به گزارش همشهریآنلاین به نقل از انتخاب، Howard LaFranchi در «کریستین ساینس مانیتور» نوشت: طی ماههایی که از آغاز مجدد مذاکرات با هدف احیای توافق هستهای ایران میگذرد، تهران اعلام کرده است که از نقطه عطف فنی در برنامه هستهای خود یکی پس از دیگری عبور کرده است. حال این سوال پیش میآید که تهران دقیقاً به سوی چه چیزی در حرکت است؟
در ادامه این مطلب آمده است: پاسخ به این سوال همچنان نامشخص است. اما به زعم برخی از کارشناسان اشاعه تسلیحات هسته ای، تهران ممکن است نیاز نهایی به یک بیمه نامه در چارچوب تبدیل شدن به یک دولت آستانه هستهای را مورد ارزیابی قرار دهد.
ایران همچنان اصرار دارد که برنامه هستهایاش صرفاً برای اهداف صلحآمیز است. در این ماه، ویلیام برنز، رئیس سیا نیز گفت که ایالات متحده هنوز هیچ نشانهای مبنی بر اینکه تهران در حال تسلیحاتی کردن برنامه هستهای خود است، نمیبیند.
واقعیت این است که مذاکرات بر سر توافق هستهای تاکنون نتوانسته این احساس را که آمریکا و ایران در مسیر برخورد قرار دارند، پنهان کند. حال این سوال پیش میآید که به منظور تأثیرگذاری دیپلماسی، آیا تهدید و موضع گیری میتواند جای خود را به بازگرداندن اعتماد بدهد؟
برای بسیاری از کارشناسان اشاعه هسته ای، جهشهای هستهای ایران که در بوق و کرنا قرار گرفته، تا حد زیادی با هدف ارتقای موقعیت تهران در میز مذاکره است، جایی که ایران به دنبال رهایی از تحریمهایی است که رئیس جمهور دونالد ترامپ پس از خروج از «برنامه جامع اقدام مشترک» در سال ۲۰۱۸ اعمال کرد.
دستاوردهای ایران شامل افزایش ذخایر اورانیوم غنیشده در سطوح خلوص بسیار نزدیکتر به موارد مورد نیاز برای سوخت بمب هستهای و نصب صدها سانتریفیوژ پیچیدهتر برای تولید اورانیوم غنیشده است.
اما آنچه باعث نگرانی تعداد فزایندهای از تحلیلگران منع گسترش سلاحهای هستهای میشود این است که چگونه برنامه هستهای ایران و پیشرفتهای فنی که از سال ۲۰۱۸ به دست آورده، این کشور را به طور غیرقابل جبرانی به تبدیل شدن به یک کشور آستانه هستهای نزدیک کرده است. به این معنی که تهران تبدیل به دولتی دارای تمام عناصر فیزیکی و تخصص فکری مورد نیاز برای تولید یک بمب در کوتاه مدت میشود.
سوزان دی ماگیو، متخصص در امور ایران میگوید: در غیاب توافقی که مجدداً محدودیتهایی را بر برنامه ایران اعمال کند و در عین حال ایالات متحده را به برجام برگرداند و تحریمهای دوران ترامپ را حذف کند، حرکت به سمت آستانه تسلیحات هستهای میتواند به گزینهای جذاب برای ایران تبدیل شود.
او میافزاید: اگر مسیر دیپلماتیک با شکست مواجه شود، باید بپذیریم که برخی در ایران احتمالاً میخواهند به سمت برنامههای هستهای پیشرفتهتری بهعنوان یک بیمه نامه حرکت کنند.
مذاکرات غیرمستقیم بین آمریکا و ایران پس از پنج ماه وقفه در ۲۹ نوامبر در وین از سر گرفته شد. اما هیچ پیشرفتی حاصل نشد زیرا ایالات متحده با تشدید کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ برای افزایش تحریمها، به درخواست حداکثری تهران برای رفع کامل تحریمها پاسخ داد.
این مذاکرات اخیرا ناگهان متوقف شد، زمانی که مذاکره کنندگان ایرانی گفتند که به زمان نیاز دارند تا با دولت خود مشورت کنند. این امر باعث شد تا قدرتهای اروپایی هشدار دهند که تنها چند هفته زمان برای دستیابی به توافق باقی مانده است. بعد از آن برنامه هستهای ایران که به سرعت در حال پیشرفت است، دیپلماسی را با مشکل مواجه میکند. در این ارتباط، روز پنجشنبه اعلام شد که مذاکرات در ۲۷ دسامبر از سر گرفته خواهد شد.
سابقه کره شمالی
ایده استفاده از سلاحهای هستهای به عنوان یک بیمهنامه به مورد ایران بازنمی گردد، بلکه سابقه آن به بیش از یک دهه قبل از شکست دیپلماسی آمریکا و کره شمالی میرسد. کارشناسان منطقه اکنون میگویند که تصمیم پیونگ یانگ برای تولید تسلیحات هستهای وسیلهای برای محافظت از «کیم» در برابر آمریکا بود.
برخی تحلیلگران میگویند که تفاوت اصلی کره شمالی و ایران این است که ایرانیها تصمیمی برای تسلیحاتی کردن برنامه هستهای خود ندارند. اما چیزی که برخی را نگران میکند این است که ایالات متحده اکنون رویکردی مشابه آنچه در مقابل کره شمالی در پیش گرفت را در مورد ایران به کار گرفته است اما انتظار نتیجه متفاوتی دارد.
