد رسیدهایم و کار را تمامشده میدانست. آیا واقعاً به چنین نقطهای رسیده بودیم؟
آقای روحانی در طول دوره ریاستجمهوری خود از این حرفها زیاد زده است. او از این حرفها و رجزخوانیها زیاد داشته است و متأسفانه افکارعمومی جامعه را با همین حرفها فریب داده است. یا از منظر ایشان مذاکره بیمحتواست یا اینکه مذاکره بهمعنای امتیاز دادن، تسلیم شدن، منفعل شدن موضوعی عادی و طبیعی است. اگر چنین باشد بهنظر میرسد ایشان عزت ملت ایران را در این نوع مذاکرهکردن و به توافق رسیدن نادیده گرفته است.
اصل برجام این بود که تحریمها برداشته شود و ملت ایران فعالیتهای هستهای خود را در چارچوبهایی که تعیین شده است انجام دهد تا تحریمها برداشته شود و نهتنها در مذاکرات تحریمها لغو نشد بلکه آمریکاییها هر روز یک تحریم جدید را به فهرست تحریمهای قبلی اضافه کردند. این رفتارها و مذاکره کردنها منافع ملی ایران را تضمین نکرد و عملاً موضوع برد- برد در مذاکره مطرح نبود.
با نقدهایی که به مذاکرهکنندگان قبل و مفاد توافق وارد کردید، تیم جدید را در مذاکرات وین چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر میرسد وقتی دولت جدید، پیشنویس توافق مذاکرهکنندگان دولت دوازدهم را موردبررسی قرار داده است، متوجه ضعفها و اشکالاتی که در این پیشنویس وجود دارد شده و بر این اساس، در چارچوب بیانیه ۲۱۳۱سازمان ملل و هم در چارچوب برجام نکات جدیدی را برای حفظ منافع ملی برای طرح در مذاکرات برجام تهیه کرده است.
تیم مذاکرهکننده ما در این دوره مانند گذشته که مقابل غربیها منفعل عمل میکرد نیست و با رویکردی تهاجمی و فعال در مذاکرات شرکت دارد. ما در این دور از مذاکرات هیأتی حداقل ۴۰نفره را با خود داریم که به تیم مذاکرهکننده مشورت میدهند. درحالیکه در هیأت قبلی، طرفهای غربی ۱۶۰مشاور در روند مذاکرات در اختیار داشتند، این در حالی بود که در تیم ما فقط ۷نفر حضور داشتند که ۲نفر از آنها هم بعداً متهم به جاسوسی شدند. طبیعی بود با این روند ما در گذشته به نتیجه نرسیم.
اگر قرار بود دولت همان دولت قبلی باشد نیازی به تغییر دولت نبود. مردم به این دلیل خواهان تغییر دولت شدند تا منافع ملی ما در مذاکرات تأمین شود. از این رو، تیم مذاکرهکننده جدید، نواقص گذشته را برطرف کرده است و با نگاهی کارشناسی و برای تحقق حداکثری منافع ایران در برجام در حال گفتوگو با طرفهای غربی است.
برخی مدعی هستند دولت سیزدهم خواستههایی فراتر از برجام را طرح کرده است. ازاین رو، ایران را متهم به برهم زدن مذاکرات میکنند. ایران در مذاکرات برجام دقیقاً دنبال تحقق چه مسائلی است؟
ایران خواستههای خود را در مذاکرات احیای برجام رسماً اعلام کرده است. اگر آمریکا میخواهد به برجام برگردد باید همه تحریمها را بردارد، به اشتباه خود در خروج از برجام اعتراف کند و تضمین دهد که دوباره این رفتار را تکرار نمیکند. این اقدامات را باید بهگونهای انجام دهد که ایران بتواند صحت اقدامات آمریکا را راستیآزمایی کند. تمام خواستههای ما مبتنی بر سند برجام است و آمریکاییها و غربیها در سند برجام باید تعهداتی را انجام میدادند که به آن عمل نکردهاند؛ بنابراین خواستههای ما غیرمعمول نیست.
