همشهری آنلاین - زهرا صالحی زاده: اگر اخبار حوادث امسال را مرور کنیم متوجه میشویم حوادث کمی برای دختران فراری رخ نداده است. از ۲دختر فراری در سیستان و بلوچستان که در راه بازگشت به خانهشان کشته شدند(اینجا بخوانید) تا دختری که در خانه وحشت توسط شکارچی دختران فراری به قتل رسید(اینجا بخوانید) و این آخری هم غزال که از خانه فرار کرد اما بعد از بازگشت به خانه پدریاش کشته شد. پیش از این رومینا هم که از خانه فرار کرده بود توسط پدرش به قتل رسیده بود. اما واقعا چرا دختران فراری در ایران سرنوشت تلخی پیدا میکنند؟ دلیل فرار دختران از خانه چیست؟(اینجا بخوانید) در این رابطه با دکتر جعفر بای رئیس سابق اداره اجتماعی و مدیریت افکار عمومی قوه قضائیه و متخصص مسائل اجتماعی گفت و گو کرده ایم. گفت و گوی ما او بخوانید:
اولین سوالی که در ذهن خیلی ها وجود دارد این است که چرا برخی از دختران از خانه فرار میکنند؟
وضعیت خانه ای که دختران در آن زندگی می کنند خیلی مهم است. مثلا اگر پدری دخترش را اذیت میکند یا وجود نامادری یا ازدواج اجباری یا ازدواج در سنین پایین و... همگی می توانند در تصمیم به فرار یک دختر موثر است. اینها تنها علت خانوادگی است. گاهی جامعه معلول است. انواع تبعیضها، فقر و... هم می تواند در تصمیم یک دختر برای فرار از خانه دخالت داشته باشد. برای همین همیشه یک علت نمیتواند موثر باشد و مانند خودکشی چندین و چند عامل دست به دست هم می دهد تا فردی تصمیم به ترک خانه می گیرد.
فرار از خانه یک تصمیم لحظه ای است یا تصمیمی است که مدتها به آن فکر شده است؟
قطعا یک تصمیم در لحظه نیست. ممکن است اراده اش لحظه ای باشد اما تصمیم به فرار سالها و روزها در ذهن یک فرد ساخته میشود. مثلا اگر دختری در ۱۶- ۱۷ سالگی فرار میکند او از ده سالگی به این موضوع فکر می کرده است.
دختر فراری همیشه در ذهن ما به عنوان یک فرد آسیب دیده یا گناهکار نقش بسته است. آیا واقعا آنها را باید اینطور قضاوت کرد؟
ببینید این دختران واقعا زندگی بدی را گاهی تجربه می کنند. تعدادی از آنها در سنین کم مجبور به ازدواج میشوند. ما هیچ وقت در سن و شرایط زندگی آنها نیستیم تا بتوانیم به درستی آنها را قضاوت کنیم. در برخی رسانه ها به دختران فراری انگ زده میشود بدون اینکه دلیل فرار آنها آسیب شناسی شود. ما به دنبال اصلاح اشتباهات آنها نیستیم. دختران وقتی فرار می کنند وارد جامعه می شوند. جامعه چه رفتاری با آنها میکند؟ کدام یک از افراد جامعه دختران فراری بدون انگ قضاوت میکند یا میپذیرد؟ ما باید بپذیریم که وقتی فشارها زیاد می شود آنها فرار می کنند. من به جرات می گویم که هم قوانین، هم نگاه دستگاه دولتی، هم نگاه دستگاه اجتماعی، هم نگاه مردم به این دختران اشتباه است. دختری که به دنیا می آید از همان ابتدای تولد نه دزد بوده، نه فراری و نه هیچ چیز دیگر؛ این شرایط اجتماعی، زندگی، تبعیضها و... است که او را به آنجا می رساند. اما وقتی با یک دختر فراری مواجه می شویم هیچکدام از اینها را نمی بینیم.