جیم والش، محقق ارشد موسسه امنیت مرکز فناوری ماساچوست میگوید: در هر دو مورد ایران و کره شمالی، ابزار اصلی ایالات متحده، تحریمها است، با این تفکر که ما میتوانیم آنقدر درد را به طرف مقابل تحمیل کنیم که آنها مجبور به انجام آنچه مدنظر خودمان است، شوند. اما در عوض، کره شمالی و ایران تصمیم گرفتند که بهترین واکنش را به این موضوع داشته باشند که در هر دو مورد، شکست کامل اجبار را شاهد بودیم.
همه با این نظر موافق نیستند. به عنوان مثال، بسیاری از کارشناسان تاکید میکنند که تحریمهای سختگیرانهای که دولت اوباما در اوایل روی کار آمدنش علیه ایران اعمال کرد، در موافقت تهران با محدودیتهایی که برجام بر برنامه هستهایاش تحمیل کرد، مؤثر بود.
اما برخی در مورد ایران و کره شمالی به این واقعیت معتقد هستند که رد توافقهای دیپلماتیک توسط ایالات متحده در اوایل برنامههای هستهای دو کشور، هر دو را تشویق به حرکت به جلو کرد.
دکتر والش میگوید: به یاد داشته باشیم که در سال ۲۰۰۳، زمانی که ایرانیان چیزی در حدود ۳۰۰ سانتریفیوژ داشتند، فرصت داشتیم که با تهران به توافقی دست یابیم. اما از آنجایی که ایالات متحده گفت: ما میخواهیم که تعداد سانتریفیوژها به صفر برسد، امکان دستیابی به توافق از بین رفت. اکنون آنها ۱۹۰۰۰ سانتریفیوژ دارند و در مورد ذخیرهسازی اورانیوم بسیار غنیشده در سطح ۶۰ درصد صحبت میکنند. در همین ارتباط، تعدادی از نسل جدید سانتریفیوژهای ایرانی در روز ملی انرژی هستهای ایران در ۱۰ آوریل ۲۰۲۱ به نمایش گذاشته شد.
در مورد کره شمالی، خانم دی ماگیو از کارنگی خاطرنشان میکند که دولت کلینتون با پیونگ یانگ به توافقی دست یافت که هدف آن در نطفه خفه کردن برنامه هستهای این کشور در مراحل اولیه بود. او میافزاید: اما پس از آن ما انتقال ریاستجمهوری را از کلینتون به بوش داشتیم و این توافق کنار گذاشته شد، زیرا دولت جدید معتقد بود که این توافق اساساً مماشات با کره شمالی است.
اکنون تصور میشود که پیونگ یانگ در حال گسترش زرادخانه هستهای خود و تکمیل موشکهایی است که میتوانند این موشکها را حمل کنند.
با وجود شباهتهای بین مسیر کره شمالی و ایران، تفاوتهای کلیدی نیز وجود دارد که میتواند ایران را از تبدیل شدن به یک قدرت هستهای واقعی باز دارد.
خانم دی ماگیو هشدار میدهد که زمینههای منطقهای دو کشور بسیار متفاوت است. او با اشاره به دشمن سرسخت ایران میگوید: کره شمالی اسرائیلی نداشت که با آن مبارزه کند. از سوی دیگر، کرهایها چینی دارند که تنها دوست و البته مهمترین دوست آنهاست.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی پرزیدنت جو بایدن، این هفته به اسرائیل سفر کرد تا در مورد ایران با مقامات تل آویو گفتگو کند. آنان در حال گفتگو برای انجام مانورهای مشترک نظامی برای مقابله با برنامه هستهای ایران هستند. به زعم برخی، هدف این سر و صداها در مورد مانورهای بالقوه بین آمریکا و اسرائیل، ترغیب تهران برای بازگشت به میز مذاکره و بازتر شدن فضا برای مصالحه است.
در حالی که ایران در حال تعمیق روابط با چین و روسیه به عنوان یک وزنه تعادل استراتژیک است، هیچ کدام دوستی قدرتمند برای ایران مانند آنچه پکن برای کره شمالی است، به شمار نمیروند.
راه بازگشت به اعتماد متقابل چیست؟
والش میگوید که دور بعدی مذاکرات، تنها فرصت دو طرف برای دور شدن از راههای جدید و انحرافی به منظور فشار آوردن به طرف مقابل و حداکثر گرایی خواهد بود.
او میگوید: زیرا اگر مذاکرات شکست بخورد و ایران تصمیم بگیرد که به پیشروی خود تا آستانه هستهای ادامه دهد، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم حملات نظامی تهران را از این اقدام بازدارد.
در عوض، ایران ممکن است به سراغ تسلیحات هستهای به عنوان یک بیمه نامه برود. او میگوید: اگر بگوییم که ایران را بمباران میکنیم. پس این احتمال وجود دارد که مقامات تهران تصمیم بگیرند که یک کشور هستهای بشوند و بمب بسازند.
خانم دی ماگیو میگوید که برای جلوگیری از این نتیجه، ایالات متحده باید از کمپین فشار حداکثری عقب نشینی کند. به صورت همزمان، ایالات متحده و ایران باید به یک عنصر اساسی دیپلماسی موفق بین دشمنان متوسل شوند که آن هم اعتماد متقابل است.
او میگوید: در طول مذاکرات امسال، ما در تلاطم عمیقی از بیاعتمادی غرق شدیم. برعکس کردن این روند، قبل از اینکه ریشهدار شود، حیاتی است.