شهاب مهدوی - همشهری آنلاین: آمار و نظرسنجیهای سازمان صدا و سیما نشان میدهد تعداد مخاطبان تلویزیون بهشدت کاهش یافته ؛ تلویزیونی که همچنان سریال و برنامه میسازد و در شبکههای پرتعدادش روی آنتن میبرد، ولی تعداد مخاطبانش خیلی کمتر از زمانی است که تعداد شبکههایش کمتر از انگشتان یک دست بود؛ تلویزیونی که اتفاقا کنداکتور شلوغی هم دارد و در تولید به لحاظ کمی، رونق برقرار است و همه مشغول کارند تا آنتن خالی نماند. حالا اینکه چقدر در جذب مخاطب موفق عمل میکنند را میشود در همین آمارهای رسمی مشاهده کرد که مربوط به همین روزهاست. نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما پیرامون برنامههای سیما در رمضان ۱۴۰۱ نشان میدهد ۲۶.۶ درصد مخاطب برنامههای افطار و ۱۷.۴ درصد مخاطب برنامههای سحر تلویزیون هستند. این هم وضعیت مخاطبان برخی از سریالها و برنامههای تلویزیون: «زندگی پس از زندگی» با ۱۴درصد بیننده و ۸۹.۷ درصد رضایت در صدر برنامههای پرمخاطب افطار سیمای رسانه ملی قرار دارد. ویژهبرنامههای افطاری مراکز استانی با ۹.۵ درصد در رتبه دوم قرار دارد. برنامه «مثل ماه» از شبکه ۳ سیما با ۹درصد، «دعوت» از شبکه یک سیما با ۷.۷ درصد، «ضیافت» از شبکه قرآن و معارف سیما با ۵.۳ درصد، «آدمهای خوب شهر» از شبکه ۲ سیما با ۴.۲ درصد، «شهرزیبا» از شبکه ۵ سیما با ۳.۲ درصد، «بیانتها» از شبکه نسیم با ۲.۷ درصد، «ماه ماه» از شبکه سلامت با ۲.۶ درصد، «چشمه» از شبکه افق با ۱.۵ درصد و «سر قرار» از شبکه امید با ۰.۸ درصد ببینده در رتبههای بعدی قرار دارند. نتیجه این نظرسنجی نشان میدهد که سریالها و برنامههای تلویزیون برای مردم جذابیتی ندارند.
وظیفه؛ پرکردن آنتن
براساس آماری که توسط صداوسیما تدوینشده میتوان گفت اینکه برنامه یا سریالی تا چهاندازه مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد، اهمیت چندانی ندارد؛ گویی وظیفه سازمانی در پر کردن آنتن خلاصه میشود. در مورد همین سریالهای ماه رمضان امسال که آمار بینندگانش پایینتر از همیشه است یا سریالهای نوروزی که کمترین بازخورد را در میان مردم داشت، میتوان بعینه مشاهده کرد که تلویزیون بازی را کاملا به رقبایش واگذار کرده است. این نتیجه سالها بیتوجهی به خواست مخاطب و از دست دادن چهرههایی است که فرزند رسانه ملی بودند، ولی از خانهشان رانده شدند. هیچکس دقیقا متوجه نشد که مجری پربینندهترین برنامه تلویزیون (به شهادت پیامکهایی که مردم ارسال میکردند) چرا از فعالیت محروم شد. کدام رسانه را سراغ دارید که با محبوبترین چهرههایش چنین برخورد کند. این روزها هم که صحبت از کنار گذاشتن سروش صحت از برنامه «کتاب باز» است؛ از معدود برنامههای ادبی، فرهنگی سیما که توجه مخاطبان را جلب کرده و نمیشود انکار کرد که بخش عمدهای از موفقیتش به کاربلدی سروش صحت بازمیگردد. تلویزیونی که انبوهی برنامه ناموفق و کم مخاطب در حوزه کتاب تولید میکند چرا باید در مورد برنامه کتاب باز به این نتیجه برسد که باید مجریاش عوض شود؟
کارمند بهجای هنرمند
ساختار عریض و طویل صداوسیما بهگونهای است که بیشتر از اینکه هنرمند داشته باشد، کارمند دارد؛ کارمندان پرتعدادی که اغلب خروجی مشخص و معینی ندارند. درحالیکه نسبت هنرمندان و تکنیسینها و متخصصان در برابر کارمندان باید برعکس باشد. نکته دیگر رواج روحیه کارمندی است؛ از دل این روحیه است که چنین سریالها و برنامههایی تولید میشود؛ سریالها و برنامههایی که بدون کمترین ذوق و قریحه و صرفا برای اینکه کنداکتور پخش خالی نماند، روی آنتن میروند. اینکه چقدر دیده میشوند، چقدر تأثیر میگذارند، هم گویا اهمیتی ندارد.
مدیری که همهچیز را میداند
نکته امیدوارکننده حضور پیمان جبلی در سمت رئیس سازمان صداوسیماست. تفاوت جبلی با اسلافش در این است که او از خبرنگاری در تلویزیون کارش را شروع کرده و هم یکشبه مدیر نشده و هم با ساختار صداوسیما کاملا آشناست. این آشنایی میتواند باعث شود تا جبلی اشتباهات مدیران قبلی را تکرار نکند و به مرور تلویزیون را به مدار درستش بازگرداند.