همشهریآنلاین - لیلی خرسند
سر زمین بود: «وقت آبیاری است.» زمینها را آب میداد تا گندمها و نخودهایی که کاشته بود، جان بگیرند. چند روزی استراحت میکرد و از کرمانشاه به تهران برمیگشت تا با کاروان، راهی برزیل شود؛ کاروان ورزشکاران ناشنوا و کمشنوا که پرچمدارش است. مهرداد صیدی، جودوکاری است که در برزیل سومین المپیکش را تجربه میکند. ۲ مدال برنز از این بازیها دارد و حالا امیدوار است این بار بتواند با مدال خوشرنگتری روی سکو برود و با سربلندی به ایران برگردد. المپیک که تمام شود، صیدی به ایران برنگشته باید زود راهی کرمانشاه شود: «تا برگردم وقت درو است.» تا برگردد گندمها طلایی شدهاند، به رنگ مدالی که آرزویش را دارد.
*حضور در سومین المپیک این فرصت را داد که پرچمدار هم باشید.
خدا را شکر میکنم که دوباره توانستم نماینده کشورم در بازیهای المپیک باشم. این فرصت خوبی است که به من داده شد تا بتوانم یکبار دیگر مدال بهدست بیاورم. پرچمداری هم افتخار بزرگی است که لطف داشتند و به من دادند. امیدوارم لیاقت این انتخاب را داشته باشم.
*۲۰۱۳ و ۲۰۱۷ مدال برنز گرفتید. امکان دارد این دوره کیفیت مدال بهتر شود؟
تمرینات بیشتری انجام دادم تا مدالم خوشرنگتر و باکیفیتتر باشد. اگر خواست خدا نباشد، هیچ اتفاقی نمیافتد. من تلاش کردهام و ۹۰ تا ۱۰۰ درصد احتمال میدهم که رنگ مدالم بهتر باشد. نمیگویم چه رنگی، اما میگویم دنبال مدال بهتری هستم و البته در برابر خواست خدا تسلیمم.
*چه شد که ورزشکار شدید و جودو را انتخاب کردید؟
ما خانوادگی ورزشکار هستیم. برادر بزرگترم کشتی میگرفت و من از بچگی سر تمریناتش میرفتم. کرمانشاه شهر ورزشی و قهرمانپرور است. بهخاطر شرایطی که در این شهر وجود دارد، کسب افتخار برای شهر و کشورم برای من هم مهم شد. عاشق رشتههای رزمی هم بودم. همان موقع که کشتی کار میکردم، برادرم که همه زندگیام، چه ورزشی و چه غیرورزشی را مدیون او هستم، پیشنهاد داد جودو کار کنم. بعد از یک سال تمرین به تیم ملی دعوت شدم. سال ۲۰۱۱ هم در مسابقات آسیایی در کرهجنوبی مدال طلا گرفتم. بعد از آن مدال، من و خدا خواستیم که من در مسیر قهرمانی قرار بگیرم.
*چرا همهچیز را مدیون برادرتان هستید؟
برادرم اسماعیل، استاد دانشگاه است. من از طریق او با زندگی حرفهای ورزشی، تحصیل و ورزش آشنا شدم و در مسیر سالم زندگی کردن قرار گرفتم.
*کرمانشاه امکانات کافی برای ورزش کردن داشت؟
همیشه مسئله محدودیتها و نبود امکانات هست؛ بهخصوص در شهرهای کوچک. وقتی من جودو را شروع کردم، کرمانشاه یک سالن کوچک داشت و خبری از سالنهای مجهز نبود. در کشتی هم وضعیت همین بود، اما در هر شرایطی حتی در ۲ سالی که کرونا بود، سعی کردم آمادگی بدنم را بالا نگه دارم. هم تمرینات کشتی انجام میدهم و هم در طبیعت، کوه و دشت میدوم. وقتی هدف بزرگی به اسم المپیک داشته باشی، هیچ مانعی نمیتواند جلوی پیشرفتت را بگیرد. این محدودیتها هیچوقت در چشم من بزرگ نبوده و نیست.
