به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، ترویج سینمای گلخانهای در اواخر دهه ۶۰، علیرغم تمامی تبعاتی که برای سینمای ملی به همراه داشت، اما به شکلی غیرمستقیم، سبب رونق گرفتن برخی ژانرها نظیر کودک و اکشن شد.
این روند تا نیمه دوم دهه ۷۰ ادامه داشت و به محض کمرنگ شدن تبعیضهای مدیریتی سینما نسبت به برخی آثار، کارگردانانی که در اواخر دهه ۶۰ و نیمه نخست دهه ۷۰ به ژانرهایی چون کودک و اکشن تمایل پیدا کرده بودند، به ساخت آثار اجتماعی روی آورده و ساحت این گونهها را از تولیدات متکثر خالی کردند.
کاهش معنادار تعداد تولیدات این ژانر در کنار ورود ماهواره به خانههای مردم، سبب شد تا تولیدات اکشن در سینمای ایران، صرفه اقتصادی چندانی برای فیلمسازان نداشته باشند. از سوی دیگر آگاهی مخاطبان ایرانی از قواعد این ژانر که در تولیدات هالیوودی به نحو مطلوبی رعایت میشد، سطح انتظارات آنها را به نسبت آنچه در دهه ۷۰ میدیدند، بسیار بالا برد تا جایی که با اختلال در روند عرضه و تقاضا در این گونه، اکشن به مهجورترین ژانر سینمایی کشور در طول بیشتر از یک دهه تبدیل شد؛ حتی مهجورتر از ژانر وحشت.
این روزها اکشن لایه های دروغ در جشنواره فجر به نمایش درآمده تا طلسم ورود آثار اکشن به این جشنواره شکسته شود. فیلمی که در ابتدا تصور می شد با توجه به مشارکت محتوایی فیلمنامه نویس اروپایی، جانی دوباره به این گونه می بخشد اما آنچه دیده شد، تداوم همان روند ضعیف آثار اکشن در سینمای ایران بود.
نخستین ساخته رامین سهراب، طراحی های درستی از حرکات رزمی داشت و به جز این دستاورد، از امتیاز دیگری برخوردار نبود. اینکه یک کارگردان فیلم اولی با مشارکت یک سناریست فنلاندی، فیلمنامه ای بنویسید که خیلی ماقبل آثار اکشن دهه ۷۰ است، از موارد تعجب آوری است که در بسیاری از لحظات فیلم، خنده و استهزای مخاطب را به همراه داشت.
درواقع اکشن، گونهای تخصصی است که علیرغم برخورداری از یک درام منطقی، میبایست از پارامترهای دیگری چون طراحیهای رزمی و شکل اجرای خاص این ژانر برخوردار باشد. انطباق این سه ضلع است که سبب مقبولیت و موفقیت یک فیلم اکشن می شود. آنچه تاکنون تحت عنوان اکشن در سینمای ایران دیده شده، همواره یکی از اضلاع این مثلث را به خود ندیده است. عمده آثاری از این دست، تجربی ساخته شدند و نتوانستند به آثار ماندگاری در تاریخ سینمای ایران تبدیل شوند.
در همین فیلم لایههای دروغ، ضربات فیلم از ناحیه نبود نگاه سینمایی و عدم شکل گرفتن درام مورد اصابت واقع شد. رامین سهراب بهواسطه تجارب بدلکاری و طراحی این صحنه ها در تولیدات اروپایی و آمریکایی موفق شد تا شکل جدیدی از این طراحیها را به سینمای اکشن کشور تزریق کند اما تشتت درام به اندازهای بود که این سکانسهای فکرشده را تحتالشعاع خود قرار داد تا نتیجه، بسیار پایینتر از یک اثر معمول بوده و این پرسش را به ذهن متبادر میکند که چنین فیلمی با چه فاکتور و معیاری به بخش رقابتی جشنواره فجر ورود پیدا کرده است.
سیاست تنوع ژانر در سینمای ایران، طی چند سال اخیر با جدیت بیشتری از سوی مدیران سینمایی دنبال میشود. سیاستی که البته به نتایج خوبی در ژانر وحشت رسیده است اما نمیتوان پذیرفت که گونه اکشن به عنوان یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین ژانرهای سینمایی جهان، همچنان تولیداتی اندک و بسیار ضعیف در اندازههای تولیدات دهه ۷۰ دارد و هیچ پیشرفت سختافزاری و نرمافزاری در این حوزه رقم نخورده است.
در شرایطی که سینمای کنونی ایران به سطح نسبتا مقبولی از تولیدات ژانرهای مختلف رسیده است، اینطور احساس میشود که پرداخت به گونه اکشن به عنوان کمتعدادترین تولیدات سالیانه کشور که بحرانهای عظیمی در شکل ساختار متوجه آن است، اولویت اصلی حمایت در سینمای کشور باشد تا به واسطه فقر مطلق این حوزه، راندمان داشتههای سینمایی ما، با یک سقوط آزاد فاحش مواجه نشود. باید تعارف را کنار گذاشت؛ وضع اکشن ایرانی، اورژانسیتر از تمام ژانرهای کشور است.