به گزارش همشهریآنلاین به نقل از عصر ایران در روزهای اخیر تحرکات دیپلماتیکی که میان ایران و روسیه و چین در سطوح بالا صورت گرفته است همچنان برای بسیاری از افراد جامعه که مسائل سیاسی را دنبال می کنند،موضوعی جذاب و پر ابهام است که ابعاد گوناگون آن قابل تحلیل و بررسی است.
دکتر علیرضا سلطانی، استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصاد سیاسی در این باره معتقد است که در طول ۲۰ سال گذشته در جریان پرونده هسته ای ایران و حتی قبل تر از آن ، ایران نگاه راهبردی و هدفمندی نسبت به مناسبات سیاسی واقتصادی با کشورهایی مانند روسیه و چین نداشته است و افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی به ایران در نتیجه ماجرای هسته ای در دو دهه اخیر هم ایران را تا این اواخر مجاب نساخت که باید بخشی از فشارها را از طریق ایجاد مناسباتی هدفمند با دو کشور مزبور تعدیل کند.
متن کامل گفت وگو با علیرضا سلطانی را در ادامه بخوانید.
سفر آقای رئیسی به روسیه و انجام برخی توافقات از یک سو و همچنین اعلام اجرایی شدن سند همکاری ۲۵ ساله با چین از سوی وزیر امور خارجه در روزهای اخیر ، بازتاب زیادی در محافل سیاسی و رسانه ای و همچنین افکار عمومی داخلی داشت. آیا این دو رویداد، نقطه عطفی در سیاست خارجی ایران است؟
موضوع رابطه با چین و روسیه متاسفانه در ایران بیشتر ماهیت سیاسی گرفته و واکنش ها هم به خصوص در افکار عمومی سیاسی است تا واقعی هرچند می تواند این واکنش ها طبیعی به نظر برسد. اما واقعیت این است که واکنش ها بسیار بیشتر از آنچه در عمل روی داد ، صورت گرفت.
به عبارت دیگر افکار عمومی و محافل سیاسی و رسانه ای و حتی نخبگان ماجرا را خیلی جدی گرفتند و بر آن مانور دادند در حالیکه ماجرا آنقدر که به نظر می رسد، جدی نیست.
من تاکید دارم که کاش مناسبات تهران با پکن و مسکو در یک مسیر جدی و روبه رشدی قرار می گرفت. من فکر میکنم دولت در توسعه روابط با چین و روسیه در حد تبلیغاتی که انجام می دهد، جدی نیست و تنها سعی دارد از مانور دادن بر روسیه و چین، موضع و قدرت چانه زنی ایران را در مذاکرات وین تقویت کند .
یکی از نشانه های این مهم ، عدم جدی بودن دو مقامات دو کشور مزبور نسبت به روابط با ایران است . به نظر می رسد برای مقامات مسکو و پکن اتفاق خاصی روی نداده است. این به معنای مخفی کاری یا زیرابی رفتن انها نیست چه اینکه علامت و نشانه خاصی در این خصوص دیده نمی شود.
پس به نظر شما ، توسعه روابط با کشورهایی مانند چین و روسیه باید به صورت جدی در دستور کار حاکمیت در ایران قرار گیرد؟
بله این موضوع باید به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد اما هدفمند و با برنامه . یکی از دلایل آسیب پذیری سیاسی و اقتصادی ایران عرصه بین المللی عدم بهره گیری بهینه از ظرفیت های سیاسی و اقتصادی کشورهایی نظیر روسیه و چین در گذشته است .
در طول ۲۰ سال گذشته در جریان پرونده هسته ای ایران و حتی قبل تر از آن ، ایران نگاه راهبردی و هدفمندی نسبت به مناسبات سیاسی واقتصادی با کشورهایی مانند روسیه و چین نداشته است. افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی به ایران در نتیجه ماجرای هسته ای در دو دهه اخیر هم ایران را تا این اواخر مجاب نساخت که باید بخشی از فشارها را از طریق ایجاد مناسباتی هدفمند با دو کشور مزبور تعدیل کند.
مسیری که ایران در یک سال اخیر در ایجاد مناسباتی هدفمند و روبه گسترش با چین و روسیه در پیش گرفته ، می توانست خیلی زودتر ایجاد شود تا از کمیت و کیفیت فشارها و تحریم ها بر کشور کاسته شود. آنچه باعث شده ایران با تاخیر در این مسیر گام بردارد سلطه باورهای سنتی ، سیاسی و مطلق انگارانه نسبت به روابط با چین و روسیه است .
