همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: افشین سنگ چاپ، بازیگر تئاتر و تلویزیون که چهره او با بازی در نقش «قدرت سلمانی» در برنامه «کلبه عمو پورنگ» برای بچه ها آشناست، در «النگ و دولنگ»، «بچه همسایه»، فیلم سینمایی «یکی بود یکی نبود» و شمار دیگری از کارهای تلویزیونی، از سال ۱۳۷۲ با ایرج طهماسب همکاری داشته است.
او درباره دلایل موفقیت «مهمونی» و از نخستین آشنایی اش در تئاتر شهر با ایرج طهماسب سخن می گوید. مهمونی عنوان برنامه ای عروسکی است که طهماسب در ادامه کارهای هنری خود ارائه کرده و از قضا مخاطب میلیونی دارد و موفقیت دیگری در کارهای کودک کارگردان کلاه قرمزی محسوب می شود.
با توجه به کارهایی که برای کودکان و نوجوانان انجام می دهید می خواهم بدانم که به نظر شما چرا غیر از بچه های امروز کارهای آقای طهماسب همچنان برای بچه های دهه ۶۰ و ۷۰ جذاب است؟ از چه سالی با ایرج طهماسب آشنا شدید؟
زمانی که دانشجو بودم به واسطه خسرو احمدی با آقای طهماسب آشنا شدم. نهایتاً هم این سعادت نصیبم شد که با ایشان کار کنم. آن زمان استاد جبلی هم کنار ایشان بودند.
ایرج طهماسب را نخستین بار کجا دیدید؟
از سال ها پیش آقای طهماسب را می شناختم. روزی جلو تئاتر شهر نشسته بودم و آقای طهماسب هم تئاتری عروسکی در سالن چهارسو اجرا می کرد. از جلو من رد شد. من روی پله های سنگی تئاتر شهر نشسته بودم و به خودم می گفتم خدایا یعنی می شود یک روز من هم کار مشترکی را با آقای طهماسب انجام دهم؟! حتی دو سال هم از آن زمان نگذشت که به آرزویم رسیدم.
او را چگونه انسان و هنرمندی یافتید؟
ایشان روحیه بسیار لطیف دارد. انسان با مطالعه ای است. یکی از دلایلی که به گمانم همواره در کارش پیشرفت دارد، این است که طهماسب هنرمندی به روز است و همواره در جریان کارهای عروسکی و کودک قرار دارد. آنچه باید برای شما بگویم این است که ایشان انسانی فرهیخته است و در عالم خودش حرکت کرده. یعنی خودش دست به انتخاب زده و در جهت آن انتخاب حرکتش را ادامه داده. بیهوده فرافکنی نکرده که به فرض یک روز کار کمدی کند و فردا سراغ کار جدی برود.
در حقیقت او یک شاخه را دنبال کرده و در کارش هم دقت و ظرافت به خرج داده است. به همین دلیل به نظرم هنرمندانی که در این حوزه انتخابشان از نخست درست انجام شده و تکلیفشان هم با خودشان روشن است، مانند ایرج طهماسب به جاهای درست می رسند. ایرج طهماسب از ابتدا رشته عروسکی و کار کودک را انتخاب کرد و تا به امروز حدود ۴۰ سال است که در همین حوزه فعالیت هنری اش را دنبال می کند و پی می گیرد. یکی از دلایل عمده موفقیش همین نکته است. جدای از این موضوع اشاره ای کوتاه کردم که انسانی به غایت فرهیخته است. در عین حال روحیه ای لطیف دارد.
شناخت ایشان از کودک چگونه است؟
با توجه به مطالعاتی که دارد، کودک را به خوبی می شناسد. یعنی همه تمرکزش بر اتفاقاتی است که برای کودک رخ می دهد. وقتی شما همه تمرکزتان روی مقوله ای که انتخاب می کنید، باشد، مطمئناً راز و رمز موفقیت را کسب می کنید و در کارتان پیشرفت خودتان را شاهد خواهید بود و راه و رسم موفقیت پیش رویتان قرار می گیرد. اما اگر فعالیتتان پراکنده باشد و هر جا که می رسید بخواهید سرکی به حوزه ای بکشید، به عقیده من نه این می شوید و نه آن! در عین حال، در بهترین حالت خط متوسطی را در پیش می گیرید و از مدار متوسط هم بالاتر نمی روید و پا فراتر نمی گذارید. به جرأت می توانم بگویم که همه فکر و ذکر و ذهن ایرج طهماسب روی تولید کار برای کودک تمرکز یافته.
