تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۸۵ - ۰۴:۲۹

فخرالسادات کهندانی: تعداد کسانی که موفق به ترک اعتیاد می‌شوند کم نیست. این عده با طی مراحلی سرانجام از دام اعتیاد برای همیشه رها می‌شوند.


- چگونه؟
یک «پاک» به نام «حسین. ب» 48 ساله، متأهل و دارای چهار فرزند که دو سال و نیم است ترک اعتیاد کرده در این گفتگو از چون و چند نجات از اعتیاد خانمانسوز با ما سخن می‌گوید.


او که عضو انجمن معتادان گمنام (NA) است از 12 گام برای ترک اعتیاد یاد می‌کند.
گام اول؛ اعتراف به عجز در برابر اعتیاد، گام دوم؛ باور به نیروی برتر خداوند برای رهایی، گام سوم؛ اراده برای مراقبت از خود، گام چهارم؛ نوشتن ترازنامه اخلاقی.

 او اکنون از گام پنجم و ششم یاد می‌کند.

شما در قدم چهارم، ترازنامه اخلاقی خود را نوشته‌اید. در قدم پنجم چه کاری انجام می‌دهید؟
- در ابتدا بگذارید عرض کنم که ما در قدم پنجم، چگونگی دقیق خطاهای خود را به خداوند، به خودمان و به یک انسان دیگر اقرار کردیم. قدم چهارم و نوشتن ترازنامه اخلاقی به ما امکان درمیان‌گذاشتن هر چه زودتر مطالبی را می‌دهد که در قدم پنجم، بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ چرا که به همان نسبت، ما را به سمت بازیابی بنیانی سوق می‌دهد.

 درمیان‌گذاشتن احساسات- آن هم احساساتی که بخش خصوصی زندگی شما را تشکیل داده- بدون شک موجب ناراحتی شما را فراهم می‌آورد؛ به ویژه که آن را قرار است برای کسی دیگر بیان کنید.
- بله دقیقاً! ما برای مواجه‌شدن با احساساتمان به پشتیبانی احتیاج داریم و اگر شخصی را برای شنیدن اقرارمان انتخاب کنیم که قادر به درک این‌گونه مسائل ما باشد، حمایت او برایمان کافی است.

 آیا شنونده حرف‌های شما لزوماً بایستی راهنمایتان باشد؟
- خیر، اما ترجیح می‌دهیم که شنونده ما راهنمایمان باشد چرا که او خود، به دلیل دوره بیماری که داشته، در بازیابی من به عنوان ره‌جو می‌تواند تجربیات گوناگون یک معتاد را بهتر درک کند. فردی که به ما گوش می‌دهد، باید کسی باشد که سلسله‌مراتب و نیز مراحل بازیابی را بفهمد، به احساساتمان احترام بگذارد و اعتماد دوطرفه وجود داشته باشد و مهم‌تر اینکه ما را در شناختن دقیق خطاهایمان کمک کند.

 ریزبینی و ظرافت در این قدم، شما را دچار تردید، خستگی و حتی لطمه عاطفی نمی‌کند؟
- شاید، اما نکته مهم در شکافتن این زخم‌های قدیمی، بهبودی و بازیابی است. دروغ‌های قدیمی که با مهارت به دست خود ما ساخته شده، حالا از آن پرده‌برداری شده و حقایق- هرچند دردناک- خودش را نشان می‌دهد. اما وقتی به غیر از راهنما با دیگر دوستان، بهبودی خود، ترس‌ها و احساساتمان را از این قدم بیان کنیم، کمتر دچار خطا خواهیم شد.

 به عبارتی شما اعتمادکردن و مورد اعتماد واقع‌شدن را تجربه می‌کنید.
- بله و در این قدم است که به‌تدریج آمادگی آن را پیدا می‌کنیم که خداوند تمامی نواقص ما را به لحاظ شخصیتی برطرف نماید. ما در قدم چهارم، تنها به خواندن آن اکتفا نمی‌کنیم.
و همین خواندن، ما را به سمت قدم پنجم می‌برد که بخشی از آن محسوب می‌شود.