این واکنش ها ریشه در چه مسائل و مواردی دارد ؟
افکار عمومی ایران صرفاه با نگاه به تجربه تاریخی گذشته ، نسبت به مناسبات با روسیه و چین حساسیت دارند و هرگاه بحث همکاری یا توافق با این کشورها به میان می آید ، سعی دارند با عینک گذشته با این مناسبات نگاه کنند که طبیعتا نگاهی منفی و واکنشی است .
این البته در مورد کشورهای دیگر خصوصا ترکیه یا کشورهای جنوب خلیج فارس خصوصا عربستان هم صادق است. متاسفانه هم نخبگان سیاسی و هم نخبگان علمی و اجتماعی هم به جای تلاش برای تغییر این ذهنیت ، با ذهنیت نادرست عمومی همراهی می کنند و چه بسا بر آن به صورت احساسی و جشم بسته دامن می زنند .
واقعیت این است که لازم بوده و هست که این ذهنیت ها که البته به دلیل عملکرد گذشته این کشورها قابل احترام است، با واقعیات روز جهان، تغییرات صورت گرفته در ساختار قدرت، تغییر رفتار کشورها و و منافع حال و آینده کشور ، تغییر یابد تا زمینه برای بهره گیری هرچه بهتر و بیشتر از ظرفیت های موجود در عرصه بین المللی فراهم گردد.
من معتقدم نباید در گذشته و رفتارهای گذشته ماند بلکه ساختار نظام بین الملل بر اساس آنچه کنتز والتز، دانشمند بزرگ روابط بین الملل تاکید می کند بر رفتار کارگزاران تاثیر می گذارد و رویکرد آنها را نسبت گذشته دچار تغییر می کند. چین و روسیه کنونی با چین و روسیه گذشته بسیار متفاوت هستند و امروزه من معتقد هستم که ایران با همکاری با این کشورها بهتر می تواند منافع اقتصادی و توسعه ای خود را تامین نماید.
آیا این سخن شما به معنی ، نادیده انگاشتن کشورهای غربی به خصوص آمریکا و به عبارت دقیق تر ادامه شرایط تنش آلود کنونی و در عین حال توسعه روابط با کشورهایی همچون چین و روسیه است؟
خیر . این سخن من به معنای ادامه شرایط تنش آلود روابط با غرب و خصوصا آمریکا نیست. اتفاقا زمانی روابط ایران با چین و روسیه برای ایران اثربخش و مناسب است که ایران چالش های سیاسی خود را غرب را رفع کرده باشد یا در مسیر کاهش تنش ها باشد.
هر گونه مناسباتی در شرایطی که کشورها در شرایط تنش آلود قرار داشته باشند، قطعا و خصوصا در بعد اقتصادی و توسعه ای ، مناسباتی عادی و سودمند نخواهد بود . بهبود مناسبات ایران و غرب ، زمینه بهبود مناسبات با دیگر کشورها به خصوص چین و روسیه را فراهم می کند و به عبارت بهتر ، توازن لازم را در مناسبات با این کشورها موجب می گردد .
شرایط تنش آْلود کنونی روابط ایران و آمریکا و اروپا ، اتفاقا شرایط مناسبی برای قطعی کردن روابط و مناسبات به چین و روسیه نیست و این تعادل و توازن و قدرت چانه زنی ایران را در تدوین و تنظیم مناسبات به هم می زند.
شاید یکی از دلایل ایجاد واکنش های منفی نسبت به روابط با روسیه و چین همین مساله باشد به این معنا که در صورت بهبود مناسبات با غرب و آمریکا ، دولت با هزینه سیاسی داخلی کمتری می تواند مناسبات با چین و روسیه را پیش ببرد. بنابراین پیشرط ارتقای سطح مناسبات موثز و متناسب با منافع ملی کشور با چین و روسیه ، رفع تنش های سیاسی بار غرب و آمریکا می باشد.
چه اینکه شرایط واقعی روابط با چین و روسیه و رفتار این کشورها با ایران در حالی قابل راستی آزمایی است که ایران در مسیر رفع تنش با غرب و آمریکا قرار داشته باشد.
البته این مستلزم این است که در شرایط عادی شدن روابط با غرب ، ایران همچنان به مناسبات راهبردی با کشورهایی مثل چین و روسیه قائل باشد و در این شرایط مناسبات با دو کشور مزبور به حاشیه نرود.
