به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مرکز اطلاعرسانی روابط عمومی چهلمین جشنواره فیلم فجر، در سومین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، نشست آثار گنجینه با عنوان «شیوه روایی در سینمای کیارستمی» با حضور سیف الله صمدیان (فیلمساز و عکاس) و اکبر نبوی (مجری) در خانه رسانه برگزار شد.
نبوی اظهار کرد: عباس کیارستمی انسانی بود که در سینمای ایران و جهان تاثیر گذاشت. نوع فیلمسازی او آنقدر دلنشین بود که خیلیها دوست داشتند راه او را بروند. کیارستمی، یکی از معرفان رئالیسم ایرانی بود.
سیفالله صمدیان هم درباره عباس کیارستمی گفت: کیارستمی را نمیتوان عکاس، سینماگر، شاعر و ... معرفی کرد. چرا که تعریف دقیقی نداریم و فقط میتوانیم بگوییم انسانی چندوجهی و اسیر دنیای هنر بود. او هیچ وقت از هنر رها نبود و شبیه کسی هم نبود و خیلی خاص زندگی میکرد. او حتی شبیه خودش نبود و هر لحظه تغییر میکرد. این تغییر به دلیل تطبیق دادن خودش نسبت به اطرافش بود.
این عکاس در ادامه بیان کرد: ما دوستان مشترکی مانند محمود کلاری داشتیم اما او را از روزی به عنوان یک همراه و دوست صمیمی شناختم که میل به کشف و تغییر را در او دیدم. این آمادگی برای تغییر را هر کسی ندارد. فیلم هایی که او ساخته، مسیر غریبی دارد. او جنون زیبایی داشت که شاید دیگر تکرار نمیشود. او برای ساخت فیلمها راههایی که از قبل طی شده بود را نمیرفت. اکتشاف موضوعات و حالات جدید را در او میشد به وفور دید.
نبوی هم با اشاره به اینکه او هیچ گاه از تغییر و تجربه کردن نمیترسید، بیان کرد: کیارستمی زمانی که دوربینهای دیجیتال آمد، هیچ گاردی نداشت و آماده تغییر بود.
صمدیان در ادامه صحبتهای خود به فیلم «خانه دوست کجاست» اشاره کرد و گفت: این که چرا او با کودکان کارش را شروع کرد هم نکته جالبی است. او نگاهش به جهان اینگونه بود که به سمت جهان ساده میرفت. او کاشف کودکان بود. او جهان را از دید بچهها میدید. مسیرهایی که کودک شخصیت اصلی طی میکند، یک نوع جهان شناسی است.
صمدیان با بیان اینکه او پیش از این که عکاس خوبی باشد گرافیست خوبی بود، تاکید کرد: انسجام بصری که عباس کیارستمی داشت در کنار هنر عکاسیش نمود پیدا میکرد. برخی پلانهایش شبیه عکسی بود که به حرکت در میآید. فیلمها و انتخاب خلاصه اشعار بزرگان کلاسیک و حتی نیمایی، از سادگی درونیش که پیچیدگیهای خاص خودش را داشت، نشأت میگرفت.
صمدیان ادامه داد: باور پذیری برای او خیلی اهمیت داشت. عباس معتقد بود سینمای آمریکا مخاطب را با ترفندهایی گروگان میگیرد. این فیلمها بعد از پایان فیلم تمام میشود. او معتقد بود که باید فیلم پس از پایانش با مخاطب بماند. به نظر من کیارستمی هیچگاه از سینما به عنوان منبع درآمد استفاده نمیکرد. برخی اوقات او عکسهایی میگرفت که عکاسهای حرفهای نمیگرفتند. چرا که امضای او پای عکسهایش بود و جدیدترین عکسهایش در ادامه تجربههای گذشته او بود.
وی افزود: عباس کیارستمی با دیجیتال به آدمی رسید که دیگر نیاز نبود به گروههای تولید برسد. یک روز آمد و گفت میخواهم عواملی مانند کارگردان را حذف کنم و مزاحمتهای تولید یک اثر را از بین ببرم. برخی اوقات دوربین را میکاشت و فقط به توجیه بازیگران میپرداخت.
صمدیان ضمن بیان خاطراتی درباره روحیه فیلمسازی عباس کیارستمی اظهار کرد: فیلمبردارها و آهنگسازان بزرگ با عباس به مشکل میخوردند و حتی با او کار نمیکردند. او با گروهی کار میکرد که مانند خودش دلی کار میکردند. کیارستمی با موزیسینهایی که دنبال کارهای رایج بودند و میخواستند روی فیلمها موسیقی متداولی بسازند، کار نمیکرد و برخی اوقات از موسیقیهای کلاسیک در کارهایش استفاده میکرد. او حتی برای ساخت «ABCآفریقا» المانهایی را که مدنظر داشت را کنار میزد و مبتنی بر اتفاقات صحنه و آن لوکیشن تصمیمات جدید میگرفت.
سیفالله صمدیان، فیلمساز و عکاس با اشاره به اینکه مارتین اسکورسیزی (کارگردان معروف و مطرح آمریکایی) به عباس کیارستمی (کارگردان زبده و مطرح ایران) گفته بود: «آرزو به دل ماندم در سینمای هالیوود لذتی که تو از سینما بردی را ببرم.» بیان کرد: چیزی که باعث شد که کیارستمی چهار فیلم درباره مرگ بسازد، زندگی بود. هر چه تلاش میکرد به مرگ جدی فکر کند، به زندگی میچسبید. در لحظات آخر عمرش وقتی پرسیدند دوست داری چه از تو بماند، گفت خودم. او عاشق زندگی بود.
صمدیان در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره نگاه کیارستمی به مرگ گفت: چیزی که باعث شد کیارستمی چهار فیلم درباره مرگ بسازد، زندگی بود. در انتهای ساخت این فیلمها، زندگی بود. هرچه تلاش میکرد به مرگ جدی فکر کند، به زندگی میچسبید. در لحظات آخر عمرش وقتی پرسیدند دوست داری چه از تو بماند، گفت خودم. او عاشق زندگی بود.