به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، حسامالدین علامه، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان افزود: زمانی که مردهای سالمند متأهل فوت میکنند، خانمهای سالمند تنها اضافه میشوند. با توجه به بحث تجرد قطعی، آمار طلاق، افزایش تعداد خانمهای بیوه، تابو بودن ازدواج مجدد برای مادران و زنان میانسال و سالمند، یکی از پدیدههای آتی که با آن مواجه خواهیم بود، افزایش سالمندان زن تنهایِ فرهیخته است.
وی تصریح کرد: یک بحث بسیار مهم که جزو تغییرات کیفی محسوب شده و درحال وقوع است، ۷۲ درصد سالمندان کشور متأهل هستند، درحالیکه ۰.۹ درصد (حدود ۸۰ تا ۹۰ هزار نفر) تجرد قطعی داریم و ۲۶.۶ درصد افراد بدون همسر (مطلقه یا بیوه) هستند. در همین مورد اگر وضعیت میانسالی را بررسی کنیم، آمار وحشتناک میشود. تجرد قطعی در یک نگاه قالب، افراد بالای ۴۰ سال را دربرمیگیرد.
علامه خاطرنشان کرد: یک میلیون و ۵۰۰ هزار تجرد قطعی داریم که اگر یک سوم این افراد ازدواج کنند و یک میلیون از این افراد طی ۲۰ سال آینده به سن سالمندی برسند، آمار تجرد قطعی حدود ۱۳ برابر نسبت به تجرد قطعی فعلی که اشاره شد (حدود ۸۰ تا ۹۰ هزار نفر)، افزایش خواهد داشت. در عین حال، حدود ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سن ۳۱ تا ۳۹ سال هستند. از بین ۳ تا ۵ ازدواج در استانهای مختلف، یک مورد به طلاق ختم میشود.
وی تأکید کرد: میانگین سنی جامعه ما درحال حاضر حدود ۳۲ سال است، درحالیکه در بدو پیروزی انقلاب اسلامی حدود ۱۷- ۱۶ سال بود. در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده این رقم به ۴۲ سال و در سال ۱۴۵۰ تقریباً به بالای ۵۰ سال میرسد؛ البته سناریوهای مختلفی بر اساس نرخ باروری و مطالعات آیندهپژوهی در این زمینه وجود دارد. در آن مقطع (سال ۱۴۵۰) که میزان سالمندی ایران تقریباً با ژاپن برابر میشود، کشورهای افغانستان، پاکستان و عراق جزو جوانترین کشورهای جهان خواهند بود.
زنانه شدن سالمندی در ایران
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان افزود: بحث سالمندی جمعیت، به سهم و درصد گروه بالای ۶۰ سال نسبت به سایر گروهها به ویژه گروه زیر ۱۵ سال اشاره دارد. سالمندی جمعیت صحبت از درصد است. این درصد وقتی افزایش پیدا میکند که سبک زندگی - ناشی از توسعه، مدرنیته و گذار جمعیتی - تغییر میکند؛ به این معنی که با کاهش ازدواج، تأخیر در ازدواج، کاهش فرزندآوری، مسائل مربوط به نازایی روبرو هستیم که باعث میشود میزان تولد و باروری کاهش یافته و سالمندی جمعیت، افزایش پیدا کند.
وی ادامه داد: تعداد سالمندان ایران طبق برآورد مرکز ملی آمار ایران در اول مهر ۱۴۰۰، ۸ میلیون ۸۶۳ هزار نفر است؛ یعنی معادل ۱۰.۴۳ درصد از جمعیت ایران سالمند هستند. یکی از ویژگیهای سالمندی در ایران که تغییر پیدا کرده است، در سال ۱۳۷۵ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۱۱۶ مرد سالمند داشتیم، درحالیکه در سال ۱۳۹۹ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۹۲ مرد سالمند داریم؛ یعنی سالمندی در ایران زنانه شده است.
علامه گفت: در سال ۱۳۹۸ امید به زندگی در ایران حدود ۷۵ سال گزارش شده است؛ البته عدد ۷۷ سال هم در برخی گزارشها عنوان شده است. یکی از ویژگیهای جمعیت سالمندی ایران که تغییر پیدا کرده است، بحث شهرنشینی سالمندان است. در سال ۱۳۴۵ شهرنشین سالمند ۳۶.۵ و روستانشین سالمند ۶۳.۹ بوده است، درحالیکه در سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۷۲.۵ درصد سالمند شهرنشین و فقط ۲۷.۵ درصد سالمند روستانشین داریم.