 اما این بدان منظور نیست که تصور کنیم با نوشتن ترازنامه اخلاقی، دیگر کاری نداریم و یا اینکه نصف بیشتر راه بهبودی را رفته‌ایم! اقرار به اینکه ما به کمک‌شدن و کمک‌گرفتن نیاز داریم و اگر باور کنیم که با کار در قدم چهارم، هنوز بایستی روی بخش عمده‌ای از ابعاد روانی خود کار کنیم، متوجه ترس‌هایمان می‌شویم!

 یعنی شما در این قدم باز با ترس‌ها‌یتان مواجه می‌شوید؟!
- بله! شناخت نقاط دیگر ترس‌هایمان، بهانه‌هایمان و آنچه که می‌خواهیم دستاویزی برای عدم پذیرش واقعیت‌ها پیدا کنیم؛ پس اولین کار برای غلبه بر ترس در قدم پنجم، ابتدا اقرار به خداوند است؛ خداوندی که امروز به درک وجودی او راه برده‌ایم. دومین کار، تشخیص دقیق خطاهایمان می‌باشد.

 کسی که به قدم پنجم شما گوش می‌دهد، راهنمای شما خواهد بود؟
- بله چرا که در حین خواندن ترازنامه‌مان، راهنمای ما، قسمت‌هایی از ترازنامه خود را با ما به مشارکت می‌گذارد. در اینجا ارزش کمک یک معتاد به معتاد دیگر، به بهترین وجه متجلی می‌گردد. اینکه ما مثل سابق خود را تافته جدابافته و یک آدم منحصربه‌فرد و خاصی بدانیم.

 آیا به شما کمک می‌شود که روابط خود را گسترش دهید؟
- بله! یک رابطه صادقانه و به‌دست‌آوردن یک تجربه جدید. حال اگر کسی در این رابطه حقیقت دردآوری را بگوید- به ما بگوید ما هنوز این عادت شتابزدگی را داریم که سریع تصمیم بگیریم تا رابطه را قطع کنیم- در اینجا اعتماد حرف اول را می‌زند.

 باید این را بقبولانیم؛ آنچه را که صادقانه از خود می‌گوییم، عکس‌العمل شنونده را پذیرا باشیم، هرچند این شنونده، چون خود، راهنمای ماست و او نیز درگیر این بیماری بوده این اطمینان را به وجود می‌آورد که مورد قضاوت قرار نخواهیم گرفت.

 شما نیاز دارید بعد از این صداقت، شهامت را با خود همراه کنید و منتظر تجارب جدید باشید و نگاهی واقع‌بینانه داشته باشید! و البته طبق گفته‌های خودتان فروتنانه با این وضعیت برخورد کنید. حال در قدم ششم، آمادگی این را پیدا می‌کنید که خداوند نواقص شخصیتی شما را برطرف نماید. این آمادگی چه مفهومی دارد؟
- اگر با یک کلمه سخنان شما را تأیید کنم، اجازه می‌خواهم که مفهوم آمادگی را توضیح بدهم. آمادگی به مفهوم عمل فوری و آنی نیست؛ این یک فرآیند طولانی است و اغلب در طول مدت عمر اتفاق می‌افتد. از آنجا که اکثر نواقص ما بسیار واضح و آشکار است، باید مراقب عکس‌العمل‌های فوری خودمان باشیم. بایستی بدانیم مسئولیت ما در قدم ششم چیست و کمک‌گرفتن از خداوند به چه معنی است.

