به گزارش همشهریآنلاین به نقل از انتخاب، محسن هاشمی نوشت: یکسال قبل، دکتر ظریف و تیم مذاکره کننده دولت سابق، به آستانه توافق رسیدند، اما با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ایران، امضای توافق به پس از انتخابات و لحاظ شدن دیدگاههای دولت جدید ایران، موکول شد. پس از وقفهای چند ماهه دولت آقای رییسی به میز مذاکرات بازگشت، اما با وجود پیشرفتهای صورت گرفته و وعدههای داده شده از سوی دیپلماتهای طرفین، هنوز توافقی صورت نگرفته است و چشم انداز دقیقی برای آن وجود ندارد.
گرچه تحلیلگران عوامل گوناگونی را در عدم امضای توافق مطرح کرده اند که میتوان به مخالفت اسراییل و دولتهای عربی، عدم واقعگرایی مذاکره کنندهها، تزلزل دولت آمریکا در تصمیم گیری و گنگی همراهی روسیه در دوماه اخیر با توافق بدلیل جنگ اکراین اشاره کرد، اما فارغ از صحت وسقم هریک از این عوامل ومیزان تاثیر آنها بر توافق، یک موضوع قطعی است که شرایط فعلی و عدم توافق، به زیان منافع ملی ایران، صلح منطقهای و نظام بینالملل است همانگونه که برجام به گواهی کارشناسان و اکثردولتهای جهان، گامی مثبت و روبه جلو در نظام بینالملل محسوب میشد و خروج یکسویه دولت ترامپ از برجام، اقدامی خلاف موازین بینالمللی و تنشزا، به شمار میآمد.
اما سخن گفتن از ضرورت ومنافع توافق به معنای آن نیست که هدف توافق تحت الشعاع شکل آن قرار گیرد، هدف توافق و احیای برجام، در واقع همان هدف اصلی برجام، حفظ منافع ملی ایران در عین تداوم فعالیتهای صلح آمیزهستهای کشور است و طبیعی است که هرتوافقی نمیتواند یک توافق خوب باشد همانطور که یک توافق خوب هم باید در دسترس و عملیاتی باشد نه شعاری وایده آل گرایانه؛ بنابراین اگر هدف از توافق تامین منافع ملی است باید یک ذهنیت ملی و فراتر از مسائل جناحی نسبت به توافق جدید هستهای شکل بگیرد، همانگونه که در سال ۱۳۹۴ نیز با وجود تندرویهای برخی جریانات سیاسی، یک ذهنیت وحمایت ملی در حمایت از برجام در کشور شکل گرفت و تایید دولت، تصویب قاطع برجام در مجلس اصولگرای نهم، تایید شورای نگهبان و شورای امنیت ملی و در نهایت تایید مقام معظم رهبری، حمایت تمام ارکان حاکمیت را از برجام نشان میداد و در عرصه افکارعمومی نیز امضای برجام به یک نشاط وشور ملی منجر شد و بازار و فعالان اقتصادی نیز به آن واکنشی مثبت نشان دادند و منجر به دو رقمی شدن رشد اقتصادی ایران در سال ۱۳۹۵، یعنی اولین سال پس از امضای برجام گردید، امری که پس از انقلاب تاکنون فقط یکبار و در دولت نخست سازندگی رخ داده بود.
البته طبیعی است در جامعهای مردمسالار نظیر ایران، تنوع صدا و دیدگاه وجود دارد و وجود منتقدین یک پدیده به معنای ملی بودن آن نیست. توافق جدید نیز باید یک توافق ملی باشد، یعنی ارکان اصلی حاکمیت و همچنین اکثریت مطلق جامعه باید با آن همراه باشد و لازمه چنین حمایتی، عبور از دوقطبی سازی و افراط وتفریط نسبت به مساله است و مسئولان، نخبگان و دلسوزان کشور بایست از اقداماتی نظیر ایجاد شکاف میان توافق جدید و برجام، ایجاد شکاف در جامعه و افکار عمومی نسبت به توافق بپرهیزند تا زمینه شکل گیری اجماع و وحدت ملی در این عرصه ایجاد شود.
طبیعتا ضرورت چنین توافقی خارج شدن کشور از تحریم است بنابراین تداوم تحریم هر یک از ارکان اصلی کشور چه در قوای سه گانه و چه در نیروهای نظامی مانند سپاه پاسداران، نقض روح برجام و هدف اصلی توافق جدید است.
همانگونه که خارج کردن کشور از انزوای طراحی شده توسط جبهه عبری- عربی، یکی از اهداف اصلی برجام و توافق جدید است و هر اقدامی که بجای تنشزایی، در پی تنشزدایی باشد، در هر لباس و شعار سوپر انقلابی هم بستهبندی شود، در راستای منافع رژیم صهیونیستی و رقبای منطقهای ایران است و نباید اجازه داد گروهی با بازی در زمین و سناریوی اسراییل، منافع ملی و اصل انقلاب اسلامی را به مخاطره بیاندازند.
کوتاه سخن اینکه امروز برای حفظ منافع ملی ایران، نیاز به توافقی ملی داریم و چارچوب اصلی این توافق باید به دور از افراط و تفریط و به صورتی مستدل و منطق برای طرف مقابل ترسیم گردد و ایجاد یک اجماع ملی در حمایت از این توافق، قطعا تاثیر قابل توجهی در انعطاف ۱+۵ و رعایت خطوط قرمز منافع ملی ایران خواهد داشت.