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفت: وقتی سلامت و بهداشت عمومی، تغذیه و پایههای اولیه رفاه در یک کشور بهتر میشود، تعداد سالمندی فردی در کشور افزایش پیدا میکند. در ایران، امید به زندگی در سال ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵ شمسی به ترتیب ۵۳ سال و ۵۷ سال بود. به دلیل توسعه شبکه بهداشتی و بحث واکسیناسیون عمومی، پروتکلهای حفاظتی از مادر باردار، جنین و نوزاد شیرخوار، افزایش امید به زندگی و افزایش بقا را شاهد هستیم.
شتاب منحصربهفرد سالمند شدن جمعیت ایران
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفت: سال ۱۳۵۵ تعداد ۵ درصد جمعیت ایران سالمند بودند؛ یعنی یک میلیون و ۷۰۰ هزار سالمند داشتیم. درحالیکه در سال ۱۳۹۸ این رقم دو برابر شده و ۱۰ درصد جمعیت ایران سالمند هستند؛ اما در یک شتاب منحصربفرد در جهان، فقط طی ۲۳ سال - یعنی از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۲۱ - جمعیت سالمند ایران از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد خواهد رسید. برای درک این موضوع دقت داشته باشید که این افزایش (نرخ سالمندی) از ۱۰ به ۲۰ درصد در کشورهای توسعهیافته حدود ۹۰ سال طول کشید؛ به عنوان مثال آمریکا طی ۷۰ سال و سوئد طی ۹۰ سال از نرخ ۱۰ به ۲۰ درصد (جمعیت سالمند) رسید.
علامه افزود: نکته دیگر این است که این کشورها ابتدا توسعه اقتصادی و زیرساختی پیدا کردند، درحالیکه ما فقط در حوزه سلامت و بهداشت، وضعیت ما از نظر کنترل مرگ و میر مادر باردار و نوزاد شیرخوار بهتر شده است، ولی متأسفانه توسعه اقتصادی و زیرساختها را نداریم و با شتاب بسیار بالا، به سمت ۲۰ درصد جمعیت سالمند در سال ۱۴۲۱ میرسیم.
وی خاطر نشان کرد: با نرخ ۱۴ – ۷ درصد جمعیت سالمند، یک کشور درحال سالخوردگی، با نرخ ۲۱- ۱۴ درصد، کشور سالخورده و با نرخ بالای ۲۱ درصد، یک کشور کاملاً سالخورده و پیر عنوان میشود. ایران از سال ۱۴۱۰ شمسی یک کشور سالخورده محسوب میشود و جای تأسف اینجاست که از سال ۱۴۲۱ تازه پرشتابترین شیب جمعیت سالمندی ایران شروع میشود و بچههای دهه ۶۰ به سن سالمندی میرسند و از این زمان، یعنی از ۱۴۲۱ تا ۱۴۳۵ شمسی، نرخ جمعیت سالمندی ایران از یک سوم عبور میکند.
سالمندی، مسئله امروز کشور است
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفت: برخلاف شرایط گذشته که یک نوع شبکه خانوادگی و فامیلی وجود داشت و امکان نگهداری از سالمند وجود داشت، سالمندِ ۲۰ سال آینده، سالمند تنها است و با موج وحشتناک سالمندِ تنها یا زوجهای بدون فرزند یا زوجهای تکفرزند روبرو هستیم. بهترین حالت جمعیتی حالت استوانهای است و باید دید که گنجایش جمعیتی این استوانه چقدر است؛ اما این ظرفیت هرچقدر که باشد، باید حالت استوانهای بوده و بیرونزدگی نداشته باشد. عدم تعادل باعث تبعات این چنینی میشود. اکر کشوری بودیم که یک اندیشکده جمعیتی داشتیم و سیاستگذاری مبتنی بر شواهد بود، وقتی آمار تولد از سال ۱۳۵۵ درحال افزایش بود، (این اندیشکده) در کنار سازمان برنامه و بودجه قرار میگرفت. بچههای متولد دهه ۵۰ و ۶۰ با مدارس دو و سه شیفته، مشکل کنکور و دانشگاه، سربازی، ازدواج، خودرو، شغل، مسکن مواجه شدند و در هر بخش، مشکلاتی بوجود آمد و بحرانی ایجاد شد.
وی افزود: تأکید میکنیم گروه مغفول سالمندی را ببینید؛ این گروه به زیرساخت نیاز دارند و مسئله سالمندی، مسئله امروز کشور است، نه اینکه بگذاریم ۱۰ سال دیگر هم بگذرد و به نقطه بحرانی برسیم. این زیرساختها را کشورهای غربی و توسعهیافته با مدلی که من آن را صنعت سالمندی مینامم، ایجاد کردهاند و یک درصد از حقوق سالمند برای بیمه مراقبت طولانیمدت هزینه میشود. کشور ما ۸۳ درصد سالمندان سالم دارد و درصد بقیه یا درگیر بیماریهای مزمن هستند یا به نوعی زمینگیر هستند؛ اگر برای بیمه مراقبت طولانیمدت وجود داشته باشد، میتوان به سالمند دچار بیماری مزمن یا زمینگیر خدمترسانی کرد.