شرایطی که در زمان اجرای برجام اتفاق افتاد و ایران به امید بهره گیری از فرصت های اقتصادی اروپا، مناسبات تعریف شده با چین را بایگانی کرد.
این به خصوص در همکاری های نفتی با شرکت های چینی صورت گرفت و دلخوری چینی ها را به همراه داشت به گونه ای که با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها ، چینی ها به صورت جدی با ایران کار نکردند و حتی از طرح پرسودی مانند فاز ۱۱ پارس جنوبی هم کنار رفتند.
چه ظرفیت ها و فرصت های اقتصادی و توسعه ای از گسترش ارتباطات با دو کشور چین و روسیه برای ایران قابل تصور است؟
چین ظرفیت و توانمندی بالایی برای تقویت روندهای توسعه ای ایران داردو مناسبات کنونی ایران با این کشور هم عمدتا بر محور مناسبات اقتصادی متمرکز است منتها این مناسبات از سوی ایران هدفمند در جهت اهداف توسعه ای و قدرت اقتصادی دنبال نمی شود چه بسا تا کنون این مناسبات بیشتر ماهیت سیاسی داشته است و این اصلا منطقی نیست .
در مورد روسیه هم این مناسبات تاکنون کلا سیاسی و امنیتی بوده است حال آنکه روسیه به عنوان پهناورترین کشور دنیا از ظرفیت های اقتصادی و توسعه ای بالایی برخودرار است که می تواند در جهت اهداف توسعه ای ایران خصوصا در بخش های صنایع نفت و گاز و همچنین تجارت مواد غذایی و محصولات کشاورزی و دامداری مورد توجه قرار گیرد.
کشوری مانند ایران که از محدودیت شدید منایع آبی رنج می برد، بهترین آلترناتیو برای تامین مایحتاج کشاورزی و دامداری کشورهای شمالی خصوصا روسیه است. باید ظرفیت های بالای اقتصادی با این روسیه فعال شود . اگر این ظرفیت ها فعال گردد کم کم مناسبات دو کشور از سایه مسائل سیاسی خارج می شود و حساسیت های عمومی در این زمینه کاهش می یابد.
به همکاری در بخش صنایع نفت وگاز اشاره کردید؟ این همکاری ها با توجه به اینکه ایران و روسیه هر دو دارنده و تولیدکننده نفت و گاز هستند، چگونه قابل تحقق است؟
متاسفانه یک ذهنیت نادرست حتی در نظام تصمیم گیری و فضای نخبگی کشور وجود دارد و آن اینکه ایران و روسیه به دلیل اینکه در زمره دارندگان بزرگ ذخایر هیدروکربوری هستند ، بیشتر رقیب هم به شمار می آیند و این مساله مانع از همکاری آنها هم در این بخش و هم در بخش های دیگر اقتصادی است.
تهران و مسکو می توانند ظرفیتهای بزرگی برای همکاری در طرحهای مشترک نفت و گاز و تبدیل شدن به یک بلوک واحد تولید وعرضه انرژی تعریف کنند.هماکنون شرکتهای روس توانمندی خوب اقتصادی و فنی برای اجرای طرحهای توسعه ای نفت و گاز دارند که میتوان از این توانمندیها در توسعه طرحهای بالادستی نفت وگاز کشور استفاده کرد.
تا چند سال پیش روسها چه به صورت دوجانبه و چه در قالب اوپک، رقیب جدی ایران و اوپک به شمار میرفتند و حتی در بازگشت ایران به بازار نفت در سال ۹۵ پس از برجام، روسها خیلی کارشکنی کردند اما ساختار و روند جهانی بازار و متغیرهای نوظهور جدید در بازار نفت، سیاست های ایران و روسیه را بهم نزدیک کرده و زمینه تشکیل اوپک پلاس را فراهم ساخته است .
هماکنون چند سالی است که اوپکپلاس محور اصلی همکاریهای نفتی در بازار جهانی نفت است و هماهنگی ایجاد شده زمینه افزایش منطقی قیمت نفت شده است.
این شکل همکاری باید در آینده به نسبت بیشتر بین کشورهای بزرگی مانند ایران و روسیه ادامه یابد تا منافع مشترک طرفین تامین شود و حتی به حوزههای دیگر مانند گاز نیز تسری یابد .
در حوزه گاز هم ایران و روسیه نمی توانند رقیب باشند. بازار روسیه اروپا و شرق آسیاست اما بازار فروش گاز ایران کشورهای همسایه است ضمن اینکه ایران می تواند روسیه را در تامین گاز اروپا کمک کند.