خب چگونه می شود این نگاه را درست کرد؟
مسئله اجتماعی در بلند مدت به وجود می آید و در بلند مدت هم قابل حل است. مسئله دختران فراری مسئله کوچکی نیست که یک شبه بشود نگاه ها را اصلاح کرد. یک مسئله عمیق فرهنگی در این نگاه وجود دارد. من قبلا هم گفتم که عوامل مختلف مانند نداشتن سرپرست خوب، شرایط مادی، شرایط فرهنگی، ازدواج نامناسب خود خانواده، اعتیاد و... باعث می شود بچه از خانه فرار کند. دختری که در ۱۵ یا ۱۸ سالگی از خانه فرار میکند او تنها در این سن فرار نکرده او سالهاست در ذهن خودش از آن خانه فرار کرده است. او سال هاست طاقت آورده در یک لحظه منفجر می شود و میرود. ما فرار را یک علت نمی بینیم همانطور که با یک دعوا طرف طلاق نمی گیرد. هزارتا مشکل باعث می شود طلاق شکل بگیرد.
خب طبیعتا جمع همه این عوامل هم باعث می شود که دختران فراری سرنوشت خوبی پیدا نکنند درست است؟
چون جامعه سنتی آنها را پس میزند. دختر فراری در نگاه جامعه ما محکوم است. الان تک تک کسانی که این مصاحبه را میخوانند پیش خودشان تصور کنند که قضاوتشان درباره دختر فراری چیست؟ این آسیب جامعه ما هست. برای همین یکی به خودش اجازه می دهد یک دختر فراری را بکشد. من با این دختران کار کرده ام. من دردشان را می فهمم. آنها داغانند. بنابراین نباید صورت مسئله را پاک کنیم.
در مسئله غزل ارتباط او با یک مرد دیگر از طریق شبکه های اجتماعی هم مطرح شد.
من گفتم علت این حوادث تلخ را باید کالبد شکافی کرد. متاسفانه در جامعه ما صدا و سیما و نهادهای فرهنگی کمتر به فکر آموزش جوانان ما هستند. فضای مجازی و شبکه های بی در و پیکر در اختیار فرزندان هستند و آنها به راحتی با هر کسی که بخواهند در ارتباط هستند و هر تصویری را که بخواهند می گیرند یا می فرستند. ما نتوانستیم در این چند سال فرهنگ کاربری شبکه های اجتماعی را به نوجوانان و جوانان آموزش دهیم. این عدم آموزش آن وقت در چنین جاهایی خودش را به شکل این آسیب نشان می دهد.
یک مسئله ای که در ماجرای دختران فراری وجود دارد این است که انگار مسئله برخی از اینها با خانواده شان هیچوقت حل نمیشود تا جایی که چنین جنایتهایی رخ میدهد.
در این خصوص باید مراکز مددکاری مخصوصا تحت پوشش بهزیستی یا سمن ها و NGO ها با این دختران وارد صحبت شده و عوامل ترسو و وحشت آنها را برطرف کنند، در این صورت است که با جلب اعتماد به رازهای آنها میشود پی برد.
انجام روان درمانی و روانکاوی موثر، همچنین رفع اختلاف بین والدین و دختران اولین قدم در رفع مشکلات روحی، عصبی و عاطفی آنهاست. چون اگر این دختران در ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت اول فرار از خانه به مراکز امن منتقل نشوند، به دست افراد سودجو و فرصت طلب خواهند افتاد و دیگر نمی شود آنها را پیدا کرد. چون جذب خانه ها و باندهای فساد می شوند و یا در موردی مانند غزال او را از کشور خارج می کنند.
اما خب متاسفانه بسیاری از این دختران به دلیل تنبیهات و جریمه های تند خانواده به خانه بر نمی گردند ولی باید به آنها اطمینان داده شود که خانواده با آنها برخوردی غیراخلاقی، غیر معقول و غیرانسانی نخواهد کرد و موردحمایت هستند. در این صورت شاید بتوان اندکی از بار چنین اتفاقاتی کم کرد.