*با ورزشکارانی که مشکل شنوایی داشتند تمرین میکنید؟
من در بین افراد سالم هم مقام کشوری دارم. چه در کشتی و چه در جودو همیشه با افراد سالم تمرین میکنم. فقط زمانی که به اردوهای تیم ملی دعوت میشوم، با ناشنواها و کمشنواها تمرین میکنم. ما با افراد عادی هم میتوانیم ورزش و رقابت کنیم. هیچ فرقی بین ما و آنها نیست. ما تفاوتی نداریم ولی از اینکه بقیه بین ما فرق میگذارند ناراحتیم. هم بچههای سالم و هم ما وقتی قهرمان میشویم، پرچم ایران را بالا میبریم. این پرچم برای همه است. نمیدانم چرا مسئولان فرق میگذارند. ما به اسم ایران ورزش میکنیم یا نه؟ تفاوت ما با بقیه این است که ما کمتر از بقیه میشنویم که مشکل خیلی از ما با سمعک حل میشود.
*در چه چیزی فرق میگذارند؟
نمونهاش جوایز است. پاداش قهرمانی افراد سالم در المپیک بیشتر از ۲ میلیارد تومان است، اما جایزه مدال طلای ما ۷۰۰ میلیون تومان است. مسئله بعدی این است که ما وقتی امسال مدال میگیریم، همین امسال هم جوایز ما را بدهند؛ نه چند سال دیگر که ارزش پول پایینتر میآید و نمیشود کاری کرد.
*در اردوهای تیم ملی هم این تبعیض را میبینید؟ در تغذیه، امکانات و...؟
مشکلات ما به قدری زیاد است که به شرایط خوابگاه، تغذیه، محل تمرین و... فکر نمیکنیم. مسئله اصلی برای ما نداشتن شغل است. هیچ ارگانی حاضر نیست بچههای ما را استخدام کند؛ حتی ارگانهایی مثل بهزیستی و ادارههای کل تربیت بدنی که مخصوص خود ما هستند. ما هم قهرمانی داریم و هم تحصیلات، اما جایی استخدام نمیشویم. بعضی از همتیمیهای ما که روزمزد کار میکردند بهخاطر حضور در اردوهای تیم ملی از کارشان برکنار شدند. قرار بود در مراسم بدرقه بچهها این مشکل را با وزیر ورزش مطرح کنند که او سخنرانی نکرد و فرصت از دست رفت.
*حقوق ماهانهای که به قهرمانان ملی داده میشود به شما هم میدهند؟
میدهند، ولی اینجا هم تبعیض هست. افراد سالم ۵، ۶ میلیون تومان میگیرند و ما ماهی ۹۰۰ هزار تومان میگیریم. به جای اینکه به ما بیشتر بدهند چون مشکل داریم، کمتر میدهند. بیعدالتی همه جا هست.
*بهعنوان ورزشکار ناشنوا چقدر در جامعه اذیت شدهاید؟
مشکل مردم این است که فکر میکنند یک ناشنوا نمیتواند صحبت کند، دل ندارد، نمیتواند ارتباط بگیرد. خیلیها ما را نادیده میگیرند. نمیدانم چرا وقتی مردم یک ناشنوا را میبینند، سکوت نمیکنند که او حرفش را بزند و منظورش را برساند. بهخاطر اینکه همیشه با ما بد برخورد میشود، خیلی از دوستان ما تنها هستند، طرد میشوند و خودشان را دورتر از بقیه میبینند. دلشان بارها شکسته. اگر نمیتوانید با آنها حرف بزنید میتوانید که از طریق نوشتن ارتباط بگیرید. من با این مسائل کنار آمدهام ولی خیلیها نمیتوانند کنار بیایند.
*غیر از ورزش کار دیگری انجام میدهید؟
لیسانس تربیتبدنی دارم ولی کشاورزی میکنم. کرمانشاه زندگی میکنم و زمینهای کشاورزیمان خارج از شهر است. گندم و نخود میکاریم، بعضی وقتها هم جو و ذرت. بعد از مراسم بدرقه به کرمانشاه آمدم. فصل آبیاری است و سر زمین هستم. ما ۹ اردیبهشت به برزیل اعزام میشویم. وقتی برگردم دیگر گندمها طلایی شدهاند و وقت درو است.
*المپیک نزدیک است، نگران نیستید که آنجا نتیجه خوبی نگیرید؟
تا خدا را دارم چرا نگران باشم. در این مدت روانشناس هم داشتم. خانم مریم آیینی خیلی به من کمک کرد تا کمتر آسیب ببینم و کمتر زجر بکشم. ایشان آگاهی و توانایی من را بالا برد و من بیشتر روی خودم مسلط شدم و با آرامش بالایی به المپیک میروم.