به گزارش همشهری آنلاین روزنامه جوان نوشت: شهید علیاصغر وصالی تهرانیفرد معروف به اصغر وصالی فرمانده گروه دستمال سرخها و از اولین فرماندهان شهید دفاع مقدس بود که ۲۸ آبان ۵۹ در دومین ماه شروع دفاع مقدس به شهادت رسید. اصغر وصالی، اما سابقه طولانی در فعالیتهای انقلابی داشت. آن طور که سیدمهدی حسینی از محققان و پژوهشگران انقلاب و دفاع مقدس میگوید، او از سال ۴۲ فعالیت انقلابی را آغاز میکند و از سال ۵۲ تا سال ۵۷ به مدت پنج سال به زندان میافتد. حسینی در پادگان ولیعصر (عج) تهران با وصالی آشنا شده بود و بعد از شهادت او تصمیم میگیرد تحقیقاتی در خصوص این فرمانده شهید انجام دهد. به مناسبت همزمانی با ایامالله دهه فجر، گفتوگویی با حسینی پیرامون فعالیتهای انقلابی شهید وصالی داشتیم که شما را دعوت به خواندنش میکنیم.
اولین بار کجا شهید وصالی را دیدید؟
اولین بار ایشان را در پادگان ولیعصر (عج) تهران دیدم. به نظرم اردیبهشت سال ۵۸ بود. آنجا نگهبان بودم و ایشان کارهای اطلاعاتی انجام میداد. کلاً مبارزات شهید وصالی با کارهای اطلاعاتی عجین شده بود. در همان پادگان دو، سه باری آمد و با من گپ زد. بعدها فهمیدم در آن مقطع شهید وصالی سعی داشته افرادی را برای کارهای اطلاعاتی انتخاب کند، اما ظاهراً من به دردش نمیخوردم! ایشان بعدها وارد جریان اغتشاشات کردستان شد و سپس در آبان ۵۹ در دفاع مقدس به شهادت رسید. چون علاقه زیادی به وصالی، فعالیتها و شخصیتش داشتم تصمیم گرفتم تحقیقاتی را راجع به ایشان انجام بدهم.
فعالیت انقلابی شهید وصالی از چه زمانی آغاز میشود؟
علیاصغر وصالی تهرانیفرد متولد سال ۱۳۲۹ در محله دولاب تهران بود. ایشان در قیام سال ۴۲ تنها ۱۳ سال داشته، اما از همان زمان وارد جریان انقلاب میشود. چون از نوجوانی در بازار تهران و مشخصاً یک چاپخانه مشغول کار شده بود، جو بازار و کار نشر هم باعث میشود بیشتر در جریان نهضت حضرت امام و مبارزه با رژیم طاغوت قرار بگیرد. از سال ۴۹ یا ۵۰ هم فعالیتهای انقلابی او جدیتر میشود. سال ۱۳۵۰ گروه حزبالله از زندانیهای آزاد شده حزب ملل اسلامی تشکیل میشود. در گروه حزبالله، نفراتی مثل ابوشریف، جواد منصوری، عباس دوزدوزانی و... فعال بودند که شهید وصالی هم عضو این گروه میشود.
قبلاً این طور تصور میشد که شهید وصالی در مقطعی عضو سازمان مجاهدین بوده و بعد از انحراف سازمان از آن جدا میشود.
