به گزارش همشهری آنلاین، سیدعزتالله ضرغامی در برنامه تلویزیونی دستخط درباره فعالیتهایش توضیحاتی داد. بخشهایی از این مصاحبه در زیر آمده است:
سراغ صداوسیما برویم. معاونت امور مجلس شما بیشتر از ریاست صداوسیما نباشد، کمتر هم نیست، چون با مجلس ششم کار کردید که خیلی سخت بود. درست میگویم؟
لذتبخش بود (میخندد). شاید یک دلیلی که آقای لاریجانی پایش را در یک کفش کرد و به زور و با اصرار و چهار بار صحبت با من، باعث شد از وزارت دفاع به صداوسیما بیایم یک دلیلش وضعیت مجلس ششم بود که مجلس خاصی بود و کسی را میخواست که با اینها رفیق شود و بگویند و بخندند و صحبت کنند و کار را هم جلو ببرند.
احمد بورقانی، بهزاد نبوی و ...
خدا ایشان را رحمت کند. از آقای بورقانی یک خاطرهای دارم که ایشان ایستاد و ۲۰ میلیارد تومان بودجه صداوسیما را زدند، ولی بعد شورای نگهبان رد کرد. آقای مجید انصاری مخالف بود. من اینجا از آقای مجید انصاری دفاع کنم. مجید انصاری، رییس کمیسیون تلفیق بود. او هم مخالف صداوسیما و روش آقای لاریجانی بود، ولی معتقد بود نمیشود بودجه صداوسیما را همینطور داد. ۲۰ میلیارد پول کل تولید بود. رقم آن زمان را در نظر بگیرید. آنجا بورقانی ایستاد و گفت باید صداوسیما را تنبیه کنیم و عضو کمیسیون بودجه بود و در آن کمیسیون تصویب کرد و در کمیسیون تلفیق زورش نرسید و تا جایی که در ذهن من است، زور آقای مجید انصاری چربید و آنجا تصویب نشد. بعداً دوباره کارهایی کردند و تصویب کردند و شورای نگهبان رد کرد. آقای بورقانی عصبانی بود و فراموش کرد من ضرغامی هستم، من معاون پارلمانی هستم و دنبال بودجه بودم. او شروع کرد جلو من بدترین فحشهایی که من نمیشنیدم به این آقای مجید انصاری داد و گفت من فلان و بهمان میکنم. شروع به سیگار کشیدن کرد. یکی به او گفت این ضرغامی است و معاون پارلمانی صداوسیما است. تازه از عصبانیت فهمید چه اشتباهی کرده است. آقای مجید انصاری ایستاد و قبول نکرد. باید حرف حق را در همه جا بیان کنیم. بارها گفتهام آن مقداری که آقای کروبی رییس مجلس بود به صداوسیما کمک کرد و همراه صداوسیما بود، هیچ رییس مجلسی نبود.
بعد هم ریاست سازمان صداوسیما، فکر میکردید رییس شوید؟
نزدیک انتخاب رییس بود یقین داشتم که میشوم. بدون اینکه کسی با من صحبت کرده باشد. من خودم را آماده کردم. در هیچ سایتی از من اسم برده نمیشد. سایتها قدری صاحب دارد. رسانهها صاحب دارد و هر کسی یک جایی را باید تقویت کند. من کاملاً مستقل بودم و با هیچ جریانی نبودم. شاید ۱۰ تا ۱۲ نفر گمانهزنی میشدند، هیچگاه اسم من در گمانهزنیها نمیآمد. ولی یقین داشتم آقا من را انتخاب میکند؛ لذا برنامه را نوشتم و وقتی از من خواستند عین برنامه را تحویل دادم و با ایشان جلسهای گذاشتیم و ایشان انتخاب کردند. به نوعی میدانستم آقا به مسائل کارشناسی اهمیت میدهند و سابقه من را میدانند و روی من متمرکز میشوند.
سال ۸۳ شما انتخاب شدید و در سال ۸۴ انتخابات ریاستجمهوری نهم که خیلی حساس بود، برگزار شد.
یکی از کارنامههای موفق صداوسیما کارنامه انتخابات ۸۴ است.
آن زمان مناظره راه نیفتاده بود، ولی مناظره نماینده نامزدها را داشتید.
بله. فضا را رقابتی کردیم.
همان دو مناظره بود که فضا را به هم ریخت.
فضا را رقابتی کردیم. الان مناظره هست، ولی مناظره نیست؛ چرا که به حدی احتیاط میکنیم، اینقدر مجبور هستیم کرونومتر بگذاریم و رعایت کنیم و نظم و پروتکل قرار دهیم و یک ثانیه عقب و جلو نشود، البته زمان من شد و بعد از ۸۸ و ۹۲ همین کار را کردم و عین همین ادامه یافت، اما به دوستان بعدی توصیههایی داشتم که تغییر کند، ولی تشخیصها در هر دورهای درست بود. فضای ۸۴ خیلی رقابتی شد، یعنی بعد از انتخابات احساس میکردم بچههای سازمان (صدا و سیما) احساس هویت و شخصیتی داشتند، به نوعی قهرمان انتخابات را صداوسیما میدانستند.
