رئالیسم جادویی به عنوان یک سبک داستانی ادبی، دیدگاهی واقع گرایانه از دنیای مدرن را ترسیم میکند و در عین حال عناصر جادویی را نیز به آن اضافه میکند، که اغلب با محو شدن خطوط بین خیال و واقعیت سروکار دارد.
رئالیسم جادویی، شاید در رایجترین اصطلاح، اغلب به ادبیات اشاره میکند، با پدیدههای جادویی یا ماوراء طبیعی که در دنیای واقعی پیش پا افتاده ارائه شده، که معمولاً در رمانها و نمایشهای دراماتیک یافت میشوند.
عناصر جادویی، به طور کلی ژانر متفاوتی از فانتزی در نظر گرفته می شود، زیرا رئالیسم جادویی از مقدار قابل توجهی از جزئیات واقعگرایانه استفاده میکند و از عناصر جادویی برای اشاره به واقعیت استفاده مینماید، در حالی که داستانهای فانتزی اغلب از واقعیت جدا میشوند. رئالیسم جادویی اغلب به عنوان تلفیقی از عناصر واقعی و جادویی دیده می شود که شکل نوشتاری فراگیرتری نسبت به رئالیسم ادبی یا فانتزی ایجاد می کند.
اصطلاح رئالیسم جادویی به طور گسترده یک واژه توصیفی است و نه انتقادی، متیو استرچر (۱۹۹۹) این اصطلاح را اینگونه تعریف میکند:
رئالیسم جادویی زمانی روی میدهد که یک محیط بسیار دقیق و واقعگرایانه توسط چیزی بیش از حد عجیب و غریب مورد تهاجم قرار میگیرد. این اصطلاح و تعریف گسترده آن اغلب ممکن است باعث گمراهی نیز باشد.
ایرنه گونتر به ریشه های آلمانی این اصطلاح می پردازد، و اینکه چگونه هنر رئالیستی جادویی قبلی با ادبیات رئالیستی جادویی متأخر مرتبط است؛ در همین حال، رئالیسم جادویی اغلب با ادبیات آمریکای لاتین، مرتبط است. به ویژه نویسندگان ماریا لویزا بومبل
، گابریل گارسیا مارکز، ایزابل آلنده، خورخه لوئیس بورخس، خوآن رولفو، میگوئل آنخل آستوریاس، النا گارو، میریا روبلز، رومولو گایهگوس و آرتورو اوسلار پیتری.
در ادبیات انگلیسی، نیل گیمن، آلیس هافمن، نیک خواکین، و نیکولا بارکر از نمایندگان اصلی آن هستند.
در ادبیات بنگالی، نویسندگان برجسته رئالیسم جادویی عبارتند از: نابارون باتاچاریا، اختروز زمان الیاس، شهیدالظاهر، جیباناناندا داس و سید ولی الله. در ادبیات ژاپنی، یکی از مهمترین نویسندگان این ژانر، هاروکی موراکامی است. در ادبیات لهستان، رئالیسم جادویی توسط اولگا توکارچوک، برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ ارائه می شود.
پیشینه ادبی
اصطلاح رئالیسم جادویی ابتدا با عنوان آلمانی Magischer Realismus ظاهر شد. در سال ۱۹۲۵، فرانتس رو، منتقد هنری آلمانی، از این اصطلاح برای اشاره به سبک نقاشی معروف به عینیت جدید و جایگزینی برای اکسپرسیونیسم که توسط مدیر موزه آلمانی گوستاو هارتلاوب حمایت شد، استفاده کرد.
روه جزئیات دقیق رئالیسم جادویی، وضوح عکاسی صاف، و به تصویر کشیدن ماهیت «جادویی» دنیای عقلانی را شناسایی کرد. اولین رمانهایی که به عنوان رئالیسم جادویی طبقهبندی شدند، رمانهای ماریا لوئیزا بومبال بودند، با این حال، در آن زمان، هنوز بین این ژانر تمایزی وجود نداشت. و روه معتقد بود که رئالیسم جادویی به دلیل تمرکز رئالیسم جادویی بر ابژه مادی و وجود واقعی اشیا در جهان، در مقابل واقعیت انتزاعیتر، روانشناختی و ناخودآگاه سوررئالیسم، با سوررئالیسم مرتبط است، اما از آن متمایز است.