مخاطبان با عروسک های جدیدی مانند پشه، بچه، قیمه و مگسی بدون هیچ سابقه ذهنی اخت می شوند. دلیل این موضوع چیست؟
به نظرم آقای طهماسب جامعه شناس خوبی هم هست. ایشان جامعه اطرافش را به خوبی می شناسد. خواسته های این جامعه را به خوبی می داند و با پسند طنز اقشار مختلفی که برایشان برنامه تولید می کند، آشناست. بنابراین دست به تولیدی می زند که خواسته نظرات و دلخواه مخاطبش است. اما در نقطه مقابل وقتی با جامعه تان قهر باشید و درهای به روی خودتان ببندید و حصاری هم به دور خودتان بکشید، مطمئناً نمی توانید آدم ها و خواسته های افراد جامعه تان را بشناسید. طهماسب علاوه بر این ها در کار اخیر خود یعنی «مهمونی» کاریکاتور جامعه دور و اطرافش را به تصویر می کشد.
مگس و پشه در حقیقت کاریکاتورهای ذهنی جامعه ای است که در حال حاضر در آن زندگی می کنیم. ایشان به دلیل شناخت خوبی که از جامعه اش دارد، کارش هم درخشان از آب در می آید. درس نخست بازیگری را، خوب دیدن و خوب شنیدن می دانم. کارگردان برنامه مهمونی از قضا هم خوب می بیند و هم خوب می شنود، بنابراین تولیدی که می کند، خوب است. هر فیلمساز و هر کسی که کار هنری می کند، ممتاز بودنشان نتیجه همین دو فعل(خوب دیدن و خوب شنیدن) است. به همین دلیل ساده است که شما در آن واحد با کارهایی از این دست انس می گیرید و ارتباط برقرار می کنید.
صداپیشگانی هم که انتخاب می کند به جا و ممتازند. نقلی است که کارگردان «صورت زخمی» وقتی نام آل پاچینو را برای نقش اول فیلم می برد، تهیه کننده با او مخالفت می کند. کارگردان از قضا می گوید تو به جثه کوچک و قامت کوتاه آل پاچینو نگاه نکن، به صدای آل پاچینو گوش کن! اهمیت صداپیشگی چقدر در کار طهماسب مشخص است؟ به طور مثال یک لهجه شیرازی همواره گوشه کار وجود دارد و برای تهرانی ها و طبقه متوسط شهری جالب است. نظر شما در این باره چیست؟
در حرفه ما مثالی است که می گویند اگر کاراکتر ها و انتخاب اولیه را درست انجام بدهی، نیمی از کار را انجام داده ای. به همین دلیل یکی از ویژگی های منحصر به فرد آقای طهماسب، انتخاب همکارانش است.
در این زمینه چقدر سختگیرند؟
از آنجایی که ایشان را می شناسم باید بگویم که با هیچ کس تعارف ندارد. او در کارش قاطع و مصمم است. از همین رو وارد حیطه گذشت نمی شود و اتفاقا سختگیرانه درباره کاراکترهایش فکر می کند و به شدت در انتخاب آدم هایش ظرافت به خرج می دهد.
خودشان همه عوامل را انتخاب می کنند؟ تا به حال شده که در حین کار کردن با آقای طهماسب متوجه شوید که ایشان احیاناً تن به تحمیلی از بیرون مجموعه می دهند؟
به هیچ وجه. دست کم می توانم بگویم طی چند سالی که با ایشان کار کرده ام، به هیچ عنوان شاهد چنین اتفاقی نبوده ام. این را هم بگویم که خودم هم برای اضافه شدن به مجموعه همکاران ایشان تست دادم. طهاسب تا از من تست نگرفت و مطمئن نشد که من قابلیت و ویژگی آن کاراکتر را ندارم، محال بود که اجازه دهد کار کنم. اما چون تست گرفت و نظرش مشترک بود، نقش بچه همسایه را به من داد. ایشان در عین مهربانی سختگیر هم هست. در همان ابتدای کار هم وقتی انتخابش را درست انجام می دهد، گویی ۵۰ درصد کار را به پایان برده است. حال چه کسانی انتخاب می شوند؟ کسانی که جنس و انعطاف صدایشان آنچه باشد که او می خواهد و مخاطبان می پسندند. برای طهماسب همچنین تفاوتی ندارد که آن شخص صدا پیشه کیست. اغلب کسانی را هم که انتخاب می کند بچه های نازنین تئاترند.
