خیّر ناشناس با سرزدن به سوپر مارکت‌ها قرض نیازمندان را پرداخت می‌کند.

به گزارش همشهری آنلاین، همان پشت تلفن که با هم قرار می‌گذاریم به سراغ حساب دفتری اهالی نیازمند محل برویم، با من شرط می‌کند که نه عکس می‌اندازد و نه راضی است که نامش نوشته شود.

وقتی می‌گوییم اینطور که نمی‌شود در جوابمان می‌گوید: «پس شما را به خیر و ما را به سلامت». در نهایت قبول می‌کنیم و قول می‌دهیم نه نامی از او ببریم و نه نشانی‌اش را بگوییم. 

در را به رویمان باز می‌کند. خود «حاج ناصر» خیّر و نیکوکار ناشناس است. » خانه قدیمی و یک طبقه‌شان در یکی از کوچه پسکوچه‌های شمیران‌نو واقع شده و حیاطی کوچک دارد. شاید کل مساحت خانه بیش از ۵۰متر نباشد، اما مثل دل صاحبخانه‌اش، بزرگ به‌نظر می‌رسد.


خیّر بی‌نام و نشان
منبع درآمد حاج ناصر همان حقوق بازنشستگی است، اما اعتقاد دارد از این مبلغ اندک، نیازمندان هم سهم دارند. تا رسیدن به مقصد از او می‌خواهم درباره زندگی‌اش برایمان بیشتر تعریف کند.

خودش می‌گوید:«من هم مثل همه یکی از بنده‌های خدا در این شهر بزرگ هستم، اما آن چیزی را که شما می‌خواهید بشنوید، باید بگویم کارگر بازنشسته کارخانه تولید خودرو هستم. نزدیک به ۳۵سال است که در محله هنگام به همراه ۲دختر، پسر و همسرم زندگی می‌کنیم. چند سالی است که بچه‌هایم سر و سامان گرفته و هرکدام دنبال زندگی‌شان رفته‌اند و من و حاج خانم تنها زندگی می‌کنیم. مثل همه پدر و مادرها چشم‌مان به در است که بچه‌ها و نوه‌هایمان به دیدنمان بیایند».
به‌گفته کاسب‌های محل، نزدیک به ۱۴ سال است که اوایل هرماه به آنها سر می‌زند و حساب چند خانواده نیازمند را که نتوانسته‌اند قرض‌شان را بدهند، صاف می‌کند.

از حاج ناصر می‌پرسم چه مدت است که این کار خیر را انجام می‌دهید و او می‌گوید:«از وقتی که بچه‌هایم رفتند سرزندگی‌شان من و حاج خانم هم نیت کردیم هرماه از حقوق بازنشستگی‌ام به خانواده‌های نیازمندان کمک کنیم. شاید کم باشد، اما خدا به آن برکت می‌دهد.

  پیامبر اکرم(ص) فدک را به حضرت زهرا(س) دادند؛ فدک، درآمد و عایدات فراوانی داشت، اما حضرت زهرا، امام‌علی(ع) و فرزندان ایشان، به خوردن همان نان جو قانع بودند و تمامی درآمد فدک را به نیازمندان می‌بخشیدند. در این خرج و مخارج گران، پول ما ارزشی ندارد و گوشه کوچکی هم از نیازهای این خانواده‌ها را تامین نمی‌کند».

دعای خیر نیازمندان بدرقه راه
از خیابان هنگام وارد خیابان شمیران‌نو می‌شویم. ۵۰۰ یا ۶۰۰متری که به مسیرمان ادامه می‌دهیم حاج آقا با دست اشاره می‌کند که توقف کنیم و می‌گوید: «همین جا خوب است».
قبل از پیاده شدن داخل مغازه را نگاه می‌کند تا از اهالی در مغازه نباشند و به‌راحتی بتواند با صاحب مغازه سر فرصت حساب و کتاب کند.  فروشنده مرد میانسالی با موهای جوگندمی و قد کوتاه است. از پشت دخل، چهره خیر محله را می‌شناسد و با او سلام و احوالپرسی گرمی می‌کند. بعد از چندین سال هنوز صاحب مغازه اسم و رسم حاج ناصر را نمی‌داند.

حاج آقا خیلی زود سر اصل موضوع می‌رود و صاحب مغازه طبق روال همیشه سررسید تاریخ گذشته‌اش را باز می‌کند و روی هر صفحه اسم‌های هرکدام جداگانه نوشته شده و هربار که جنسی خرید کرده‌اند به حسابشان اضافه شده است.

صاحب مغازه با نشان دادن هرکدام از آنها توضیحی هم درباره آنها می‌دهد و می‌گوید:«این حساب پیرزنی تنهاست و کسی را ندارد که کمکش کند. خودش در خرید حسابی مراعات می‌کند، اما باز هم آخر هرماه مجبور است هرمقدار پولی را که بابت یارانه‌اش می‌گیرد، تمام و کمال به جای بدهی‌هایش به من پرداخت کند و اول‌ماه باز روز از نو و روزی از نو.

این یکی معتاد است، اما خانواده‌اش چه گناهی کردند؛ خانواده آبروداری هستند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه‌می‌دارند. این هم حساب آقای فلانی است. مدتی می‌شود که کار پیدانکرده و بیکار است. به همین‌خاطر حسابش بالا زده. در این محله بیشتر اهالی توان مالی کمی دارند یا در دوران کرونا از کار و کسب‌شان بیکار شده‌اند.

افراد آبرومندی هستند که دیر یا زود اگر پول دست‌شان بیاید، قرض‌شان را می‌دهند». حاج ناصر حساب ۳نفر را که به نسبت دیگران وضعیت بدتری دارند، تسویه می‌کند.

صاحب مغازه پیش روی او به خانواده‌هایی که حسابشان پرداخت شده است، زنگ می‌زند. یکی دعای خیر در حقش می‌کند و دیگری از خوشحالی به گریه افتاده است. کار به همین جا تمام نمی‌شود و او دوباره راه مغازه دیگری را پیش می‌گیرد.

شکر خدا و دستگیری از نیازمندان
به حساب او بدهی بیش از ۱۰خانواده پرداخت می‌شود. با یک حساب سرانگشتی درمی‌یابیم که مبلغ ناچیزی از حقوقش برای خرج و مخارج تا آخرماه خودشان باقی‌مانده است، اما انگار این موضوع برای او عادی است و خم بر ابرو نمی‌آورد.

خدا را شاکر است که این‌ماه هم خدا به او این فرصت داده تا کارش را انجام بدهد.

حاج آقا می‌گوید:«این کار را انجام می‌دهم تا گناه‌هایم را پاک کنم. پاک کردن گناه در این دنیا خیلی ارزان است، اما در برزخ گران و در قیامت خیلی گران‌تر. گاهی با دادن ماشین یا موبایل به‌صورت قرضی و واسطه شدن برای کار یا ازدواج، درمان و یا اشتغال شخص درصورتی که خلاف شرع نباشد و همچنین با قرض‌الحسنه دادن می‌توانیم به سمت مغفرت و رحمت خدا سبقت بگیریم».