نقاشیهای جادویی-رئالیست آلمانی بر نویسنده ایتالیایی، ماسیمو بونتمپلی، تأثیر گذاشت، او اولین کسی است که رئالیسم جادویی را در نوشتن به کار برد، و هدف آن به تصویر کشیدن ماهیت خارقالعاده و مرموز واقعیت بود. در سال ۱۹۲۶، او مجله رئالیست جادویی را تأسیس کرد و نوشتههای او بر نویسندگان رئالیست جادویی بلژیکی، یوهان دایزن و هوبرت لامپو تأثیر گذاشت.
رئالیسم جادویی روه همچنین بر نویسندگان آمریکایی اسپانیایی تبار تأثیر گذاشت، چنانچه رئالیسم جادویی در سال ۱۹۲۷ به عنوان: realismo mágico ترجمه شد. آرتورو اوسلار پیتری، نویسنده ونزوئلایی، که بونتمپلی را میشناخت، در دهههای ۱۹۳۰ و ۴۰ داستانهای کوتاه رئالیستی جادویی و تأثیرگذار نوشت که بر رمز و راز و واقعیت نحوه زندگی ما متمرکز بود.
پیشینه سینمایی
در سینما رئالیسم جادویی یک ژانر فیلم رسمی شناخته شده نیست، اما ویژگی های رئالیسم جادویی موجود در ادبیات را می توان در بسیاری از تصاویر متحرک با عناصر فانتزی نیز یافت. این ویژگیها ممکن است به صورت واقعی و بدون توضیح رخ دهد.
بسیاری از فیلمها روایتهای رئالیستی جادویی و رویدادهایی دارند که بین عناصر واقعی و جادویی یا شیوههای مختلف تولید تضاد دارند. این دستگاه واقعیت موجود را کاوش می کند. فردریک جیمسون، در کتاب «درباره رئالیسم جادویی در فیلم»، این فرضیه را مطرح می کند که رئالیسم جادویی در فیلم، حالتی رسمی است که از نظر قانون اساسی به نوعی ماده خام تاریخی در فیلم وابسته است. که جدایی از نظر ساختاری وجود دارد. مانند آب برای شکلات (۱۹۹۲) با روایت اول شخص شروع و پایان می یابد که چارچوب داستان گویی رئالیسم جادویی را ایجاد می کند. روایت داستان از دید کودک، شکاف ها و حفره های تاریخی و با رنگ سینمایی که حضور را اوج می بخشد، ابزار رئالیستی جادویی در فیلم هاست.
تعدادی از فیلمهای وودی آلن نیز عناصر رئالیسم جادویی را منتقل میکنند، از جمله رز ارغوانی قاهره (۱۹۸۵)، آلیس (۱۹۹۰)، نیمهشب در پاریس (۲۰۱۱)، اسکوپ (یا با عنوان مشهور تر خبر داغ محصول ۲۰۰۶)، و تقدیم به روم با عشق (۲۰۱۲). علاوه بر این، اکثر فیلمهای کارگردانی شده توسط تری گیلیام به شدت تحت تأثیر رئالیسم جادویی هستند؛ انیمیشنهای ساتوشی کن و هایائو میازاکی اغلب از رئالیسم جادویی استفاده میکنند؛ و برخی از فیلمهای امیر کوستوریتسا حاوی عناصر رئالیسم جادویی هستند. که معروف ترین آن دوران کولی ها (۱۹۸۸) است.
روزی روزگاری آناتولی (تصویر اصلی مقاله) ساخته نوری بیلگه جیلان محصول ۲۰۱۱ نیز یک نمونه عالی سینمایی از رئالیسم جادویی است.
*منتقد سینما و مدرس مطالعات عالی فیلم