همشهری آنلاین - فاطمه عباسی: خانوادههای معاود، برادرانی که دشمن شدند و افرادی که دلتنگی عزیزانشان را به دوش میکشند، به مرزها معنایی بیش از آن توافق و انتزاع سیاسی متداول میدهند. مرزهایی که بعد از جنگهای منطقهای و شاید داخلی کشیده شدند بسیاری از خانوادهها و اقوام را بازیچه تصمیمات سیاستمداران مرکز نشین کرده و این بار، جنگ پیشبینی شده در اوکراین این داغ را تازه میکند.
نزدیکترین تجربه ما از این جدایی و دلتنگی به روزهایی بر میگردد که صدام در دهه ۵۰، تصمیم گرفت اقامت خانوادههایی که ریشههایی ایرانی داشتند را تمدید نکند و افراد بسیاری را اخراج کرد. رها کردن خانه و زندگی و پیوندهای اجتماعی کاری بسیار جانکاه است که دامن گیر بیش از یک میلیون شیعه شد. این تجربه اما در سرزمین فلسطین به صورت روزمره تکرار میشود: جایی که اشغالگران خانههایی که نسل اندر نسل میزبان خانوادهای گسترده بودند را خالی میکنند و با تعیین مرزهایی درون شهری، بین افراد یک فامیل فاصله میاندازند.
در سوریه، جنگ داخلی و پیشروی گروههای مسلح تروریستی مرزهایی داخلی ایجاد کرده که هنوز آثار آن در برخی مناطق پا برجاست. دشمنی برادران، جدا شدن خواهران و آواره شدن خانوادهها بخشی کمتر دیده شده از این جنگ خانمان برانداز است. جنگ سوریه خانهها را به جناحهای جنگنده تبدیل کرد تا آنجا که مردان و پسران یک خانه در طرفهای مخالف خطوط نبرد روبروی یکدیگر ایستادند. جنگ، به دلایل بیشماری خانوادهها را از هم پاشیده؛ برخی به دلیل اختلافات عقیدتی و وابستگیهای سیاسی و برخی دیگر هم به دلیل آوارگی و مهاجرت در سراسر مرزها پراکنده شدهاند.
اما این تنها خاورمیانه نیست که دستخوش بازی قدرت شده؛ جنگ شبه جزیره کره هم خانوادههایی را بین شمال و جنوب سرگردان کرد. بیش از هفتاد سال از آغاز جنگ کره که جان بیش از ۳ میلیون غیرنظامی را گرفت، گذشته است با این حال با وجود تلاشهای دیپلماتیک، توافق صلح یک رویای دور از ذهن باقی مانده و خانوادهها از اعضای خود دور ماندهاند؛ اتفاقی که سوژه فیلمها و سریالهای سرگرم کننده کرهای شده اما رنج و اثری عمیق از خود به جا گذاشته است.
رنج و سختی این دوری تا آنجاست که مردم آلمان شرقی و غربی با شکسته شدن حصر در سال ۱۹۸۹، فرصت را مغتنم شمردند و با دست خالی، شروع به تخریب فیزیکی بخش بتنی این دیوارکردند. اهالی بوسنی هم چنین تجربهای را در جنگ با صربها داشتند و همسایگانی که شب قبل از آغاز جنگ درهای خانههاشان به روی هم باز بود کمر به قتل یکدیگر بستند. از سال ۱۹۹۲ مناطقی که قومیتی مختلط داشت، دستخوش محاصره قرار گرفت و استقلال بوسنی از یوگسلاوی سوسیالیستی به یک جنگ خونبار داخلی تبدیل شد. سارایوو، شهری که با تاریخ چندفرهنگی، تنوع و مردم گرمش شناخته میشد تحت حکومت نظامی قرار گرفت و صربها، کرواتها که تا دیروز با مهربانی در کنارو مسلمانان زندگی میکردند به دشمنانی خونی آنها تبدیل شدند.
فقر و مهاجرت، جزئی جدا نشدنی از واقعیت تلخ یک جنگ است و از هم پاشیدن خانوادههای زیادی را رقم زده؛ چه بسیار فرزندانی که به امید ساختن آینده خود بار مهاجرت بستند و گاه هیچ وقت به مقصد نرسیدند. در مرزهای جنوبی آمریکا و همینطور پشت مرزهای اروپا، مهاجران کشورهای فقیر مجبور به جدایی از همسران و فرزندان خود شدند. کمپهای مرزی که به اسم سامان دادن مهاجران در مرزهای کشورهای غربی برپا شده، محلی غم انگیز برای جدا شدن اجباری خانوادهها و ضبط اقلام گرانبهایی است که با خود به همراه دارند. اگرچه این اتفاق بازتابی منفی در رسانهها پیدا میکند اما مشخص نیست باعثان این جداشدگی با چه مجازاتی روبرو میشوند.
جنگ محتمل میان اوکراین و روسیه نگرانی از جدا شدن خانوادهها را تازه کرده و مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار مردم این منطقه است. چشم انداز صلح، به ویژه در حال حاضر، ضعیف است و اروپا و ایالات متحده در مورد افزایش نیروهای نظامی در مناطق مرزی هشدار صادر کردهاند. یک دهه جنگ در مناطق جدایی طلب بین اوکراین و روسیه جان بیش از ۱۳هزار نفر را گرفته و نسلی از مردم این منطقه اکنون هشت سال است که تحت مقررات شبانه منع آمد و شد زندگی میکنند.
شکافهای ایجاد شده در طول جنگ به قدری عمیق است که حتی وقتی گلولهها متوقف میشود، بسیاری از خانوادههای متلاشی شده نمیتوانند قطعات پازل خانوادگی خود را دوباره کنار هم قرار دهند و ممکن است عزیزان آنها هرگز دوباره به هم نرسند.