مصطفی جوانخوشدل از اعضای سازمان مجاهدین به عنوان رابط این سازمان با گروه حزبالله، با شهید وصالی ارتباط گرفته بود. به هرحال آن مقطع این دو گروه از مخالفان رژیم شاه بودند و با هم ارتباطاتی داشتند. شهریور سال ۵۰ که ساواک ضربه سنگینی به سازمان مجاهدین میزند و خیلی از کادر این سازمان را زندانی میکند، خوشدل از شهید وصالی و نیروهای گروه حزبالله میخواهد به کادر این سازمان کمک کنند. در اینجا ارتباط شهید وصالی با سازمان برقرار میشود. در همان اوایل دهه ۵۰، وصالی یکبار دستگیر و آزاد میشود. بعد مجبور به خروج از ایران میشود. از طریق ارتباطهایی که سازمان مجاهدین با نیروهای فلسطینی داشتند، وصالی برای رهایی از دستگیری مجدد به لبنان میرود و بین رزمندگان فلسطینی آموزش میبیند. بعد مجدداً از طریق افغانستان به ایران برمیگردد.
چرا اغلب انقلابیها در بازگشت به ایران از شرق کشور اقدام میکردند؟
یک گذرگاهی را افرادی مثل شهید اندرزگو و شهید منتظری و افرادی از این دست در مرز سیستان و افغانستان ایجاد کرده بودند که مبارزان انقلابی از آن طریق از کشور خارج یا وارد میشدند.
فعالیتهای وصالی بعد از بازگشت به ایران معطوف چه اقداماتی بود؟
وصالی از سال ۵۱ که به ایران میآید تا فروردین ۵۲ که دستگیر میشود، ۱۳ عملیات مسلحانه انجام میدهد. این عملیات برای ساواک بسیار گران تمام شده بود. من برای تحقیقات راجع به این بخش از مبارزات ایشان مطلبی را که در گفتگو با اصغر وصالی در یکی از نشریات اوایل انقلاب چاپ شده بود خواندم. آقای مهدی ملکالکتاب خیابانی معروف به مهدیالکتاب از دوستان وصالی را از طریق همین مطلب پیدا کردم. مهدیالکتاب هم در جریان عملیات مسلحانه وصالی بود و هم در زندان با هم بودند. ایشان اطلاعات خوبی از مبارزات مسلحانه شهید وصالی در اختیارم گذاشت. به عنوان نمونه شهید وصالی مجسمه شاه را در چهارراه مخبرالدوله تهران مقارن با جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشانی در مرداد سال ۵۱ منفجر کرده بود. یا خانه مهاجران اسرائیلی در خیابان فلسطین کنونی را که اتفاقاً سفارت فلسطین هم الان آنجا قرار دارد، منفجر میکند. کلاً وصالی به همه اهداف امریکایی یا اسرائیلی در تهران حمله میکرده است.
چطور مجدداً دستگیر میشود؟
آن دسته از انقلابیها که به جمع فلسطینیها میرفتند، توسط موساد شناسایی میشدند و گرایشان به ساواک داده میشد. وصالی هم با اطلاعات موساد پس از یکسری عملیات مسلحانه در فروردین سال ۵۲ دستگیر میشود و برای بازجویی او را به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری میبرند. آنجا بازجویی میشود و ابتدا به اعدام و بعد با یک درجه تخفیف، به حبس ابد محکوم میشود. از اواسط دهه ۵۰ که دولت کارتر به شاه فشار میآورد تا فضای بازتری در کشور ایجاد کند، وصالی هم به ۱۲ سال زندان محکوم میشود. از سال ۵۲ تا سال ۵۷ دوران زندانش را ابتدا در کمیته مشترک ضد خرابکاری و سپس در زندان قصر میگذراند.
در تحقیقاتتان به چه نکاتی از حضور این شهید در زندان رسیدید؟
بعد از انحرافی که در سازمان مجاهدین خصوصاً در زندان صورت میگیرد، شهید وصالی با اعضای این گروه درگیری زیادی پیدا میکند. حتی گویا با خود مسعود رجوی هم درگیر میشود طوری که بعدها (پس از پیروزی انقلاب) سازمان به دنبال شهید وصالی بود و قصد داشتند او را از بین ببرند. از همین زمان به بعد، وصالی با روحانی مبارزی، چون آیتالله ربانی املشی ارتباط زیادی برقرار میکند. شهید وصالی در محضر ایشان فلسفه و فقه و نهجالبلاغه میآموزد.
