ابراهیم متقی، استاد روابط بین‌الملل و عضو هیأت ‌علمی دانشگاه تهران معتقد است: سیاست گرایش به شرق واکنش منطقی ایران نسبت به تهدیدها و فشارهای گسترده و فزاینده‌ای است که ایالات‌متحده آمریکا در سال‌های اخیر بر کشورمان در حوزه‌های مختلف وارد کرده‌ است و می‌تواند ارتقای سطح «قابلیت‌های اقتصادی» و «راهبردی» ایران را به‌همراه داشته باشد.

به گزتارش همشهری آنلاین، روزنامه همشهری نوشت: سفر سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کشورمان به روسیه از جنبه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و... از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و می‌تواند دستاوردهای فراوانی برای اقتصاد کشور نیز به‌همراه داشته باشد، اما آنچه بیش ‌از هر چیز در روزهای اخیر مورد توجه کارشناسان و تحلیلگران بین‌المللی قرار گرفته، پیشبرد راهبرد «نگاه به شرق» از سوی جمهوری ‌اسلامی در ماه‌های اخیر است.

پس ‌از آغاز به ‌کار دولت سیزدهم، رویکرد ملموسی در سیاست‌ خارجی دولت مورد توجه قرار گرفته ‌است که گسترش تعاملات و همکاری‌های منطقه‌ای را در دستور کار دارد. این راهبرد تلاش دارد با عبور از اتکای یکجانبه و پررنگ به کشورهای غربی و تمرکز بر این حوزه، به افزایش همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با کشورهای همسایه و همچنین قدرت‌های منطقه‌ای بپردازد.

برهمین اساس در ماه‌های اخیر مسئولان بلندپایه دولت و همچنین دیپلمات‌های کشورمان توجه ویژه‌ای به پیشبرد سیاست «نگاه به شرق» داشته‌اند و سفر اخیر وزیر امورخارجه کشورمان به چین و سفر رئیس‌جمهور به مسکو نیز دراین راستا قابل ‌تفسیر است. این موضوع درحالی ‌است که کارشناسان معتقدند جمهوری‌اسلامی ایران در کنار پیشبرد مذاکرات با غرب در وین، در این حوزه متمرکز نشده و با گام برداشتن در مسیر توسعه تعاملات منطقه‌ای، می‌کوشد به ‌مصاف یکجانبه‌گرایی ایالات‌متحده برود.

ابراهیم متقی، استاد روابط بین‌الملل و عضو هیأت ‌علمی دانشگاه تهران معتقد است: سیاست گرایش به شرق واکنش منطقی ایران نسبت به تهدیدها و فشارهای گسترده و فزاینده‌ای است که ایالات‌متحده آمریکا در سال‌های اخیر بر کشورمان در حوزه‌های مختلف وارد کرده‌ است و می‌تواند ارتقای سطح «قابلیت‌های اقتصادی» و «راهبردی» ایران را به‌همراه داشته باشد. گفت‌وگوی همشهری با متقی را در ادامه می‌خوانید.

منبع روسی زمان سفر رئیسی به روسیه را اعلام کرد | جزئیات تازه از برنامه‌های رئیسی در مسکو

هدف پوتین از دعوت رئیسی | دستور کار ملاقات؛ از خرید جنگنده سوخو - ۳۵ تا تدوین پیش‌نویس قرارداد ۲۰ساله


سفر رئیس‌جمهور به مسکو از نظر راهبردی از چه میزان اهمیت در پیشبرد سیاست‌ خارجی جمهوری ‌اسلامی ایران برخوردار است؟
این سفر از جنبه برداشتن گام‌های مؤثر در زمینه ائتلاف‌سازی با قدرت‌های رقیب ایالات‌متحده و همچنین پیشبرد سیاست «نگاه به شرق» از سوی جمهوری‌اسلامی ایران از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. ماهیت ساختاری حاکم بر نظام‌ بین‌الملل در شرایط کنونی چنین ایجاب می‌کند که کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین بیش ‌از پیش به ‌دنبال حرکت درمسیر مقابله با یکجانبه‌گرایی ایالات‌متحده باشند. سفر رئیس‌جمهور به روسیه نیز در این راستا قابل تحلیل است.

