همشهری آنلاین - فتانه احدی: افغانستان آرام نمی گیرد. گویی قرار هم نیست آرام بگیرد. به رغم آنکه طالبان که خود نزدیکی بسیار به گروه داعش در این کشور دارد بر کارها مسلط شده اما ظاهرا جدل داخلی میان این دو گروه موجب شده داعش فعالیت های خود را در افغانستان و نیز مرز ایران گسترش دهد. چنانکه در روزهای گذشته شاهد درگیری هایی در مزهای شرقی کشورمان بودیم و اگر پیش تر در عراق و در مرزهای غربی کشور شاهد تهدیدی به نام داعش بودیم حال در شرق کشور شاهد آن هستیم.
گرچه نمی توان درمورد دلیل و عامل این درگیری ها به طور قطعی داوری کرد اما به هر حال از چند حالت خارج نیست. نوذر شفیعی، دیپلمات سابق برای تنشهای اخیر بین ایران و افغانستان دو سناریو بر می شمارد؛ نخست این که اتفاقات معمول مرزی در حال وقوع است و دوم اینکه نیروهای طالبان یا هر نیروی دیگری در افغانستان از سوی آمریکا ماموریت دارند تا در منطقه تشنج ایجاد کنند که خروج آمریکا نیز با این هدف بوده است. شفیعی میگوید در پی سناریوی دوم ما به افغانستان ناامنی خواهیم رسید که برای کل همسایگانش ناامن است. این سناریوی دوم بسیار خطرناک است که کشورهای منطقه باید تدبیری در مورد آن بیاندیشند.
از سوی دیگر، این کارشناس مسائل افغانستان با وجود اینکه تحویل سفارت افغانستان در ایران به طالبان را زود هنگام می داند اما معتقد است که این اقدام بستگی دارد به این که چه چیزی در مذاکرات دیپلماتیک میگذرد که قطعا ما خیلی از آن اطلاع نداریم.
مشروح گفتوگوی همشهری آنلاین با «نوذر شفیعی» استاد روابط بین الملل و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان را بخوانید.
با توجه به تنش های مرزی ایران و افغانستان و مشکلاتی که بین ایران و افغانستان ایجاد شد آیا دستهای پشت پرده ای در کار است؟ آیا آمریکا به دنبال تنش بین دو کشور است؟
در مورد این موضوع قضاوت کردن بسیار سخت است. درگیریهای اخیر در مرزهای دو غارون و منطقه فراه تنشهای بود که ایجاد شد. درباره تنشهای مرز دو غارون دو تحلیل باید ارائه داد. این نقطه، منطقه کوچکی است که اساسا اختلافات بر سر این منطقه چند کیلومتر مربعی است. در گذشتههای مختلف هم اختلافات کم و بیشی در این زمینه بروز کرده است. بنابراین تحلیل نخست اینکه، اختلافات جرئی بر سر مقدار سرزمین جزئی وجود دارد و گهگاه هم نیروهای دو طرف که عمدتا از جانب نیروهای افغان صورت میگیرد، مناقشاتی را به وجود میآورد. اینجا در حقیقت یک نوع آسیب مدیریتی است تا یک اختلاف ملی بین دو کشور. چرا که طرف افغان نمیتواند خیلی مسائل را در اینجا مدیریت کند و بعضا از حوزه خاص خود خارج میشود و واکنش ایرانیها در پی دارد که در نتیجه آن مناقشاتی ایجاد میشود. درصورت نخست یک امر رایج و طبیعی رخ داده است که راهحلش هم این است که دو طرف به این مناقشات با هر راهحل یا تصمیم پایان دهند.
تحلیل دوم اینکه؛ واقعا موضوع از این مسائل فراتر است. البته متاسفانه نه تنها در مرزهای ایران و افغانستان و حتی در مرزهای آسیای مرکزی هم این اتفاقات حادث میشود. چندی پیش نیز در مرز افغانستان و پاکستان این درگیریها به وجود آمد. در مرز ازبکستان و افغانستان نیز به وقوع پیوست. بنابراین گویی این ماموریتی است که نیروهای طالبان یا هر نیروی دیگری در افغانستان آن را عملیاتی میکند و اساسا به بهانه اختلافات افغانستان با کشورهای همسایه، به نوعی افغانستان را با کشورهای همسایه درگیر میکند.
