جدیدترین فیلم رضا میرکریمی همچنان پیروی از شیوه محبوب این فیلمساز در کار با روایت مبتنی بر خرده‌پیرنگ و خرد کردن روایت مرکزی در قالب داستان‌ها و روابط متعدد و استفاده از بازیگران کمتر شناخته‌شده است.

همشهری آنلاین - حافظ روحانی: در فیلم «نگهبان شب» رضا میرکریمی، پس‌زمینه‌ای اجتماعی به فیلم اضافه شده که می‌توان اثرش را هم در موقعیت مکانی فیلم دید پس‌زمینه‌ای هم در پس‌زمینه‌های قصه و هم در روابط چند تن از شخصیت‌های مرکزی و فرعی.

از این‌جهت به‌ نظر می‌رسد که میرکریمی این‌بار مستقیم‌تر از وضعیت اقتصادی و اجتماعی این روزها وام گرفته است و آن را به شکل یک بهره‌کشی طبقاتی در فیلم به نمایش گذاشته است. به قول خودش این فیلم به‌تبعیت از روایت مبتنی بر خرده‌پیرنگ با مجموعه‌ای از جزئیات دراماتیک و بصری ساخته می‌شود که نشان از تبحر و علاقه او به خرده‌پیرنگ دارد.

این گفت‌وگو با همکاری روابط‌عمومی فیلم نگهبان شب و به شکل مکتوب انجام شد. به همین دلیل امکان طرح پرسش‌های دقیق‌تر یا جزئی‌تر فراهم نشد و در قالب سؤالات کلی‌تر باقی ماند؛ سؤالاتی که امیدوار بودم در کوتاه‌ترین شکل ممکن گره‌هایی را باز و در صورت امکان بدون شرح جزئیات قصه، فیلم را توصیف کنند. شاید در آینده فرصتی فراهم شود تا پرسش‌های جزئی‌تر در باب نگهبان شب مطرح شوند.

چه در فیلم قبلی‌تان، «قصر شیرین» (۱۳۹۷)، و چه در این فیلم شخصیت مرکزی در نهایت می‌آموزد که دست به اقدام بزند. این رسیدن از انفعال به فعلیت در فیلم قبلی در زمینه تصمیم شخصی تصویر شده بود و اینجا در زمینه اجتماعی. آیا رسیدن به فعلیت برای‌تان جالب است؟

من فکر می‌کنم خود اینکه یک شخصیت کاری نمی‌کند یا به قول شما دست به کاری نزده است، خودش یک نوع حرکت و تصمیم است. اینکه شما کاری نکنید هم یک نوع فاعلیت در دل خود دارد که با نوع فاعلیتی که شما از کاراکتر انتظار دارید، متفاوت است.

حالا اگر قضیه را اینگونه ببینیم نکته شما را این طور باید بازخوانی کرد که کاراکترهای فیلم‌های من نوع فاعلیت خود را تغییر می‌دهند، از رفتار و کنشی، به رفتار و کنشی متفاوت و حتی متضاد می‌رسند. این تغییر و تصمیم‌گیری برای تغییر که در آدم‌ها اتفاق می‌افتد همیشه برای من جذاب و هیجان‌انگیز بوده است. ما که هستیم؟ آیا یک موجود سخت و تغییرناپذیر و یک هسته مقاوم که در برابر هر شرایطی مقاومت می‌کند و تغییر نمی‌پذیرد، یا نه، ما مجموعه‌ای انعطاف‌پذیر از عناصری هستیم که تحت‌تأثیر تغییر شرایط تغییر می‌کنیم و واکنش دیگری از خود نشان می‌دهیم؟

این سیر و سلوک انسانی در مواجهه با شرایط پیش‌بینی‌ناپذیر همیشه برای من جذاب و درس‌آموز بوده است. همیشه از خودم می‌پرسم مجموعه عناصری که ما را ساخته و ما را مدیریت می‌کند، عناصر جغرافیایی، فرهنگی، مذهبی، ژنتیک، جنسیتی، اقتصادی، سیاسی ... تغییر هر کدام از آنها آیا توان تغییر هویت ما را هم دارد؟

چند فیلمی می‌شود که روایت را مبتنی بر خرده‌پیرنگ پیش می‌برید؛ در این فیلم هم روایت را بر همین ساختار استوار کرده‌اید. طرح اولیه چنین روایتی و مشخصاً این فیلم چگونه آغاز می‌شود؟

