همشهریآنلاین - سعید مروتی
از حرفهایشدن فوتبال ایران زمان نسبتا درازی میگذرد. بیش از ۲ دهه است که ما لیگ برتر داریم و با سازوکاری مشابه لیگهای حرفهای دنیا مسابقاتمان را برگزار میکنیم. میگویم مشابه، چون همه میدانیم که چقدر از حرفهایبودن بهمعنای واقعیاش فاصله داریم. اگر چند تیم متمولی را که اغلب با منابع مؤسسات خصولتی سر پا هستند، کنار بگذاریم با مجموعهای گرفتار و بیپول مواجه میشویم که در لیگ فقرا به مصاف هم میروند. تازه بخشی از همین منابع محدود هم با سوءمدیریت هدر میرود.
آخرین و دمدستترین مثالش هم شکایت بالای ۹۰۰هزار یورویی رادوشویچ دروازهبان پرسپولیس است. جالب است که مطالبه رادو که جدیدترین پرونده را علیه پرسپولیس در فیفا تشکیل داده، تقریباً اندازه طلب معروف برانکو از سرخپوشان است؛ سرمربیای که ۳فصل پرسپولیس را قهرمان لیگ کرد و به فینال آسیا برد. پرسپولیس در اوج بحرانهای مالیاش چنین قراردادی با دروازهبان ذخیرهاش بست. از این موارد بسیار است؛ نشانههای آشکار از حرفهاینبودن فوتبال ایران که درست به همین دلیل سوگلیهایش از لیگ قهرمانان آسیا حذف شدهاند. در لیگ فقرا تا دلتان بخواهد از این قراردادها بسته شده است.
اینجا لیگ برتر فوتبال ایران است. بهشت ایجنتها که نانشان در بیثباتی تیمهاست. لیگی که کیفیت فنی نازلش هم بیشتر دلایل مالی دارد. با این وضعیت اقتصادی و قیمت دلار، با کیفیتترین فوتبالیستهای ایرانی ترجیحشان حضور در لیگهای خارجی است و اگر اروپا نشد، کشورهای حاشیه خلیجفارس. ما حتی در لیگ گمنام بنگلادش هم بازیکن داریم. ترکیب ثابت تیم ملی را نگاه کنید تا به کیفیت لیگ برتر ایران بیشتر پی ببرید. ترکیبی که معمولا فقط ۲ بازیکن شاغل در لیگ برتر در آن حضور دارند و بقیه لژیونر هستند. بیدلیل نیست که ستارههای لیگ رااغلب یا بازیکنان بالای سیویکیو دو سال تشکیل میدهند یا جوانان جویای نام؛ کسانی که یا دیگر مشتری دست به نقدی از تیمهای عربی ندارند یا هنوز در ابتدای راه هستند. هر که توانسته و مشتری داشته رفته است.
از روزگاری که کل باشگاه پرسپولیس در صندوق عقب اتومبیل علی پروین خلاصه میشد و منصور خان پورحیدری حلال مشکلات استقلال بود، زمان زیادی گذشته. در این فاصله خیلی چیزها عوض شده ولی هنوز هم با حرفهای بودن فاصلهای معنادار داریم. فیفا و ایافسی، ضوابطی را برای فدراسیونهای زیر مجموعهشان تعریف کردهاند که ما هر جا شده و راه داده زیر سبیلی ردشان کردهایم ولی بهنظر میرسد در انتهای این مسیر قرار داریم. باشگاهها باید بتوانند روی پای خود بایستند و البته این روی پای خودایستادن هم به این معنا نیست که مثلا حاصل دسترنج کارگران، در قالب بودجهای قابل توجه تقدیم تیمهای صنعتی شود. این هم از مضحکههای فوتبال ایران است که در آن پرسپولیس و استقلال دولتی محسوب میشوند و در عینحال دولت حق کمک مالی به آنها را ندارد ولی سپاهان و فولاد و دیگر تیمهای صنعتی، مثلا خصوصی هستند؛ مثلا خصوصی هم یعنی خصولتی. نتیجه اینکه باشگاههایی هم که ظاهراً مشکل مالی ندارند صرفا نمایش حرفهایبودن میدهند.
فوتبال ایران سالهای طولانی است که به شکلی غیرحرفهای و غیرطبیعی گذران کرده و بهنظر میرسد ادامه این مسیر دیگر امکانپذیر نیست. حذف تیمهای ایرانی از آسیا میتواند مقدمهای بر اتفاقات ناخوشایند بعدی باشد. برای فوتبال ایران چارهای جز رعایت استانداردها باقی نمانده است. این شاید برزخ دورانگذار باشد. باشگاهها چارهای جز رفتن به سمت درآمدزایی از راههای معقول و متداول در دنیا ندارند. البته یک راه دیگر هم هست؛ اینکه بیخیال همهچیز بشویم و همین وضعیت خجسته را امتداد ببخشیم. با ادامه این مسیر، به جای لیگ برتر باید به فوتبال باشگاههای تهران و مسابقات استانی بازگردیم و بیخیال تصمیمات مهم و در مواردی دشوار شویم. فوتبالی که نه پول زیادی دارد و نه دخل و خرج در موردش معنا میدهد و بزرگترین و محبوبترین تیمهایش به بدترین شکل اداره میشوند در نهایت باید به دهه ۶۰ بازگردد؛ به فوتبال باشگاههای تهران و لیگ قدس. با این دستفرمان، عاقبت بهتری در انتظارمان نخواهد بود.