به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هنر امروز، قتل ناموسی پدیدهای رایج در ایران است که قربانیان آن دختران مجردی هستند که به دست پدر یا برادر و یا زنان متاهلی هستند که به دست شوهر، برادر یا پدر خود به قتل میرسند. این پدیده در سینمای ایران سوژه فیلمهای مختلفی ازجمله «مغزهای کوچک زنگزده»، «خانه پدری»، «خانه دختر»، «عروس آتش» و «شنای پروانه» شده است و هر کدام از این فیلمها از زاویهای به موضوع قتل ناموسی و قدرتطلبی و سلطه مردان علیه زنان پرداختهاند.
جنایت در خانه پدری
«خانه پدری» پرحاشیهترین فیلم این فهرست است؛ اثری که در سال ۱۳۸۹ ساخته شد و سال ۱۳۹۳ پس از چند روز اکران، توقیف شد و مدتها در فهرست فیلمهای توقیفی ماند تا اینکه سال ۱۳۹۸ پس از کش و قوسهای فراوان و سانسورهایی که روی آن اعمال شد، مُهر توقیف از روی آن برداشته شده و بار دیگر روی پرده رفت.
فیلم قصه اتفاقهای یک خانه قدیمی را از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۷۹ روایت میکند و مشکلات زنان ایران را به تصویر کشیده است، هر چند دلیلی که چندین بار برای توقیف آن اعلام شد، «خشونت علیه زنان» است. یک سکانس جنجالی تمام فیلم را تحتالشعاع خود قرار داده است؛ جایی که پدر خانواده به دلایل ناموسی یا به قول خودش برای پاک کردن ننگ و حفظ آبروی خانواده، قبری برای دختر جوانش میکند و او را دور از چشم سایر اعضای خانواده دفن میکند. فیلم بدون این سکانس مشکلی برای اکران نداشت اما عوامل فیلم حاضر نبودند اصلیترین سکانس که بقیه فیلم تحت تاثیر آن قرار میگیرد را حذف کنند و در نهایت نیز فیلم با انجام اصلاحات و با رعایت شرط سنی برای مخاطبان بالای ۱۶ سال به نمایش درآمد.
نمایش سکانس خشن دخترکشی در فیلم «خانه پدری» واکنشهای مختلفی را در پی داشت. اکران مجدد این فیلم در سال ۱۳۹۸ با قتل «رومینا» به دست پدرش همزمان شد. کیانوش عیاری، کارگردان «خانه پدری» به کنایه گفت: «این اتفاقها در ایران رخ نمیدهد. من این شایعات را باور نمیکنم». برخی اعتقاد دارند که اگر چنین فیلمی زودتر اکران میشد شاید پدر رومینا، دختر نوجوانش را به قتل نمیرساند، اما از سویی دیگر برخی معتقدند که فیلمساز دوست داشته خشونت عریان را به رخ بیننده بکشد و به دنبال اصلاح و ترمیم نبوده است.
جواد شمقدری، کارگردان سینما و تلویزیون درباره «خانه دختری» میگوید: اکران این فیلم بدون اصلاحات لازم یک جنایت فرهنگی است. حتی سینمای غرب هم چنین صحنههایی را نشان نمیدهند، حتی اگر واقعیت داشته باشد. خبرگزاری ایسنا هم تحلیل متفاوتی در خصوص این فیلم دارد و مینویسد: خانه پدری میتواند در گروه فیلمهای انقلابی قرار گیرد؛ کدام کارگردان را میشناسید که اینچنین غیرمستقیم و هنرمندانه توانسته باشد نقشآفرینی زنان در جامعه امروز ایران اسلامی را با گذشته پهلوی و قاجار مقایسه و روایت کند؟
«خانه پدری» حدود یک و نیم میلیارد تومان فروخت که کمتر از حد انتظار بود. پیشبینیها بر این بود که از این فیلم استقبال بیشتری صورت بگیرد اما شاید اکران دیر هنگام آن و حاشیههایی که ایجاد شد، جلوی موفقیت بیشتر آن را گرفت. شاید به همین دلیل است که کیانوش عیاری میگوید: از اکران «خانه پدری» هم خوشحال شدم هم متاثر.
