اما در سفری که پدر و مادرش برای زیارت به مشهد مقدس داشتند، مادر او بیمار شد و ناچار شدند در شهر توس بمانند و دیگر به قم برنگردند. پدر با تفأل به قرآن کریم نام او را «محمد» گذاشت، کسی که ما او را به نام «خواجه نصیرالدین طوسی» یا «استاد البشر» میشناسیم؛ دانشمندی همهچیزدان، فیلسوف، متکلم، فقیه، ستارهشناس، اندیشمند، ریاضیدان، منجم، پزشک، معمار و حتی شاعر.
امروز روز تولد و بزرگداشت مقام اوست و روز مهندس نامگذاری شده است. به همین دلیل امروز میخواهیم با هم گذر کوتاهی بر زندگی پر اهمیت خواجهی طوسی داشته باشیم و بیشتر با او، زندگی و آثار ماندگارش آشنا شویم.
- از توس تا بغداد
محمد، علوم مقدماتی آنزمان مانند خواندن و نوشتن، قرائت قرآن و قواعد زبان عربی و فارسی را نزد پدرش در شهر توس آموخت. سپس زیر نظر داییاش «نورالدین شیعی» که از دانشمندان بزرگ آنزمان بود، ریاضیات، حکمت و منطق را فرا گرفت. مدتی بعد، دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه»، برای سفر به شهر توس آمد و محمد نزد او علوم و معارف را آموزش دید و به دست وی لباس عالمان دین را برتن کرد و لقب «نصیرالدین» را از استاد خود دریافت کرد.
این برای خواجه نصیرالدین، تازه آغاز راه بود و او برای کسب علوم بیشتر در زمینههای گوناگون مانند ریاضیات و نجوم به نیشابور، ری، قم، اصفهان و سپس به عراق رفت.
- نجات جان انسانها و کتابها
هنگام حضور خواجه نصیرالدین در عراق، مغولها به مناطق شرقی ایران حمله کردند و او نگران حال و اوضاع خانوادهاش بود. خواجه خودش را به توس رساند و متوجه شد خانوادهاش به شهر قائن رفتهاند. او نیز به قائن رفت و چندماهی را در آن شهر بود تا اینکه به دعوت حاکم قلعهی اسماعیلیه در قُهستان به همراه همسرش به آنجا مهاجرت کرد.
اختلاف اعتقادی خواجه و حکومت اسماعیلیه و ظلم و ستم آنها، باعث شد خواجه نامهای به خلیفهی عباسی در بغداد بنویسد و از او کمک بخواهد. اما حاکم قلعه از این نامه باخبر شد و خواجه را دستگیر و به بخشی از قلعهی الموت منتقل کرد و خواجه به نوشتهی خودش حدود ۲۶سال در سختی و اندوه فراوان در این قلعهها زندانی بود، اما در همین حال هم به کسب علم و نگارش رسالههای علمی پرداخت.
این روند ادامه داشت تا در سال ۶۵۱ هجری قمری «هلاکوخان»، نوهی «چنگیزخان مغول» با اعزام لشکری به قهستان آنجا را فتح کرد و سپس قصد حمله به الموت را کرد. خواجه برای جلوگیری از خونریزی بیشتر، حاکم قلعه را راضی کرد که خود و قلعه را تسلیم لشگر مغولان کند و به این ترتیب از قتل عام مردم و سوزاندهشدن کتابخانهی بزرگ قلعهی الموت جلوگیری کرد.
هلاکوخان که به علم و ادب اهمیت زیادی میداد، خواجه را به مشاور خود در دربار خود برگزید. برخی از مورخان و کارشناسان حضور خواجه را در کنار هلاکوخان کار درستی نمیدانند، اما واقعیت این است که همین حضور و مشاورههای خواجه در نبردهای بعدی مغولان از جمله فتح بغداد، باعث شد انسانهای بسیاری قتل عام نشوند و از طرفی کتابخانهی بزرگ و مهم بغداد سالم بماند.
- رصدخانهی مراغه
خواجه نصیرالدین طوسی از نفوذ کلام خود در برابر هلاکوخان استفاده کرد و او را واداشت تا سرمایهی لازم برای ساخت یک رصدخانهی بزرگ و حرفهای را در شهر مراغه به او بدهد. به این ترتیب ساخت بنای این رصدخانه در سال ۶۵۷ هجری قمری در شب تولد حضرت زینب (ع) آغاز شد.
البته این مکان تنها یک رصدخانه نبود و در ادامه به یک مرکز علمی تمامعیار تبدیل شد و با جمعآوری کتابهایی که خواجه آنها را از سوزاندهشدن نجات داده بود، کتابخانهای با بیش از ۴۰۰هزار جلد کتاب تأسیس شد.
از بنای رصدخانه در حال حاضر فقط پیهای ساختمان باقی مانده است. «پرویز ورجاوند»، باستانشناس معاصر و همکارانش در دههی ۵۰ خورشیدی به کاوش محوطهی این رصدخانه پرداختند و قسمتهای گوناگون آن را شناسایی کردند.
- نام خواجه نصیر روی ماه و در میان کهکشان
جالب است بدانید به پاس زحمتهای بسیار این دانشمند بزرگ ایرانی، یکی از دهانههای آتشفشانی ماه به قطر ۶۰ کیلومتر که در نیمکرهی جنوبی ماه قرار دارد «نصیرالدین» نامگذاری شده است. همچنین در ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۹، «نیکلای استپانوویچ چرنیخ»، ستارهشناس مشهور روس که در طول حیاتش سیارکهای بسیاری را کشف کرد، پس از کشف «سیارک ۱۰۲۶۹» آن را به یاد خواجه نصیرالدین، «طوسی» نامگذاری کرد.