انطباق تجربه مخاطب با شخصیت اصلی و محدودیت نقطه نگاه به اتفاقات پیرامونی، درست مثل «به همین سادگی» (۱۳۸۶) ولی در اندازه‌ای بزرگ‌تر به من این امکان را می‌داد که از کنار خرده‌داستان‌های متعدد و مضامین متنوع به راحتی و بدون تأکید عبور کنم. این شکل از قصه‌گویی با بها دادن تقریباً یکسان به فضاهای پیرامونی شخصیت اصلی در موقعیت‌های قصه، از منطق ذهنی شخصیت اصلی مجوز می‌گیرد و معمولاً با الگوی رایج شاه‌پیرنگ هم‌خوانی ندارد. نمی‌دانم چه‌کسی این را گفته بود و من جایی آن را خواندم که داستان ملکوت جزئیات است. حالا من می‌خواهم این را درباره سینمای مورد پسند خودم به‌کار ببرم؛ سینمای ایده‌آل من ملکوتی از جزئیات است، جزئیات ریز و درشت و تیره و روشنی است که در یک لانگ‌شات به شکل مینی‌مال کنار هم قرار می‌گیرند و جهان فیلم را می‌سازند.

نام فیلم نگهبان شب به نام فیلم مشهور لیلینا کاوانی، «نگهبان شب» (۱۹۷۴)، شبیه است. به‌ نظر می‌رسد که درونمایه مشترکی در میان ۲ فیلم برقرار است. آیا این شباهت (رابطه سلطه‌گر و سلطه‌جو) مورد توجه بوده است؟

تشابه اسمی فیلم در تیتر فارسی وجود دارد که البته در ترجمه انگلیسی به‌خاطر لایه‌های معنایی مستتر در فیلم از The Night Guardian استفاده کرده‌ایم. راستش را بخواهید فیلم خانم کاوانی را ندیده‌ام. در نتیجه در مورد شباهت مضمونی حرفی ندارم.


فیلم نگهبان شب بر تقابل طبقاتی استوار است و به طرق مختلف رابطه میان طبقه فرودست ریشه‌دار و طبقه نوکیسه را در مقابل هم تصویر می‌کند. وضعیت اقتصادی اخیر او را به این موقعیت جلب کرده است؟

از نظر بسیاری از تحلیلگران منصف، تشدید اختلاف طبقاتی در سال‌های اخیر، جامعه را آبستن حوادث غیرمترقبه و هولناکی می‌کند. من هم موافقم ولی به‌ نظرم دامن زدن به این شکاف و توزیع بی‌رویه تنفر در میان طبقات مختلف جامعه توسط رسانه‌های رسمی و غیررسمی، سمی مهلک‌تر است که می‌تواند عاقبتی غیرقابل‌کنترل‌تر به بار بیاورد.

سینما را ظرفیتی مناسب برای به اشتراک گذاردن تجربیات زیستی، عواطف و اعتقادات مردمان جامعه می‌دانم که نهایتاً می‌تواند به رشد مهارت همدلی و درک متقابل افراد جامعه بینجامد. به همین جهت خرید ارزان‌قیمت و فله‌ای درد و رنج مردم محروم جنوب شهر و فروش آنها به‌عنوان کالای لوکس در گالری‌های شمال شهر را امری هنرمندانه نمی‌دانم، اسم این کار سمساری هنری است نه بیشتر و نه‌تنها همدلی نمی‌آفریند، بلکه از محل شکاف‌های عمیق طبقاتی و فرهنگی جامعه کاسبی می‌کند. برخی فیلم‌های جنوب شهری اخیر که ناخواسته به تحقیر شخصیت‌های داستان‌ها می‌انجامد و متأسفانه کمتر به همدلی می‌رسد، می‌تواند به نفرت شکل‌گرفته بین فقیر و غنی، خودی و غیرخودی و ... دامن بزند. 

در مورد نحوه انتخاب بازیگر نقش اول توضیح دهید. آیا بازیگران ناآشنا بازیگر هستند یا نابازیگر؟

ما در این فیلم چیزی به نام نابازیگر نداریم! ما بازیگران شناخته‌شده و بازیگران کمتر شناخته‌شده و بازیگران ناشناخته داریم؛ همه کسانی که در این فیلم ایفای نقش کردند بازیگر هستند و واژه نابازیگر، برای تیم بازیگری این فیلم واژه غلطی است. در مورد نحوه انتخاب بازیگران در کنفرانس خبری توضیح مبسوطی دادم.