بخشی از خواستهها هم در حوزه هستهای است. ما در حوزه هستهای به سمت فناوری نظامی هستهای نمیرویم و به صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای متعهد هستیم اما باید همانگونه که کشورهای دیگر از این امتیاز بهرهمند هستند و از مزیت استفاده از فناوری صلحآمیز هستهای استفاده میکنند ایران نیز از مزیت این فناوری بهرهمند باشد. غربیها میگویند ما غنیسازی را انجام ندهیم که این خواسته منطقی نیست. اکنون همین کشورها سوخت زیردریاییهای ما را تأمین نمیکنند. اگر این را تعهد را بدهند که به ما اورانیوم غنی شده ۹۰درصدی برای سوخت زیردریاییهای هستهای را میفروشند که البته هرگز چنین نمیکنند و این محصول را به ما نخواهند فروخت، طبیعی است که ممکن است ما نیازی به غنیسازی در این سطح نداشته باشیم. آنها حتی حاضر نیستند سوخت رآکتور تهران که کاربردی پزشکی دارد را تأمین کنند؛ بنابراین چارهای غیر از غنیسازی اورانیوم به اندازهای که نیازهای ما را برطرف کند نداریم و نباید چنین خواستهای را زیادهخواهی یا تقاضایی فراتر از برجام ارزیابی کرد.
ایران خواهان این است که همه تحریمها برداشته شود. غربیها میگویند این خواسته ایران خلاف برجام است. آیا منظور ایران برداشته شدن تحریمهای برجام و بعد از برجام است؟
بهانه تحریمهایی که بعد از برجام هم اینها اعمال کردند حقوق بشر است اما اصل آن سیاست تشدید تحریمها علیه ایران برای پذیرفتن همه خواستههای طرف غربی در برجام بوده است؛ یعنی هدف از تحریمهای اضافه را از قبل مشخص کرده بودند. میخواستند به ایران فشار بیاورند که در قالب برجام ۲و ۳ به خواستههایشان تن بدهیم. برای همین برخی تحریمها را در برجام لغو و سپس به بهانههای دیگر همان تحریمها را دوباره اعمال کردند؛ بنابراین نمیشود گفت تحریمهایی که اکنون در مذاکرات احیای برجام خواهان لغو آن هستیم جدای از برجام است.
چند روز پیش از دور هفتم مذاکرات ایران و ۱+۴، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران سفر و از بیپاسخ ماندن برخی ابهامات آژانس درباره برخی مسائل صحبت کرد. گروسی اعلام کرده بود که تصمیم آژانس را به نتایج مذاکرات دور هفتم در وین موکول میکند. بهنظر شما نباید نگران باشیم که غربیها با استفاده از اهرم آژانس و شورای حکام تلاش کنند تا ایران را وادار به پذیرش خواستههای خود کنند؟
اینها از قبل با دولتی روبهرو بودند که کاملاً در برابرشان منفعل بود و هرچه میخواستند را انجام میداد. طرفهای غربی باید بدانند که دولت و سیاستها در ایران تغییر کرده است. طرف غربی نباید انتظار داشته باشد همان روش و مشی گذشته در مقابل آنها وجود داشته باشد.
دولت سیزدهم در مناسبات خود نشان داده است که عزت ملت ایران را در همه امور در نظر دارد. اگر زمانی تیم مذاکرهکننده ما به اتریش میرفت و در محل مذاکرات یا محل استقرار تیم مذاکرهکننده ۱۰۰نفر را میآوردند که علیه جمهوری اسلامی ایران شعار بدهد و کسی هم ککاش نمیگزید و به غیرتش برنمیخورد، گروه جدید مذاکرهکننده چنین چیزی را نپذیرفته و اعلام کرده است که حتی اگر یک نفر چنین کاری را انجام دهد مذاکرات را ترک میکند؛ این معنا و موضع قدرت است و این موضع برای غربیها سنگین تمامشده است. دولت سیزدهم مسیری متفاوت از دولت دوازدهم را در پیش گرفته است و این دولت آن دولتی نیست که از سال۲۰۱۳ با شما قرارداد ببندد که براساس خواستههای غربیها عمل کند. بنابراین چنین تهدیدهایی در روند مذاکرات خللی ایجاد نخواهد کرد.