در شرایط کنونی چه ضرورت‌هایی پیگیری سیاست «نگاه به شرق» را در سیاست ‌خارجی ایران گریزناپذیر کرده‌است؟
دراین زمینه باید درنظر داشت که سیــاست ‌خــارجی جمهوری‌اسلامی ایران از اوایل دهه۱۳۹۰به‌سمت گرایش به شرق معطوف شده‌ و در این حوزه گام‌هایی برداشته شده ‌است. در واقع سیاست گرایش به شرق را می‌توان واکنشی نسبت به تهدیدها و فشارهای گسترده و فزاینده‌ای دانست که ایالات‌متحده آمریکا در سال‌های اخیر در تقابل با ایران وارد کرده ‌است. بنابراین می‌توان اینگونه اظهارکرد که چنین رویکردی با هدف ارتقای سطح قابلیت‌های اقتصادی و راهبردی ایران اتخاذ شده‌است. از سوی دیگر ضرورت‌های ساختار روابط بین‌الملل چنین الگویی از کنش رفتاری را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

این کنش بر چه مبنایی اتفاق می‌افتد؟
در واقع هرگاه ساختار قدرت به‌سوی کنش تعاملی بازیگران پیش‌ برود، سیاست‌ جهانی، «متعادل»، «متوازن» و «همکاری‌جویانه» می‌شود؛ درحالی‌که اگر زمینه برای شکـل‌گیـــری نشـــانه‌هــایی از یکجانبه‌گرایی و هژمونیک‌گرایی بین‌المللی توسط یک قدرت بزرگ جهانی فراهم شود، موقعیت برای ظهور قطب‌ها و قدرت‌های جدید فراهم خواهد شد.

در این شرایط تقابل‌گرایی ایالات‌متحده، به‌عنوان بازیگر هژمون، زمینه اتخاذ رویکرد گرایش به شرق در روابط خارجی جمهوری‌اسلامی ایران را به‌وجود آورد. در چنین شرایطی است که روسیه و چین نیز محور اصلی تلاش‌ها و فعالیت‌های خود را مقابله با ایالات‌متحده آمریکا از طریق ائتلاف‌سازی متوازن فراهم آورده‌ و می‌کوشند در این مسیر گام‌های مؤثرتری بردارند.

در موقعیت فعلی راهبرد «نگاه به شرق» تا چه اندازه می‌تواند راهگشای مشکلات و چالش‌های پیش روی ایران باشد؟
پاسخ دادن به این سؤال نیازمند درک این واقعیت است که رفتار کشورها در ساختار نظام بین‌الملل، تابعی از معادله کنش ساختاری و همچنین الگوی رفتاری سایر بازیگران محسوب می‌شود. به‌طورکلی نقش‌یابی ایران از این جهت دارای اهمیت است که بدانیم در شرایطی قرار گرفته‌ایم که زمینه برای اعمال فشارهای اقتصادی و راهبردی علیه کشورمان به‌وجود آمده‌ است و ایران تلاش دارد از طریق گسترش همکاری‌های دوجانبه یا چندجانبه با کشورهایی ازجمله روسیه و چین، سطح رقابت‌ها و همکاری‌های اقتصادی و راهبردی خود را متعادل کند. در چنین وضعیتی طبیعی است که جمهوری‌اسلامی ایران به‌سوی چندجانبه‌گرایی گرایش داشته باشد تا از این طریق، امکان مقابله با سیاست‌های هژمونیک ایالات‌متحده آمریکا را به‌وجود آورد.

ایران، روسیه و چین در شرایط کنونی قادر به تشکیل یک بلوک «قدرت شرقی» در برابر هژمونی آمریکا خواهند بود؟
سیاستی که تصمیم‌سازان ایالات‌متحده در سال‌ها و بلکه دهه‌های اخیر اتخاذ کرده‌اند، گسترش زمینه‌های موجود برای همکاری سایر کشورها برای خروج از زیر سایه یکجانبه‌گرایی آمریکا را اجتناب‌ناپذیر کرده ‌است. اگرچه ایالات‌متحده آمریکا همچنان از نظر برخورداری از توانایی‌های اقتصادی و نظامی، یک «قدرت بزرگ» محسوب می‌شود، اما باید درنظر داشت که چین و روسیه را نیز باید کشورهای درحال ظهوری دانست که قادر خواهند بود در سیستم موازنه قدرت در ساختار نظام بین‌الملل تأثیر فزاینده‌ای داشته باشند.