اگر این باشد این سناریو پیش روی ما قرار میگیرد، که آمریکا با هدف درگیری بین طالبان و همسایگانش از افغانستان خارج شد. آمریکا این کشور را رها کرد تا افغانستان در شکل رفتارهای پرخاشگرانه طالبان نسبت به همسایگان و حتی درگیری طالبان و سایر نیروهای داخلی افغان، افغانستان ناامنی شکل بگیرد که برای کل همسایگانش ناامنی ایجاد خواهد کرد. در نتیجه همان کاری که آمریکاییها بایدخود انجام میدادند اکنون توسط دیگران انجام میدهند. این سناریوی دوم بسیار خطرناک است که کشورهای منطقه باید تدبیری در مورد آن بیاندیشند.
گفته می شود که افغانستان پایگاه داعش بعد از سوریه خواهد شد، تحلیل شما در این باره چیست؟
قطعا داعش در افغانستان وجود دارد، اما داعش افغانستان خیلی با داعش سوریه و عراق متفاوت است. آنچه که در افغانستان به نام داعش مینامیم، نیروهایی هستند که قبلا در افغانستان بودهاند. یعنی تحریک طالبان پاکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جنبش اسلامی ازبکستان و بخشی از طالبان که در واقع بعد از مرگ ملاعمر از طالبان جدا شدند.
بنابراین اینجا خیلی نیروهای عرب در کار نیستند اما این داعش که بااین مشخصات در افغانستان حضور دارند به نوعی قبلا در سوریه و عراق نیز فعال بودهاند. بنابراین یک گونه منطقهای از داعش است که با محیط هم آشناست. در واقع عوامل تعیینکننده جهتگیری و فعالیت این گروه فقط اعتقادات قبلی اعم از ایدئولوژیک و سیاسی نیست، بلکه اعتقادات جدیدی را هم از داعش گرفتهاند. بنابراین به لحاظ اعتقادی ترکیبی از نیروهای قدیمی به اضافه ایدئولوژی داعش هستند.
در واقع آمریکا این سناریو را نیز ماهرانه انتخاب کرده است یعنی نگران این بوده که اگر عربها وارد افغانستان شوند، حساسیت افغانها برانگیخته خواهد شد. بنابراین سعی کرد که از بدنه عمومی منطقه، یعنی آسیای مرکزی، پاکستان و افغانستان و سینکیانگ چین بهره ببرد. بنابراین داعش بااین ترکیب در افغانستان حضور دارد و از طرف آمریکا ماموریت دارد. به ویژه داعشی که در افغانستان و سوریه به نوعی از ایران، افغانستان، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی در سوریه و عراق شکست خورده است. اما الان در افغانستان سه نیرو دست به دست هم دادهاند؛ «داعش، القاعده و طالبان». این سه نیرو به رغم اینکه گفته میشود با هم اختلافاتی دارند اما در خفا ارتباطات لازم را دارند و متاسفانه به نیروهایی برای بر هم زدن نظم منطقهای در حوزهای که افغانستان مرکز آن است، تبدیل شدهاند.
آیا ایران بعد از تنشهای پیدرپی موضع جدی از خود نشان میدهد؟
این هم دو حالت دارد، ما نمیتوانیم برای آنچه در مرز دوغارون اتفاق افتاده، تحلیلی بدهیم که با واقعیت فاصله داشته باشد. اما مجموعهای از شواهد را در نظر میگیریم یعنی با درنظر گرفتن آنچه در مرز دوغارون اتفاق افتاد و حوادثی که در گذشته و به تازگی در افغانستان روی میدهد. بنابراین میتوانیم بگوییم آنچه در افغانستان در حال وقوع است، تهدیدی علیه ارزشهای ما هم است. وقتی به این نتیجه رسیدیم آن زمان دنبال راهکار باید رویم.
مثلا چه راهکاری؟
یک راهکار این است که ایران، نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل و مکانیزمهای منطقهای مثل ایران، پاکستان، چین یا ایران، روسیه، چین به صورت جداگانه با طالبان مذاکره کنند. به هر ترتیب کشورهایی که در منطقه هستند باید یک مکانیزم منطقهای برای مذاکره با طالبان تشکیل دهند. در واقع این رفتارها و حوادثی که در افغانستان اتفاق میافتد تهدیدی علیه منافع ملی این کشورهاست. برای جلوگیری از هر نوع اتفاقی باید گفت وگوهای دوجانبه و چندجانبه در منطقه و جوامع بین المللی با طالبان صورت گیرد. حتی کشورهای منطقه باید توجه نهادهای بینالمللی و سازمان ملل را به آنچه در افغانستان میگذرد جلب کنند.