بهنظر میرسد در فرایند مذاکرات شاهد رفتارهای عجیب غربیها هستیم. رفتارهای آنان را چطور ارزیابی میکنید؟
طرف مذاکرهکننده غربی نشان داده اختیاری از خود برای مذاکره کردن ندارد. تیمهای مذاکرهکننده غربی مدام مانند دانشآموزان کلاس اولی اجازه میگیرند تا به اتاق دیگری بروند تا از آمریکاییها مشورت بگیرند؛ این رویه مسخره است. اگر تیمی برای مذاکره فرستادهاند باید اختیار مذاکره کردن را داشته باشد. نباید تیم بیاختیار بیاید و بخواهد بیانیه آمریکا را که در اتاق دیگری تهیه شده است در دست بگیرد و آن را بخواند. این طبیعی است ایران به کشوری که تحریمش کرده است، به او خسارت وارد کرده و خودش هم از برجام بیرون است این اجازه را نمیدهد تا بیانیهاش را در برجام بخواند.
اقداماتی که غربیها در مذاکرات پیشگرفتهاند نشان میدهد، سیاستشان غلط و زورگویانه است و تصور میکنند ایران به راحتی این زورگویی را میپذیرد. بهنظر میرسد غربیها بهزودی درک میکنند نپذیرفتن شروط ایران به ضررشان تمام خواهد شد؛ چرا که میدانند نپذیرفتن شروط ایران سرعت رسیدن جمهوری اسلامی ایران را به فناوریهای صلحآمیز هستهای افزایش خواهد داد. غربیها میدانند هر چه ما در این زمینه پیشروی داشته باشیم و هر چه زمان توافق طولانیتر شود، تحمل پیشرفتهای ایران برایشان بسیار سختتر خواهد شد. ما دنبال این نیستیم بمب هستهای بسازیم اما وقتی خودشان میگویند ایران میتواند بعد از رسیدن به غنیسازی ۹۰درصدی کلاهک هستهای بسازد این جمله خود دارای مفهوم بازدارندگی است و میدانند که توان این کار را داریم. آنها چارهای جز اینکه پیشنهادهای ایران را قبول و خود را با سیاستهای دولت جدید ایران هماهنگ کنند، ندارند.
ما همواره بر اهمیت احقاقحقوق حقه خودمان در مذاکرات تأکید کردهایم. فکر میکنید با توجه به شرایطی که اشاره کردید تا چه اندازه در این مسیر میتوانیم موفق باشیم؟
جمهوری اسلامی دنبال خواستههای غیرمنطقی نبوده و همواره خواهان این بوده است که مطالبات حقوقی و منطقی خود را در مجرای قانونی خود دنبال کند. ما از آژانس چیزی اضافه نخواستهایم بلکه معتقدیم آژانس دارد با ایران دوگانه برخورد میکند. این در حالی است که ایران به شکل داوطلبانه پادمانها و تعهدات بینالمللی را قبول کرده است اما رژیم صهیونیستی چنین قوانینی را نپذیرفته و سلاح اتمی دارد اما آژانس با این رژیم برخوردی که با ایران دارد انجام نمیدهد. ایران چنین برخوردی را نمیپذیرد.
معتقدیم شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت باید از برخوردهای دوگانه در مقابل کشورها دستبردارند. ما به همه اطمینان دادهایم که دنبال بمب هستهای نیستیم و نمیخواهیم برای کشورهایی که سلاح هستهای دارند رقیب باشیم چرا که نه رهبرمان و نه دینمان چنین اجازهای به ما نمیدهد اما داشتن فناوری هستهای صلحآمیز را حق خودمان و همه کشورها که توان علمی استفاده از این فناوری را دارند میدانیم. نمیتوانیم آینده کشورمان را متصل به نفت و سوخت فسیلی کنیم و تأمین نیاز انرژی کشور را در آینده به کمک دیگر کشورها منوط کنیم. چنین رویکردی خلاف اصل استقلال کشور است. معتقدم در این عرصه باید به موضع اقناع افکارعمومی جهان بیشتر توجه کنیم؛ چرا که افکارعمومی نشان داده است به شکل تدریجی در حال مقابله با منطق زورگویی در جهان است و با این منطق مقابله میکند.
اگر به توافق نرسیم، دولت تا چه اندازه آمادگی مقابله با هجمههای ناشی از آن را دارد؟
رهبر معظم انقلاب از ابتدا توصیه کردند که به هیچوجه نباید مشکلات اقتصادی کشور را به برجام گره بزنیم. ما راهحلهای متعدد برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی جامعه داریم. هماکنون بیش از اینکه تحریمها به مردم فشار وارد کند، مدیریتهای غلط و تصمیمگیریهای نادرست است که مردم را به سختی انداخته است.