شما اشاره کردید که ایران برای پیگیری اهداف توسعه ای خود باید به سراغ کشورهای نوظهور اقتصادی مانند چین و روسیه برود. چه دلایلی برای این ادعا مطرح می کنید؟
ایران کشوری است که عقب ماندگی های مفرط و طولانی در حوزه توسعه ای دارد . عقب ماندگی هایی که به راحتی و فوری با رویکردهای فعلی در سیاست خارجی قابل رفع نیست و هرچه زمان بگذرد مسیر توسعه ای ایران سخت تر ، پرهزینه تر و طولانی تر می شود.
ایران در حالیکه می توانست در فاز دوم توسعه ای به مانند کشورهای چین، هند، کره جنوبی، ترکیه به سطوح بالای توسعه ای برسد این فرصت را از دست داد و حالا باید به فکر توسعه در فاز سوم شود که عملا از یک دهه پیش شروع شده و کشورهایی مانند ویتنام ، بنگلادش و این دست کشورها در آن در حال حرکت هستند.
در گام نخست لازم است چالش های سیاسی با دنیا که سد بزرگ توسعه کشور است رفع شود و آنگاه در فضایی آرام و باثبات اهداف توسعه ای با تکیه بر ظرفیت کشورهای نوظهور مانند چین ، هند ، ترکیه ، کره جنوبی ، برزیل ، روسیه و ... دنبال شود تا عقب ماندگی های توسعه ای تا حدی جبران شود.
روابط با کشورهای نوظهور در مقایسه با کشورهای موج اولی توسعه در اروپا و آمریکا ارزانتر، کم ریسک تر، سریع تر و پربازده تر است که این نیازمند توضیحات مفصل است که از حوصله این گفت وگو خارج می باشد .
ملاحظات سیاسی چه جایگاهی در این مناسبات بازی می کند؟
یک سیاست خارجی توسعه گرا توام با عقلانیت ، سیاست خارجی است که متناسب با منافع توسعه ای و قدرت اقتصادی ، مناسبات خود را با کشورهای مختلف جهان تنظیم نماید .
این مناسبات در مورد برخی از کشورها وجه سیاسی و امنیتی آن برجسته تر است و در مورد برخی کشورها وجوه اقتصادی و تجاری و در مورد برخی کشورها وجوه سیاسی و اقتصادی به صورت توامان .
کشورهای همسایه عموما جز کشورهایی هستند که مناسبات اقتصادی و سیاسی به صورت توامان باید مدنظر باشد. ایران درست است که کشوری بین المللی است اما واقعیت این است که نفش آفرینی ایران در سطح بینالمللی به دلیل عقب ماندن از قافله قدرت گیری اقتصادی در دهه های گذشته در حال حاضر به غیر از نفت چندان موثر نیست .
آنچه در شرایط کنونی برای ایران اهمیت دارد کار کردن در دو سطح کشورهای نوظهور و همچنین کشورهای منطقه و همسایه است. در واقع ایران باید اهداف توسعه ای خود را در این دو سطح بالفعل نماید.
به طور کلی تحولات اخیر در مناسبات ایران با دو کشور چین و روسیه چه تاثیری بر مذاکرات احیای برجام در وین دارد؟
اگرچه دولت سیزدهم تلاش داشت با تحرک دیپلماتیک در سطح عالی با چین و روسیه ، بر روند مذاکرات وین و تغییر رفتار طرف های اروپایی و آمریکا در برابر ایران تاثیر گذاشته و از طرفی چین و روسیه را برای تحرک مثبت و بیشتر در مذکرات شارژ نماید اما به نظر می رسد این تحرک چندان بر روند مذاکرات در هر دو وجه تاثیر نگذاشته است . این اما به معنی عدم افزایش قدرت مانور ایران در مذاکرات نیست .
به عبارت دیگر این تحرکت دیپلماتیک و تبلیغاتی، دست تیم مذاکره کننده را برای بازکردن درهای جدید و گشایش های جدید در مذاکرات جهت رسیدن سریعتر و زودتر به توافق ، تقویت کرد.
این تحرکات بیشتر با هدف همراه کردن افکار عمومی داخلی و خصوصا جریان های سیاسی نزدیک به دولت با تاکتیک جدید برای مذاکرات مستقیم با آمریکا است که زمینه های آن در حال فراهم شدن است، اما اینکه دولت تاچه حدی بتواند جریان های سیاسی نزدیک به خود را در ماجرای مذاکره مستقیم با آمریکا همراه کند، در روزهای آینده مشخص خواهد شد.