آشنایی با روحانیون مبارز در ادامه فعالیتهای انقلابی شهید وصالی تأثیرات عمیقی میگذارد. وصالی یک شخصیت تسلیمناپذیر بود. هیچ وقت مقابل مأموران کوتاه نمیآمد و در همه حال فرایض دینی را هم انجام میداد. جالب است که سال ۱۳۵۵ یک نامه به رئیس دادستانی ارتش مینویسد و از اینکه سرگرد یحیایی رئیس زندان شماره یک قصر (زندان سیاسی) شرایط سختی را برای روزه گرفتن او فراهم کرده بود، شکایت میکند و از او میخواهد به این موضوع رسیدگی کند. من متن این نامه با دستخط خود شهید وصالی را پیدا کردم. مطالب جالبی دارد و نشان میدهد که تقید مذهبی اصغر وصالی تا چه میزان بوده است. همین توجه او به امور مذهبی باعث شد تا در مقابل انحراف سازمان و گرایش برخی از اعضای آن به تفکرات چپ و مارکسیستی موضعگیری کند.
شهید وصالی بعد از پیروزی انقلاب از زندان آزاد میشود؟
نه ایشان تقریباً مهرماه ۵۷ آزاد میشود. آن زمان رژیم برای اینکه نشان دهد سعی دارد با مردم مدارا کند، یکسری از زندانیهای سیاسی را آزاد میکند. خود شهید وصالی هم در یک جایی اشاره کرده که در کمیته استقبال از حضرت امام بوده است. البته او در این کمیته کارهای حفاظتی انجام میداد. کلاً شهید وصالی در کارهای اطلاعاتی تبحر خاصی داشت. وصالی پیش از پیروزی انقلاب به شناسایی ساواکیها و مأموران رژیم میپردازد و بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب آنها را تعقیب، زندانی و بازجویی میکند.
بعد از اینکه حضرت امام به ایران برمیگردند و در مدرسه علوی مستقر میشوند، اغلب گروههای انقلابی حول محور این مدرسه خانههای تیمی تشکیل میدهند و آنجا مستقر میشوند. وصالی هم آنجا بود و در دستگیری برخی از سران رژیم نقش ایفا میکند، اما چون کارهای اینها اطلاعاتی و حفاظتی بود خیلی از آنها نام برده نمیشود. ۱۰ اسفند سال ۵۷ که امام به قم میروند، گروههای حول محور مدرسه علوی هر کدام به یک جایی میروند. یک عده به زندان اوین و عده دیگر به زندان قصر میروند و آنجا را مرکز فعالیت خود قرار میدهند. یک عده هم گروههای چهارگانه سپاه را تشکیل میدهند. همان گروههایی که بعدها با هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دادند. در ماجراهای پس از ۱۰ اسفند ۵۷، شهید وصالی همراه حاجمهدی عراقی به زندان قصر میرود و ادامه روند تعقیب سران و مأموران رژیم را آنجا دنبال میکند.
سپس با تأسیس رسمی سپاه به پادگان ولیعصر میآید و اطلاعات این پادگان را تشکیل میدهد و فعالیتهایش را در تعقیب گروههای ضد انقلاب مثل گروهک فرقان و باقیمانده مأموران رژیم و... ادامه میدهد. از خرداد یا مرداد سال ۵۸ که ضدانقلاب تعدادی پاسدار را در مریوان سر میبرند، وصالی به صورت مقطعی کارهای اطلاعاتی را رها میکند و همراه یک گردان به کردستان میرود. آنجا نام دستمال سرخها را میگیرند و سپس ماجرای محاصره پاوه و آزادسازی محور بانه- سردشت و... یکی پس از دیگری رخ میدهد و به شروع دفاع مقدس و شهادت وصالی در تنگه حاجیان گیلانغرب منتهی میشود.