ازدواج اجباری و تقابل سنت و مدرنیته
ازدواج اجباری و سوختن عروس در آتش تراژیکترین اتفاقی است که میتواند برای یک زن رخ دهد. این سوژه داستان فیلم «عروس آتش» به کارگردانی خسرو سینایی است که در سال ۱۳۷۸ ساخته شد. فیلم، داستان دختر عرب اهل جنوب با نام احلام را روایت میکند که دلبسته استادش شده اما به حکم قوانین عشیرهای باید با پسر عمویش ازدواج کند. احلام مخالف این ازدواج است اما تنها خالهاش با او همعقیده است و از او حمایت میکند. فشارها باعث میشود که عروسی احلام با پسرعمویش سر بگیرد اما در شب عروسی هر دو به آغوش مرگ میروند؛ احلام در آتشی که خود به پا کرده میسوزد و پسرعمویش به دست خاله احلام کشته میشود.
«عروس آتش» در زمان اکران با نقدهای خوبی مواجه شد و جوایز مختلفی نیز از جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما و جشنواره کارلووی واری دریافت کرد. فیلم تقابل سنت و مدرنیته را به خوبی به تصویر میکشد و آداب و سنتی را نمایش میدهد که شاید برای بخشی از جامعه بیگانه باشد اما در اصل واقعیتی غیرقابل کتمان است. بیش از دو دهه از ساخت فیلم میگذرد و هنوز مستندهایی شبیه به داستان زندگی احلام از گوشه و کنار کشور شنیده میشود. هر چند این سنتها به مرور رنگ خواهند باخت اما شاید به پایان رسیدن قدرتنمایی مرد علیه زن و سلطه بر او یک آرمان و رویا باشد.
بزرگترین درسی که فیلم به مخاطب میدهد این است که ازدواج اجباری و تحت سیطره قرار گرفتن زن عاقبتی جز تلخکامی و ناکامی ندارد. در نهایت، دو زن، یکی نماینده جامعه مدرن (احلام) و دیگری نماینده جامعه سنتی (خاله) علیه سنتهای پوسیده جامعه مردسالار شورش میکنند اما متاسفانه راهحلی جز خودکشی و دیگرکشی نمیبینند و بدین شکل آتشی به پا میکنند که همه اهل عشیره در آن میسوزند. همه شخصیتها میتوانستند سرنوشت بهتری داشته باشند اما افسوس که چشمها و گوشها بسته است!
زن بیگناه قربانی دوئل گندهلاتها
هاشم، گندهلات محلهای در جنوب تهران است که متوجه میشود فیلمی از شنا کردن همسرش پروانه در استخر بین هممحلهای او در حال پخش است. هاشم که نوچههای زیادی دارد، با تعصب بیجا و کورکورانه و در اقدامی شوکهکننده، به زندگی همسرش پایان میدهد تا به باور خودش، آبروی خود را پیش نوچهها و هممحلهایش بخرد. در ادامه مشخص میشود که باعث و بانی پخش فیلم پروانه، گنده لات دیگری با نام مصیب است که برای انتقام گرفتن از هاشم دست به این اقدام زده است. دو لات با یکدیگر در جدالاند و در این میان با آبروی یک زن بی گناه بازی شده و به نام ناموس کشته میشود.
«شنای پروانه» محصول سال ۱۳۹۸، اولین ساخته محمد کارت است که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر برنده چند سیمرغ شد و اکران موفقی هم داشت. کارگردانی حرفهای، بازیهای خوب و فیلمنامه تاثیرگذار از جمله دلایل موفقیت این فیلم است. بینندگان داستانهایی شبیه به ماجرای آنچه که برای پروانه اتفاق افتاد را در پیرامون خود دیده و شنیدهاند، بنابراین داستان فیلم برای آنها باورپذیر است و آن را با جدیت دنبال میکنند. علیرغم اینکه فیلم صحنههای خشنی دارد و برای رده سنی +۱۲ به نمایش درآمده، اما اساسا میتواند تاثیر مثبتی روی تماشاگر بگذارد. هاشم که مرتکب قتل شده خیلی زود پشیمان میشود. مرد تنومند و مغروری که حالا زمینگیر شده و برای بخشش به التماس و تمنا میافتد. هاشم مدعی است که عاشق پروانه بوده اما حقیقت این است که او مرتکب قتل همسر بیگناهش شده و به برادرش هم خیانت کرده است. سایر کاراکترهای فیلم که عمدتا شخصیتهای منفی یا خاکستری هستند نیز عاقبت خوشی ندارند. خوشبختی از آنها دور است، بسیار دور...