کدامیک از صداپیشگان مهمونی را می شناسید؟
با آقای هوتن شکیبا افتخار همکاری داشته ام. او در زمینه بازیگری بسیار ماهر است. به همین دلیل کسانی که توسط طهماسب انتخاب می شوند، در کار خودشان استادند. بنابراین باید بگویم چه سعادتی است که بازیگر و صداپیشه ای کار مشترکی با آقای طهماسب انجام دهد.
بخشی از کار هم اجراست. اجرای کارگردان مهمونی هم درخشان به نظر می رسد. نظر شما چیست؟
به اصطلاح باید گفت گوشت شیرین است (لبخند).
ایشان در عین حال می توانند یک مجموعه را راه ببرد. این هم باید به توانایی هایشان افزود.
اما آنچه باعث تأسف است این است که برنامه مهمونی روی پلتفرم های نمایش خانگی وجود دارد. این اتفاق باید در تلویزیون می افتاد تا همه مردم از این موهبت و اتفاق خجسته لذت می بردند و از آن بهره مند می شدند. اما متاسفانه تلویزیون این کار را انجام نداد. از کنه ماجرا اطلاعی ندارم اما ای کاش هنر ایشان در اختیار همه قرار می گرفت. شاید به دلیل همین پلتفرم ها و خارج از تلویزیون بودن برنامه مهمونی، بسیاری از اقشار مختلف نتوانند یا امکانش را نداشته باشند که کار تازه طهماسب را ببینند و به همین دلیل از دیدنش محروم می شوند. پرسش اینجاست که چرا مثل همیشه همه نمی توانند از این اتفاقات خوب، به طور یکسان و مانند دیگران بهره مند شوند.
همچنین باید بگویم که اگر کار را به دست کاردان بسپاریم، کار هنری درخشان از آب در می آید. کار آقای طهماست به خودی خود با ما صحبت می کند و می گوید بزرگان، مدیران، مسئولان، کار را به دست کاردان بسپار تا نتیجه مثبت به دست آورید. ما مدام خواسته ایم با این جریان مقابله کنیم و تا به امروز حاصلی به همراه نداشته است.
طهماسب شاگرد هم دارد؟
او بدون اینکه شاگرد تولید کند –البته امیدوارم بچه هایی که با او کار می کنند در آینده بتوانند راه ایشان را ادامه دهند- فکر و ذهنش روی تولید کار خلاقانه است. چه بشود که بعدها چنین استعدادهایی را دوباره بیابیم. امیدوارم آدم هایی باشند که بتوانند این کار را ادامه دهند و خلق اثر هنری درخشان در کارنامه شان به چشم بخورد.
از تریبون شما می خواهم به همه بچه های فعال در برنامه مهمونی خدا قوت بگویم. آرزوی سلامتی برای ایرج طهماسب دارم. دوست دارم همواره پایدار باشد تا بتواند همچنان در حوزه کار کودک، یکی پس از دیگری، آثار درخشان از ایشان ببینم. جای این ژانر در آثار ما خالی بود. می شد همین برنامه مهمونی برای خودش راه پر زرق و برقی باشد که متأسفانه به غیر از جناب طهماسب کار مثمر ثمر دیگری در این حوزه نمی بینیم. آرزوی سلامتی برای همه دست اندرکارانش دارم.
تولید یک عروسک و صداگذاری روی آن کاری ندارد اما اینکه درست انتخاب کنید و درست پیش بروید و مخاطب میلیونی جذب کنید، به مراتب کار دشواری است. چنین کاری کار نوابغ است که معتقدم طهماسب یکی از آنهاست و توانسته جریان ایجاد کند.