 در انجام قدم ششم، شما به سمت یک تغییر عمیق می‌روید؛ یعنی گشایش دریچه افکار و احساسات. آیا این گشایش، شما را خسته نمی‌کند و یا حتی سرخورده و اینکه نخواهید دیگر آن را ادامه بدهید؟
لازمه طی‌کردن این مسیر، «آمادگی کامل پیداکردن» در این قدم است؛ اینکه شروع به کاربرد رفتارهای سازنده در زندگی خود بنماییم؛ اینکه فکر کنیم دنیا چقدر با ما بی‌رحم بوده. به جای این، حقیقت اوضاع را همان‌گونه که هست می‌پذیریم.

 به عبارتی افکارمان را متمرکز می‌کنیم، هدفمند جلو می‌رویم و دیگر عادت غیرسازنده غصه‌خوردن را یا حتی «غرزدن» را در خصوص مسائلی که خارج از کنترل ماست، کنار می‌گذاریم.

 در زمینه نواقص شخصیتی، در قدم چهارم و پنجم تلاش کردید، اما همین تلاش در قدم‌های اول دوم و سوم هم به نوعی به کار گرفته شده است.
- مسأله، کمی پیچیده به نظر می‌آید؛ ذات نواقص شخصیتی‌مان برای خود ما آشکار نیست! ما احتمالاً گیج شده‌ایم. خود من، هنوز نمی‌دانم کجا به آخر خط این نواقص می‌رسم. هنوز نمی‌دانم که آیا این دیگرانند که مقصر هستند یا خود من به‌تنهایی.

نواقص شخصیتی ما نشان‌دهنده طبیعت اصلی ماست. من نیازهایی دارم و به دنبال برآوردن آنها هستم، مثل نیاز به محبت و دوست‌داشته‌شدن. به همین منظور فهرستی از نواقص خود را نوشتم و هر کدام را توضیح مختصری دادم. به دنبال راهکاری گشتم تا روی این نواقص کار کنم و در این عمل به دنبال بررسی تأثیراتی که روی خود و دیگران می‌گذارم، هستم و اینکه چه احساساتی را تجربه می‌کنم.

 به راستی چه احساساتی را تجربه می‌کنید؟
- احساس اینکه زندگی من بدون این‌گونه رفتارها به چه شکل خواهد بود؟ احساس تعهد، تمایل به ایمان و اعتقاد و نیز استقامت و پایداری در باقی‌ماندن ترک؛ اینکه احساس می‌کنم خدا مرا دوست دارد چون به او توکل کرده‌ام.

 آیا شما در این قدم، کلیه نواقص شخصیتی خود را برطرف می‌کنید؟
- با وجود لغاتی مثل «کاملاً» و «کلیه» که نقش برجسته‌ای در این قدم دارند، ممکن است که ما خیلی راحت تبدیل به یک انسان کمال‌طلب شویم و در انتقاد از خود افراط کنیم. نیاز است تا به یاد داشته باشیم که اگرچه تمایل ما باید کامل باشد، ولی قرار نیست که خودمان هم به تکامل برسیم؛ نه امروز و نه هیچ وقت دیگر.

 زمانی که علی‌رغم میل و اراده خود از روی نقص عمل کنیم، نیاز داریم که اصل روحانی خویشتن‌پذیری را تمرین کنیم؛ چراکه اگر کامل بودیم، نیازی به رشد نداشتیم و ما امروز دقیقاً به همان اندازه که نیاز است، رشد کرده‌ایم.

 این رشد به نظر من یعنی حرکت به سوی جلو و دست‌یافتن به کیفیت آرزوهایتان!
- من و دیگر دوستان بهبودی‌ام بیشتر به دنبال رشد روحانی خود هستیم. اگر من درست به این کیفیت‌هایی که شما گفتید فکر کنم، دوست دارم از روی عشق بلاعوض به معتاد دیگر، در بهبودی‌اش کمکش کنم. دوست دارم برای همیشه نترسم تا از ماحاصل فعالیت خود سود ببرم.

 و در این تصویری که شما ساخته‌اید، گویی بر سکوی پرتاب به سوی گام هفتم ایستاده‌اید و من مثل خوانندگان این مطلب، آرزومند پرواز شما به سمت 12 قدم می‌باشم.