خانوادهای غرق خشونت و تعصبات کورکورانه
خشونت علیه زن در «مغزهای کوچک زنگزده» فاجعهبارتر است زیرا در این فیلم پسری در بین دوره کودکی و نوجوانی که سن او اقتضا میکند در دنیای کودکانه خودش سیر کند مرتکب جنایتی بزرگ علیه خواهرش میشود و قلبش چنان از سنگ شده که از کرده نادرست خود پشیمان هم نمیشود. دنیای کودکانه او خیلی زود فرو ریخته و تحت تاثیر زندگی غرق در تباهی برادران و اطرافیانش، به بیراهه و بزهکاری کشیده شده و حالا هر کاری از او بعید نیست، حتی خفه کردن خواهرش! محیط آلوده او را نیز در خود غرق کرده و قاچاق، فقر فرهنگی و تعصب کور در او رخنه کرده است. او تنها بدمن قصه نیست اما خشونت او علیه یک زن خطرناکتر و دردناکتر است. البته فاجعه دیگر، همدستی تمام اعضای خانواده حتی پدر و مادر در این جنایت است. پدر و مادر خانواده موافق کشتن دخترشان نیستند اما سکوت آنها در برابر چنین فاجعهای تاسفبار است.
«مغزهای کوچک زنگزده» به کارگردانی هومن سیدی در سال ۱۳۹۶ ساخته شد و در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و برنده چهار سیمرغ از جمله سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. منتقدان نیز نقدهای مثبتی درباره این فیلم نوشتهاند و از آن بهعنوان یک فیلم گانگستری موفق ایرانی یاد میکنند. البته خشونتی که در این فیلم وجود دارد نیز با نقدهایی مواجه شده است. علیرغم آنکه نمیتوان وجود خشونت در فیلم را کتمان کرد اما به هر حال فیلم یک تصویر واقعگرایانه از بخشی جامعه ارائه میدهد و اتفاقا خشونت و تعصب کورکورانه را به چالش میکشد. کارگردانی بسیار خوب هومن سیدی و نقشآفرینی حرفهای بازیگرانی نظیر نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی نیز در موفقیت این فیلم بیتاثیر نبوده است.
مرگ مشکوک
«خانه دختر» فیلم پرماجرا و حاشیهای است که سال ۱۳۹۳ ساخته شد و سه سال بعد با حذف و سانسور چند سکانس به صورت محدود به اکران درآمد. فیلم داستان دختری با نام سمیرا را روایت میکند که پس از آنکه مادر همسر آیندهاش تصمیم میگیرد او را پیش دکتر زنان ببرد دست به خودکشی میزند. دو دوست صمیمی او وقتی به دنبال دلیل مرگ سمیرا میروند اما این موضوع از سوی پدر سمیرا مخفی میماند. در این بین پدر سمیرا نیز بهعنوان مظنون مطرح میشود و ادامه داستان پشت پرده ابهام مرگ سمیرا میگذرد.
«خانه دختر» از ابتدا درگیر برخی حواشی شد، از جمله اینکه شایعه شده بود در یکی از سکانسها، پدر به دختر تجاوز میکند، اما این موضوع از سوی شهرام شاهحسینی، کارگردان فیلم رد شد و او گفت: «کسی که میخواهد تجاوز پدر به دختر را در «خانه دختر» ببینید دست خالی بر میگردد!» شاهحسینی تاکید کرد: موضوع و مسئله فوق هرگز در فیلمنامه خانه دختر مطرح نبود و من نیز کوچکترین اشارهای به آن نداشتم. «خانه دختر» درباره ارزش و کرامت انسان است.
پس از اکران عمومی فیلم، اعتراضها به حجم ممیزی و سانسور بالا گرفت و برخی از تماشاگران که نسخه اصلی فیلم را در جشنواره فجر دیده بودند اذعان کردند که بسیاری از سکانسهای فیلم حذف شده یا تغییر کرده است. در حقیقت، در نسخه اصلی میتوان هر یک از کاراکترها را در معرض اتهام تعرض به سمیرا دانست و به این صورت سایه اتهام تعرض تا حدودی از روی سر پدر او کنار رفته است.