با توجه به این موضوع، همکاری روسیه و چین با جمهوری‌اسلامی ایران بخشی از ضرورت معادله قدرت‌های بزرگ با یکدیگر خواهد بود. دراین میان ایران نیز تلاش دارد تا کنش تعاملی خود را به‌سوی عبور از هژمونی آمریکایی قرار دهد و در این مسیر گام‌های همکاری‌جویانه با کشورهای منطقه، ازجمله روسیه و چین بردارد. بنابراین می‌توان اینگونه درنظر گرفت که ساختار هژمونیک نظام بین‌الملل، تشکیل محوری برای مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا با حضور قدرت‌های شرقی را ناگزیر کرده‌است.

راهبرد «نگاه به شرق» چالش‌هایی هم برای ایران به ‌همراه خواهد داشت؟
باید درنظر داشت که به‌طورکلی چندجانبه‌گرایی در ساختار هژمونیک نظام بین‌الملل همیشه منجر به کاهش چالش‌ها و مشکلات پیش ‌روی کشورهایی ازجمله ایران خواهد شد. به هر میزانی که جمهوری‌اسلامی ایران روابط خود را با کشورهای مختلف ارتقا دهد، به‌همان میزان قادر خواهد بود تا انتظارات نهفته خود را تأمین کند؛ بنابراین فرایند موجود به‌گونه‌ای است که دارای چالش‌های محدودی خواهد بود. این موضوع درحالی است که مزایا و پیامدهای اقتصادی آن نسبتا گسترده‌تر از محدودیت‌ها و چالش‌هایی است که درصورت مشارکت در چنین راهبردی، گریبانگیر کشور خواهد شد.

با توجه به نظم کنونی حاکم بر ساختار نظام بین‌الملل، این گزاره که گسترش رابطه ایران با چین و روسیه را به‌مثابه مقابله با «هژمون مداخله‌گر» به کمک «هژمون بی‌تفاوت» یا «منفعل» می‌داند، چقدر قابل‌پذیرش است؟
نکته نخست این است که اصولا در شرایط کنونی چین و روسیه در موقعیت هژمونیک قرار ندارند؛ بنابراین این گزاره با توجه به وضعیت موجود، چندان قابل اعتنا نیست. نکته دوم این است که روسیه و چین را باید کشورهایی دانست که سطح مشخصی از آسیب‌پذیری سیاسی و اقتصادی دارند و درعین حال از تأثیرگذاری بین‌المللی بالایی نیز در ساختار نظام جهانی برخوردارند. با توجه به این نکته می‌توان گفت که این دو کشور تلاش می‌کنند زمینه مناسب برای روندسازی در زمینه کسب قدرت اقتصادی و تحرک سیاسی و بین‌المللی خود را فراهم کنند.

از سوی دیگر، همکاری ایران با این کشورها را نیز باید درهمین راستا تفسیر کرد. معتقد نیستم که چین و روسیه را می‌توان قدرت‌های «بی‌تفاوت» یا «منفعل» دانست، بلکه آنها تمایل دارند از موقعیت‌ها و ابزار در دسترس خود برای تثبیت قدرت اقتصادی و سیاسی‌شان بهره بگیرند و سطح تأثیرگذاری خود را در سیاست‌ جهانی افزایش دهند.

پیشبرد سیاست «نگاه به شرق» چه تأثیری بر مذاکرات وین خواهد گذاشت ؟
معتقدم که نباید خیلی به‌دنبال پیوند وثیقی میان سیاست «نگاه به شرق» و «مذاکرات وین» بود، چراکه گفت‌وگوهای هسته‌ای ایران و ۱+۴ که در وین جریان دارد، از موضوع و ماهیت متفاوتی برخوردار است که نمی‌تواند پیوند مستقیمی با اتخاذ سیاست نگاه به شرق از سوی ایران داشته باشد.

آمریکا و اروپایی‌ها به‌تنهایی می‌توانند بر روند مذاکرات جاری در وین تأثیرگذار باشند؛ درحالی‌که در این عرصه روابط بیش‌از هرچیز ماهیت اقتصادی دارد و ایران می‌کوشد با بهره‌گیری از یک سیاست ‌اقتصادی منسجم، برای ‌گذار از محدودیت‌های به‌وجود آمده ناشی از تحریم‌ها استفاده کند.