اکنون کرانه باختری فضای بسیار متفاوتی از حدود ۱۰ سال گذشته را تجربه می‌کند. امروزه شهر جنین بیش از هر زمان دیگری از گردان‌های مسلح پر شده و نتیجه این تسلیح را در عملیات‌ها کاملاً عیان است.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، تسلیح شدن کرانه باختری یکی از اصطلاحاتی است که رهبر انقلاب حدود ۸ سال پیش به عنوان یک راهبرد اصلی برای کمک به فلسطین بیان کردند: «این اعتقاد ما است که کرانه‌ی باختری هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌]. کسانی‌که علاقه‌مند به سرنوشت فلسطینند، اگر می‌توانند کاری بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزی که ممکن است از محنت فلسطینی‌ها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرت‌نمایی بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازش‌کارانه، هیچ کاری به نفع فلسطینی‌ها انجام نخواهد گرفت».

دقت در سخنان رهبر انقلاب به خوبی نشان می‌دهد که مؤلفه اصلی لزوم تسلیح کرانه باختری، برابری قدرت در مقابل دشمن و در حقیقت یک اشغالگر است، درست مانند روندی که در غزه رخ داد، شرایط دربرهه ای در نوارغزه دقیقاً مانند کرانه باختری بود. اکثریت فلسطینی نشین، در کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین، اما با حضور امنیتی و نظامی صهیونیست‌ها.

اما نوارغزه از دهه ۸۰ پروسه تسلیح شدنش و اجرای اعمال قدرت نظامی در مقابل صهیونیست‌ها با تیراندازی‌ها و عملیات‌های مسلحانه و شهادت طلبانه آغاز شد که اوج آن در انتفاضه دوم حد فاصل سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ رقم خورد. جایی که صهیونیست‌ها یک طرفه (بدون قرارداد یا تعهد گیری از طرف غزه‌ای) کل نوارغزه را تخلیه کردند و برای نخستین بار یک بخش از فلسطین پس از اشغال باری دیگر در اختیار کامل فلسطینی‌ها قرار می‌گرفت.

اما چرا تسلیح؟ راه دیپلماسی ممکن نبود؟

صهیونیسم معتقد است بر اساس قانون طبیعت، حکومت حق برتر بر ضعیف است. البته هر چند یهودیان صهیونیسم به دلیل باور به برتری بر دیگر انسان‌ها معتقدند باید بر تمام جهان حکومت کنند؛ اما در خصوص سرزمین فلسطین، معتقدند آن را باید با هر روشی به کنترل خویش درآورد. مناخیم بگین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی طی سال‌های ۸۳-۱۹۷۷ در سخنانی می‌گوید: «صهیونیست‌ها به مشروعیت قانونی بودن کارهای غیرقانونی خود نیز ایمان‌دارند؛ و ازآنجاکه دکارت گفت می‌اندیشم پس هستم، من نیز می‌گویم من می‌جنگم پس هستم»!

نظامی‌گری در رژیم صهیونیستی جدا از باور و اعتقادات صهیونیسم، ناشی از وضعیت تاریخی پیش روی این رژیم از زمان اعلام تأسیس حکومت جعلی تاکنون است. بر اساس تفکر بسیاری از پایه‌گذاران رژیم صهیونیستی، دو نیروی نظامی و سیاسی، دو پایه اصلی سازندگی ملت و بسیج امکانات آن را تشکیل می‌دهند و نیروی نظامی باید از لحاظ سیاسی به رژیم صهیونیستی وابسته باشد. رهبر این طرز فکر «یوسف ترومیلدور» بود که از حمایت بیشتر سران صهیونیسم به‌ویژه بن گوریون برخوردار بود.

با توجه به نقش مولفه‌ی نظامی‌گری در ماهیت رژیم صهیونیستی و تداوم این مؤلفه در تاریخ رژیم صهیونیستی و تداوم اشغالگری‌ها در سایه نظامی گری بیش از گذشته، تسلیح بودن هرکسی که قصد کنترل یا مبارزه با او را دارد لازم و حیاتی است.

سلاح، راه کنترل و تقابل با اشغالگری در کرانه باختری

القای ترس و دوقطبی همواره یکی از اصلی ترین مؤلفه‌های سران صهیونیست در مسیر اشغالگری‌هایشان بوده اند. به طور مثال یکی از اصلی‌ترین اهرم‌های اجرایی رژیم صهیونیستی در تداوم اشغالگری‌هایش بالاخص در شهرک‌سازی‌های کرانه باختری است. مسئولین صهیونیستی سعی کرده‌اند شهرک‌ها را به بقا و ماهیت رژیم ارتباط دهند تا افکار عمومی داخلی این هزینه را بپردازد.