باید در سیاستها و در روشهای اقتصادی حاکم در کشور تجدیدنظرشود. خوشبختانه دولت در این مسیرحرکت میکند. نمونه این سیاستها را میتوان در وارد نشدن واکسن برای مقابله با کرونا دید؛ میگفتند اگر FATF را امضا نکنیم نمیتوانیم واکسن وارد کنیم. دیدیم که بدون پیوستن به این قانون موفق شدیم واکسن وارد کنیم. گفتند نمیتوانیم نفت بفروشیم و نفت هم فروختیم. بعد گفتند نمیتوانیم پولش را بیاوریم و الان در حال واردکردن پول نفت فروخته شده هستیم.
وقتی وزارت نفت حاضر نیست تحریمها را دوربزند معلوم است که این مشکلات ایجاد میشود و ما هماکنون به اشکال گوناگون در حال فروش نفت هستیم و مشکلی هم برای کشور پیش نیامده و نفت را هم به قیمت میفروشیم. دولت باید به این سمت برود که برطرف کردن مشکلات اقتصادی را به مسائل سیاسی و برجام گره نزند.
اگر چنین کند قطعاً آنها نمیتوانند از این ابزار برای فشار به ما استفاده کنند اما اگر برطرف کردن مشکلات را به برجام و مسائل سیاسی گره بزنیم، کار به جایی میرسد که بگوییم برای آب خوردن هم نیاز به برطرف کردن مشکلات سیاسی و برجام داریم. وقتی فشارها را خنثی کردیم غربیها احساس خواهند کرد تحریمها ایران را قویتر کرده و ادامه تحریم نفعی برای آنها نخواهد داشت. اکنون نیز به این نتیجه رسیدهاند و میدانند که ادامه تحریمها اثری که انتظارش را میکشیدند ندارد.
مردم در سختی هستند و باید رویکردها تغییر کند. بخشی از بدنه نخبگانی جامعه و مطالبه عمومی خواهان آن هستند که مسئولان دولتهای یازدهم و دوازدهم بهدلیل ترک فعلها و کمکاریهایی که منجر به بروز این مشکلات شده است محاکمه شوند. تا چه اندازه چنین مطالباتی قابلتحقق است.آیا فکر میکنید باید شاهد برگزاری چنین دادگاههایی باشیم؟
اینکه دستگاه قضایی کشور ما نسبت به ترک فعلهای مجریان در کشور موضع و برنامه جدی برای پیگیری داشته باشد را باید به فال نیک گرفت؛ چراکه چنین موضوعی را ضرورتی برای کشور میدانم. علت این است که خود عامل پیشگیری از تخلف است. وقتی ما درکشور ضوابط و عزمی داشته باشیم برای اینکه کسی تخطی کرد با او برخورد شود، این در مجریان و رفتار آنان اثر میگذارد و افراد دیگر دنبال ترک فعل نخواهند بود و میفهمند که ترک فعل کردن برایشان تبعاتی دارد اما اینکه شکایتی در مجلس تهیه شده و چارچوب آن مشخص شده است و امضاهای فراوانی هم پای این شکایت وجود داد و بسیاری از شهروندان این شکایت را بهعنوان یک مطالبه ملی پیگیری میکنند تا چه اندازه مبتنی بر مصلحت است؟ باید ابعاد آن را بررسی کرد اما برخی پروندهها مانند کرسنت وضعی دارد که اگر ما مسئول متهم به بیمبالاتی را محاکمه نکنیم، باید ضرر سنگینی بدهیم. اگر این احساس وجود داشته باشد که در مسئلهای خیانتی شده است، همکاری با دشمن صورت گرفته و امضایی داده شده است که مردم با این امضاها گرفتار شدهاند از مواردی است که باید به آن رسیدگی شود.
روحانی محاکمه شود یا نه؟
باید ببینیم اولویتهای کشورمان چیست. اولویت امروز کشور برطرف کردن مشکلات اقتصادی و صیانت از جان مردم در مقابل کرونا و رفتن به سمت تحول جدی و ساختاری در اداره کشور است. این مهمترین مسئله کشور است که در تحقق آن عقب هستیم. جلبرضایت عمومی مردم که در پایان دوره روحانی ریزش بسیاری کرده است و زمینهچینی برای برگشت سرمایه اجتماعی ازدسترفته باید اولویت کشور باشد. الان از نظر من مسئله محاکمه روحانی موضوع اولویتدار کشور نیست.