پیش از آن راهاندازی ۲۰:۳۰ بود.
بله.
در واقع یک جریان جدیدی را با ۲۰:۳۰ ایجاد کردید.
بله، درست است. من اعتقاد داشتم خبر باید از این حالت شکلی و کلیشهای بیرون بیاید و راحتتر شود. البته آقای خاتمی در آن یک سالی که رییسجمهور بود انصافاً در مقابل ۲۰:۳۰ خیلی صبوری خوبی به خرج داد، چون خیلی مواقع آقای خاتمی را جدی نقد میکردیم. جلسهای که ایشان با دانشجویان داشتند و آخرین نشست ایشان با دانشجویان بود و عصبانی شدند و تندی کردند، ما شش دقیقه از آن درگیریها را پخش کردیم. صبح که به دولت رفتم، میتوانید با دوران آقای روحانی مقایسه کنید. من گفتم آقای خاتمی یک گلایهای به من کند که شش دقیقه نشان دادید دانشجویان مقابل من شعار میدهند و من عصبانی شدم، ولی هیچ چیزی نگفت.
متنهای ۲۰:۳۰ را خودم میخواندم و تائید میکردم و ضبط میشد. ۱۰ سال من تصمیم میگرفتم که این خبر برود یا نرود، چون هم میخواستم ۲۰:۳۰ تکراری نشود و هم از دهان نیفتد و چاشنی جذابیت و جسارت در آن باشد و خودم تصمیم میگرفتم. دست شاگرد میدادیم دچار محافظهکاری میشد. اگر ۲۰:۳۰ تا آخر ۲۰:۳۰ بود به دلیل اینکه نظارت شخصی صورت میگرفت و هزینه هم میدادم. من درباره ۲۰:۳۰ هزینههای سنگینی دادم. در دوره دوم که دوباره باید انتخاب میشدم خیلیها علیه من پروندهسازی کردند، بخش زیادی به خاطر ۲۰:۳۰ بود.
من شما را به اوایل ارجاع میدهم. آقای روحانی به من اعتراض کرد و هیچ مسؤولیتی نداشت، در دوره اوج حاکمیت آقای سعید جلیلی بر شورای عالی امنیت ملی بود و کشور جهتگیری خاص خود را داشت. ما یک مستند ساختیم که درست بود و نشان داد در مذاکرات سعدآباد که انجام دادند چه کارهایی کردند. به نظرم کاملاً درست بود. آقای روحانی بعد به من اعتراض کرد، هر چند کارهای نبود و در شورای امنیت ملی عضو بود. البته نامه هم خدمت رهبری نوشتند و به ایشان هم اعتراض کردند. منتها من مخیر بودم و میتوانستم تصمیم بگیرم. گفتم آقای روحانی درست است که این برنامه کاملاً درست بوده، اما من به شما اجازه میدهم حرف بزنید. بالاتر از این چیزی است؟ گفتم برنامهای اختصاص میدهم تا حرفهای خود را بیان کنید و جواب شورای امنیت را بدهید. اسم آن را شناسنامه گذاشتیم. آن برنامه شناسنامه ماند.
حتی برنامه اول اسمی نداشت و بدون اسم پخش شد.
بله. الان هم تبدیل به برنامه دیگری شده و مخاطب خودش را دارد.
با آمدن آقای احمدینژاد ابتدا یک رینگی با هم سر قیمت گوشت رفتید و در مجلس مصاحبه کردید، ولی بعد دیگر رفیق شدید.
ایشان میگفت در خانه ما ارزانتر است، ما همه جا گوشت را تهیه میکردیم و قیمت همه جا بالا بود. رسانههای اصلاحطلب هم خیلی به این اختلاف دمیدند. آقای احمدینژاد معتقد بود صداوسیما علیه ایشان است، در حالیکه ما وظیفه خودمان را انجام میدادیم. به طوری که ایشان بارها به رهبری شکایت کردند و رهبری دستور دادند، یک شب جلسهای تشکیل شد و از طرف آقای احمدینژاد آقای کلهر و آقای هاشمیثمره آمدند و از طرف صداوسیما هم من بودم در دفتر رهبری، معاونت بررسیها جلسه تشکیل شد. داوری بین ما کردند، حکمیت صورت گرفت. در نهایت گفتند ۵۰ درصد حق با ضرغامی است و ۵۰ درصد حق با احمدینژاد است. نه سیخ سوخت و نه کباب. دوتایی با هم رفتیم، ولی آقای احمدینژاد نوعاً در جلسه دولت از ما انتقاد میکرد و معتقد بود برخی از گزارشها و خبرهای ما ظلم به دولت است و خوبیهای دولت را نمیبینیم و اشکالات دولت را برجسته میکنیم برخلاف خیلیها که آمدند و گفتند با آقای احمدینژاد بیشتر رفاقت دارند، واقعا این نبود. البته انصافاً خود آقای احمدینژاد برای توسعه صداوسیما خیلی کمک کردند.