به‌طور نمونه «نفتالی بنت»، نخست وزیر کنونی اسرئیل هنگام رونمایی معامله قرن از سوی ترامپ و نتانیاهو با انتشار نقشه‌ای می‌گوید: این وضعیت برای شهرک‌های صهیونیستی کابوس‌وار خواهد بود! معامله قرنی که قرار است فوراً پس از انتخابات اجرایی شود، بر این اساس است. بخش‌های سیاه فلسطین خواهد بود و ۹۰ درصد کرانه باختری را در بر می‌گیرد و نقاط سفید جزیره‌های صهیونیستی در دل اقیانوس فلسطین هستند که قرار است به صورت ۳۶۰ درجه‌ای در محاصره حماس، و سازمان آزادی بخش فلسطین باشد. این وضع برای همه ساکنان آریل، عوفرا، کریات اربع کابوس‌وار (شهرک‌های صهیونیستی) خواهد بود و در واقع پایان شهرک هاست! فقط یمیناه (حزب خودش) در برابر طرح جزایر صهیونیستی در دل فلسطین خواهد ایستاد!

انگار سران صهیونیست با ترس سعی دارند، وضعیت کرانه باختری را برعکس برای شهرک نشینان صهیونیست تعریف کنند، اتفاقاً این شهرک‌ها هستند که سعی کردند خود را در میانه کرانه باختری به طور گسترده پخش کنند، طوری که در واقعیت میدان تفکیک میان مناطق صهیونیست نشین و فلسطینی دیگر ممکن نباشد. این شهرک‌ها در حقیقت نتیجه توافق اسلو و پذیرش یک تشکیلات خودگردان به عنوان حاکم فلسطینی است که حق ارتش ندارد.

و تنها اتفاقی که صهیونیست‌ها را مجبور خواهد کرد این شهرک‌ها را در میان زندگی فلسطینی‌ها رها کنند، همان سناریویی است که نفتالی بنت اشاره کرده، محاصره شدن از سوی گروهی که مسلح است. درست مانند اتفاقی که در نوارغزه رخ داد و اسرئیل پروژه شهرک سازی هایش به منظور اشغال پله به پله رژیم صهیونیستی را رها کرد.

تسلیح کرانه و اراده برای انجام عملیات

اکنون کرانه باختری فضای بسیار متفاوتی از حدود ده سال گذشته را تجربه می‌کند. امروزه شهر جنین بیش از هر زمان دیگری از گردان‌های مسلح پر شده و نتیجه این تسلیح را در عملیات‌ها کاملاً عیان است.

در ماه گذشته میلادی در فاصله ۱۸ روز ۴ عملیات از سوی فلسطینی‌ها از جنوب (بئرالسبع) تا شمال (تل آویو) رخ داد که در سال‌های اخیر این حجم از عملیات در کنار تعداد تلفات جانی صهیونیست‌ها (۱۴ نفر) یک امر کاملاً بی سابقه‌ای است. عملیات اول در بئرالسبع ۴ نفر، عملیات دوم در الخضیره ۲ نظامی، عملیات سوم در بنی براک تل آویو ۵ نفر و در عملیات چهارم و آخر در خیابان دیزنکوف ۳ نفر به هلاکت رسیدند.

یکی از موضوعات مهمی که باید در خصوص این ۴ عملیات به آن توجه کرد، پراکندگی جغرافیایی آن از بئرالسبع (در صحرای نقب و جنوب فلسطین اشغالی) و الخضیره در شمال تل آویو تا قلب تل آویو در شمال سرزمین‌های اشغالی است. در سال‌های گذشته همواره ماه رمضان سطح تنش‌ها و اتفاقات افزایش می‌یافت، اما اینگونه عملیات‌ها چه در این ماه و چه در ماه‌های دیگر، بیشتر منحصر به کرانه باختری و یا درگیری میان غزه و رژیم صهیونیستی (مثل سال گذشته) بوده است.

۴ عملیات پیاپی و همگی درون سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ بسیار حائز اهمیت و راهبردی است. چیزی که نشان می‌دهد نهادهای امنیتی صهیونیست جدا از نگرانی‌هایشان برای کنترل کرانه باختری در کنار تضعیف قدرت کنترلی و امنیتی تشکیلات خودگردان، باید بیش از گذشته نگاهی به دورن خود و مناطق کاملاً صهیونیست نشین هم داشته باشند.

اما نکته جالب دیگر این بود که براساس گزارش صهیونیست‌ها همه مجری‌های ۳ عملیات مسلح، از کرانه باختری خود را به درون سرزمین‌های ۱۹۴۸ رسانده اند. چیزی که نشان می‌دهد، تسلیح کرانه در کنار بیداری جوانان و اراده آنان برای رهایی از ظلم و زدن ضربه به صهیونیست‌ها نوید یک دوران جدید و تأثیرگذار برای فلسطینی‌ها در سال‌های پیش روست.