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان اضافه کرد: موضوع دیگر پلتفرمهایی هستند که بخش خصوصی، از طریق سامانههای آنلاین، خدمات در منزل را برای سالمندان تعریف کرده است و صنعتی است که مبتنی بر بازیابی اجتماعی بخش خصوصی است. در کشورهای شرق آسیا هم (این شکل اقدامات) مبتنی بر مؤسسه افراد سالمند (OPA) یا باشگاه میان نسلی (CDD) صورت میگیرد. باشگاه میان نسلی، گروههای کوچک محلی (محله یا اجتماعمحور) حدود ۱۰۰ نفره هستند که به هم اعتماد دارند و همدیگر را میشناسند و با نگاه انگیزشی توسعه محله شکل میگیرند. این گروهها شامل ۳۰ درصد افراد زیر ۵۰ سال و ۷۰ درصد بالای ۵۰ سال هستند.
نبود یک اندیشکده تغییرات جمعیتی
وی افزود: این شکل کارها نیاز به کارهای اندیشکدهای دارد. پژوهشگران دانشگاهی، متخصصان طب سالمندی، جامعهشناس و جمیعتشناس، متخصصان علوم مدیریت، سیاستگذاران، متخصصان اقتصاد سالمندی، در کنار مدیران ارشد و خلاق وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، کمیته امداد و سایر نهادهای متولی بنشینند و مسئلهیابی و اولویتبندی کنند و با توجه به منابع، طرحها و مدلهای بومی را تدوین و ارائه کنند. در این بومیسازی باید به فرهنگ ملی، ارزشهای مذهبی، تفاوت زیرساختها توجه شود.
علامه گفت: موضوع سالمندی تنها با چند پرسش که در سرشماری عمومی انجام میشود، قابل ارزیابی نیست. تاکنون در ایران پیمایش ملی سالمندان نداشتهایم. اطلس سالمندی هم در کشور نداریم؛ (در شرایطی که) ویژگیهای جمعیتی و توزیع جمعیت سالمندی در استانهای مختلف کشور متفاوت است. یکی از مشکلاتی که با آن روبر هستیم، رویکرد امنیتی غیرمتعارف نسبت به دادهها است. این تغیر فرهنگی باید در مدیران و ناظران بر دادهها ایجاد شود که اینقدر دادهها را امنیتی نبینند. چرا نباید این آمار را در اختیار پژوهشگر قرار دهیم؟
وی افزود: کشورهای غربی شرایط داده باز (Open data) ایجاد کردهاند، نه فقط برای سیاستگذاری مبتنی بر شواهد، بلکه برای بازاریابی اجتماعی، برای مردمیسازی کردن و برای خصوصیسازی. یکی دیگر از مشکلات، آمارسازیهای دروغی است که متأسفانه در برخی عملکردها وجود دارد. چون دادههای ثبتیمبنای ما کم است و نظارت دقیقی وجود ندارد، به شدت دادهسازی صورت میگیرد. اختلاف تعاریف و شاخصها با نگاه بومیسازی هم یکی دیگر از مشکلات محسوب میشود و باید تعاریف و شاخصها را واحد و استانداردسازی کنیم. در عین حال بلد نیستیم گزارشهای تحلیلی ارائه کنیم. بعضیها همچنان میخواهند دادهها به شکل کاغذی باشد. این فراوانی داده جمعیت ۸۵ میلیونی، دیگر با روش کاغذی قابل انجام نیست و باید زیرساختهای مورد نیاز آن ایجاد شود.
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان تصریح کرد: احتیاج به اندیشکده تغییرات جمعیتی، پیامدشناسی و آیندهپژوهشی داریم تا بتواند به دستگاههای مختلف برای برنامهریزی صحیح، درست کردن زیرساختها و ریل گذاری مناسب (در حوزه مسائل جمعیتی و سالمندی) کمک کند. بازآرایی ساختارها باید مبتنی بر همین اندیشکده اتفاق بیفتد. درعین حال، نیاز به تشکیل بانک اطلاعاتی مخصوصا در حوزه سالمندی داریم و هرگونه مداخله در این حوزه، به نیازسنجی دقیق احتیاج دارد و سیاستگذاریها باید مبتنی بر شواهد صورت بگیرد.