به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، هادی حجازیفر در توضیح شخصیتهای سریال موقعیت مهدی (مهدی و حمید باکری) و این که قصد اسطوره سازی از آنها را نداشته است، گفت: دنبال اسطورهسازی از برادران باکری نبودم، تلاش خودم را کردم که چیزی پیدا بکنم که ارائه تصویر مثبت از آنها نباشد اما نبود؛ حمید آدمی مظلوم و مهدی یک مجاهد بهمعنای واقعی بود.
حجازیفر تصریح کرد: مهدی باکری از خانوادهای معمولی آمده بود که اسمش تا ابد در تاریخ ماندگار شد؛ این عقیم کردن یک نسل است اگر بخواهید این آدمها را تبدیل به اسطورههای دستنیافتنی کنید؛ همین امروز میتوان آدمهای بینام و نشانی در سطح همین نامهای بزرگ و حتی بهتر از آنها پیدا کنیم اما نباید بگذاریم این نگاه پاسداشت انسانهای بزرگ در جامعه ما از بین برود.
این عقیم کردن یک نسل است اگر بخواهید این آدمها را تبدیل به اسطورههای دستنیافتنی کنید. وی در توضیح این که چرا برادران باکری به عنوان انسانهای غیراسطوره ای ویژگی منفی ای ندارند، گفت: موقعیتهایی که ما انتخاب کردیم اینگونه بودهاست اما به دنبالش هم گشتم ولی این دو برادر هیچ صفت منفیای نداشتند.
بازیگر فیلم سینمایی ماجرای نیمروز رد خون (محمدحسین مهدویان ۱۳۹۷) تصریح کرد: ما در مسیر تولید این فیلم از هزار معبر غیرممکن رد شدیم. در واقع ابتدا بازی در فیلمی با مضمون روایت داستان شهید مهدی باکری و سایر رزمندگان لشکر عاشورا به من پیشنهاد شد اما من میدانستم که نزدیکان مهدی باکری چه حساسیتهایی نسبت به این موضوع دارند بنابراین گفتم فقط در فیلمی بازی میکنم که خودم کارگردان آن باشم و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد من را پذیرفت.
حجازیفر ادامه داد: موقعیت مهدی ادای دینی به پدرم بود زیرا او روزی از من قول گرفته بود که فیلمی درباره رزمندگان لشکر عاشورا به ویژه مهدی باکری تولید کنم. عکس مهدی باکری بخشی از آلبوم ترکزبانان کشورمان است.
وی افزود: در زمان تصویربرداری من اکثر شب ها گریه میکردم که از فشار کار سکته نکنم چون دیگر قرص جواب نمیداد. هیچکس جرات نمیکرد به من بگوید نحوه ساخت فیلم را چگونه جلو ببرم. من در ابتدا به احسان باکری قول دادم تاریخ را تحریف و جعل حقیقت نمیکنم. توصیه هایی وجود داشت ولی هیچکس نمیگفت چه کاری را انجام دهم یا چه کاری نکنم. لشگر ۳۱ عاشورا، لشگری بوده است که همه ترک زبان ها از جاهای مختلف در آن جمع میشدند و اثر انگشت های مختلفی از جمله سینه زنی ها و عزاداری های متفاوت از اعضای این لشگر به جا مانده است. به قول آقا مهدی باکری فلسفه ما لشگر ماست. در نهایت با انتخاب چیزهایی که قضاوت را کمتر میکرد سعی کردم این پروژه را جلو ببرم که این ترک زبان بودن، اصالتی به کار ما داد.
حجازی فر در پاسخ به این سوال که با توجه به تجربه در حوزه های بازیگری، کارگردانی و نویسندگی به کدام یک علاقه مندتر است و در نهایت کدام را برای ادامه مسیر انتخاب میکند، افزود: من قطعا کارگردانی را انتخاب میکنم. در این سال ها از طریق بازیگری توانستم دوستان خوبی از جمله بازیگران و عوامل فیلم موقعیت مهدی را پیدا کنم و امیدوارم که بتوانم با این تیم همکاری بیشتری داشته باشم و روزی برسد که در مقام بازیگر فعالیتی نداشته باشم.
او با اشاره به طولانی بودن مدت زمان ساخت این پروژه گفت: عوامل این کار دو سال پای این پروژه ایستادند، کاری که بسیار ستودنی بود. همچنین در بخش طراحی صحنه، کاری خوب در بازسازی مستندگونه لوکیشن های این فیلم انجام شد که قطعا این فیلم با این طراحی صحنه میتواند به عنوان سند تاریخی در آرشیو دفاع مقدس بماند. این کار که تماما مستند است، با بودجه بیت المال ساخته شد و به همین دلیل تلاش کردیم با کمترین امکانات، مکان هایی نزدیک به واقعیت ماجرا را پیدا کنیم تا با کمترین هزینه بتوانیم صحنه سازی کنیم. ما با قلبمان این کار را ساختیم و با همه ضعف هایی که دارد؛ چون شما میدانید که این کار را با قلب ساخته ایم، بسیاری از ضعف هایش را نمیبیند.
نویسنده فیلم سینمایی موقعیت مهدی در مورد احساس خود از جهت بازخوردها و اقبال مخاطبان خاطرنشان کرد: اضطراب و نگرانی از بابت اکران و بازخوردها داشتم چراکه درنهایت اثری که میسازیم فارغ از ارزشها و ویژگیهایش باید با مخاطب ارتباط برقرار کند و بسیار خدا را شکر میکنم که آنچه رخ داده این حمایت و اقبال بوده است.
حجازیفر در پاسخ به این پرسش که کدام سکانس این فیلم را بیش از بقیه دوست دارد گفت: سکانسهای بسیاری در سریال هست که خیلی بیشتر آنها را دوست دارم چراکه سکانسهایی سختتر و اثرگذارتر هستند اما در این فیلم لحظهای که با دوربین جنازه حمید را میبینید که پلیور آبی تنش است و به دلیل موج انفجار پایین میآید برایم متفاوت است؛ هر بار که آن صحنه را میبینم نمیتوانم جلوی اشکهای خودم را بگیرم.