به گزارش همشهری به نقل از نیویورک تایمز، بازگشت نمایش اسکاتلندی (برای بقیه شما به معنی مکبث است) یادآور مناسک خاص و کارهای روزانهای است که باعث میشود بازیگران احساس قبل از اجرا احساس راحتی داشته باشند. تئاترها مکانهای خرافی هستند؛ محل اسطورهها، تشریفات و نیایش. و هیچ خرافات صحنهای بیشتر از آنچه تراژدی اسکاتلندی شکسپیر را فرا گرفته، طرفدار ندارد. هرکس در این نئاتر که اسم مکبث را با صدای بلند تکرار میکند، مگر در هنگام تمرین و اجرا، خطر یک مصیبت تهدیدش میکند.
لین نوتیج، نمایشنامه نویس میگوید: «من عنوان این تراژدی اسکاتلندی را روی صحنه گفتم و روز بعد مادرم از دنیا رفت.»
حتی وقتی ویل اسمیت در مراسم اسکار امسال به کریس راک سیلی زد، در توییتر از نفرین اسم برده شد. چراکه لحظهای قبل از این برخورد کریس راک، دنزل واشنگتن ستاره فیلم تراژدی مکبث را روی صحنه داشت. وقتی هم اجرای اخیر برادوی از مکبث به دلیل تست مثبت کوووید بازیگر نقش اولش، دنیل کریگ، متوقف شد، صحبت از نفرین دو باره سر زبانها افتاد.
مسلماً، منشأ ممنوعیت اسم «مکبث» به عنوان ابداع مکس بیربوهم، منتقد و مقالهنویس قرن نوزدهم، بیمعنی است. در سال ۱۸۹۸ بیربوهم در یک ستون روزنامه به دروغ ادعا کرد یک زن جوان بازیگر این نمایش دقیقا پیش از شروع اجراها مرد. ولی این تابو گرفت و ماندگار شد و داستانهایی از مکبث در باره جراحات، تصادفها و مرگها شروع به زیاد شدن کرد. (نترسید: اگر به شکل تصادفی اسم را گفتید، میتوانید، نفرین را با ترک تئاتر و اجرای یک مراسم بیاثر کنید!)
به تازگی این تابو با خرافات دیگر هم همراه شده است: نگو موفق باشی، سبز نبوش، گل نده، سوت نزن، روی صحنه آینه نگذار، همیشه چراغها را روشن نگه دار.
خرافات البته محدود به تئاتر نیست. ولی همانطور که ماروین کارلسون، استاد تئاتر و نویسنده کتاب صحنه جنزده، اشاره میکند، تئاتر این تفکر آن دنیایی را اشاعه میدهد: «بانکهای خیلی کمی وجود دارند که مردم میگویند جنزدهاند. ولی در مورد بیشتر تئاترها این حرف گفته میشود. این یک ویژگی بسیار بسیار شایع است، بنابراین مشخص است که چیزی در باره هاله تئاتر وجود دارد.
آنجنا چوهان، مدرس مطالعات شکسپیر هم موافق است و میگوید: «تئاترها فضاهای وهمآلود و غریبی هستند. آنها فضاهای عجیبی هستند که مردم فانتزیهایشان را اجرا میکنند و احساسات بسیار بالاست.»
خیلی چیزها میتواند در حین یک اجرای زنده درست پیش نرود. یک دیالوگ فراموششده، یک نشانه ازدسترفته یا یک دکور غیرمحکم. چوهان معتقد است بازیگران به عنوان راهی برای دور نگه داشتن خودشان از این احتمالات بر این خرافات صحه میگذراند و خودشان را درگیر مراسم خیلی خاص قبل یا بعد از اجرا میکنند: «خیلی چیزها میشود در باره این مراسم و کارها گفت. این کارها راهی است برای این که کنترلتان را روی چیزهایی که نمیتوانید کنترل کنید، اعمال کنید.»
بعضی از بازیگران همیشه روی یک پای خاص از اتاق لباس بیرون میروند. بقیه دعا میخوانند. بعضی دیگر طلسمهای شانس با خودشان دارند. کارلسون توضیح میدهد: «وقتی یک نقش را بازی میکنید، کار خطرناکی انجام میدهید. شما با ماهیت و روح خودتان بازی میکنید. بنابراین طلسم حمل میکنید تا از خودتان تا جایی که میتوانید، محافظت کنید.»