به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، پنجم اردیبهشت بود که ماجرای گم شدن مرد کشاورز و کارگر ۱۶ ساله اش به پلیس شهرستان فیض آباد از توابع استان خراسان رضوی گزارش شد و بدین ترتیب گروه زبده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی با فرماندهی مستقیم سرهنگ حمزه ذوالفقاری (فرمانده انتظامی فیض آباد) تلاش گسترده ای را برای یافتن سرنخی از گم شدگان آغاز کردند. این پرونده در حالی زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت که دو فرد گمشده (حسین – س و حسن – ش) پاسخگوی تلفن هایشان نیز نبودند.
بیشتر بخوانید:
اقدامات اطلاعاتی حاکی از آن بود که حسین (مرد کشاورز) سوار بر وانت پیکان به زمین های کشاورزی خود واقع در ۱۵ کیلومتری شهرستان رفته است. هنگامی که کارآگاهان به محل مذکور عزیمت کردند، وانت پیکان را در حالی یافتند که آثاری از خون در قسمت بار آن دیده می شد.
این گونه بود که فرضیه جنایت قوت گرفت و این پرونده با دستور قاضی فتحعلی زاده (بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب فیض آباد) وارد مرحله جدیدی شد. اهمیت و حساسیت این پرونده موجب شد تا سکاندار امنیت خراسان رضوی نیز دستورهای محرمانه ای برای پیگیری این ماجرای جنایی در پلیس آگاهی استان خراسان رضوی را صادر کند.
بنابراین گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره جنایی آگاهی با نظارت سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) هم عازم فیض آباد شدند و افراد مظنون را زیر چتر اطلاعاتی بردند. پس از چند روز ردیابی و رصدهای اطلاعاتی سرنخ هایی به دست آمد که نشان می داد، همسر حسین (جوان ۳۹ ساله گمشده) در همان روز تماس های مشکوکی برقرار کرده است به همین دلیل، این زن ۳۵ ساله به مقر انتظامی هدایت شد تا به سوالات تخصصی کارآگاهان پاسخ دهد.
او اگرچه سعی کرد خود را بی خبر از ماجرای گم شدن همسرش نشان دهد اما تیزبینی کارآگاهان و بررسی دقیق محتویات گوشی تلفن همراه وی ، راز یک ارتباط سیاه را فاش کرد. «ل- پ» که در برابر شواهد و دلایل انکارناپذیر قرار گرفته بود به ناچار لب به اعتراف گشود و قطعه گمشده این پازل جنایی را به کارآگاهان نشان داد.
با افشای «ارتباط سیاه» بی درنگ گروهی از کارآگاهان با هدایت سرهنگ ذوالفقاری و دستورات ویژه قضایی، وارد عمل شدند تا «رضا- ج»(متهم) را دستگیر کنند اما ادامه تحقیقات نشان داد که او سوار بر خودروی برادرش به مکان نامعلومی گریخته است. طولی نکشید که ردیابی کارشناسان اداره اطلاعات جنایی، دامنه تحقیقات را به رامسر و دیگر شهرهای شمالی کشور کشاند.
آنان درحالی به جست وجوهای پلیسی در شمال کشور پرداختند که گزارش های لحظه به لحظه پلیس، از بازگشت متهم تحت تعقیب به سمنان و سبزوار حکایت داشت. بنابراین گروه دیگری از کارآگاهان عازم جاده شدند و با همکاری پلیس بردسکن، ایست و بازرسی جاده ای به راه انداختند.
حالا دیگر خودرو پژو ۲۰۷ که متهم سوار آن بود، زیر چتر اطلاعاتی قرار داشت و گزارش مسیر عبوری آن به کارآگاهان مخابره می شد. چند ساعت بعد «رضا – ج» وارد کمین ایست وبازرسی در حوزه استحفاظی بردسکن شد.
بی سیم های پلیس همچنان با رمزهای عملیاتی فعال بود تا این که پژو ۲۰۷ مشکی رنگ با رعایت همه جوانب امنیتی در جاده متوقف شد و بلافاصله حلقه های فولادین قانون بر دستان راننده ۳۵ ساله گره خورد. متهم این پرونده جنایی که غافلگیر شده بود در میان بهت و حیرت به شهرستان فیض آباد انتقال یافت و مورد بازجویی های فنی قرار گرفت. اما هرگونه اطلاع از دو فرد گمشده را انکار کرد.
با وجود این عملیات های اطلاعاتی زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) و بازجویی های تخصصی با نظارت فرمانده انتظامی فیض آباد ادامه یافت تا این که اسناد و مدارک انکارناپذیری از ارتکاب جنایت به دست آمد. متهم این پرونده جنایی با مشاهده این مدارک، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز قتل دو فرد گمشده با انگیزه ارتباط سیاه را بازگو کرد.
او در اعترافات تکان دهنده خود گفت: از حدود ۲ سال قبل «ل- پ» (همسر مقتول ۳۹ ساله) با من درددل می کرد که همسرش او را کتک می زند و رفتار مناسبی ندارد. من هم که به خاطر ارتباط با آن زن تحت تاثیر حرف هایش قرار داشتم تصمیم گرفتم تا شوهر او را به قتل برسانم. به همین منظور وقتی از «ل- پ» شنیدم که همسرش برای آبیاری به زمین های کشاورزی رفته است اسلحه را برداشتم و به آن جا رفتم.
وقتی دریچه را برداشتم تا آب رها شود، ناگهان «حسین- س» را دیدم و او را با شلیک گلوله به قتل رساندم. در همین هنگام «حسن- ش» (نوجوان ۱۶ ساله) با دیدن این صحنه جیغ زنان به سمت من آمد که به ناچار به طرف او هم شلیک کردم چرا که همه چیز را دیده بود. بعد هم اجساد آن ها را در قسمت بار وانت پیکان حسین گذاشتم که یک فرش هم داخل آن بود. متهم این پرونده جنایی ادامه داد: اجساد را چندین کیلومتر دورتر به داخل زمین های خودمان بردم که چاه عمیقی را در آن حفر کرده بودیم .
ابتدا جسد شوهر «ل- پ» و بعد هم جسد پسر ۱۶ ساله را که برای او کار می کرد درون چاه انداختم و کیسه ای پر از خاک را هم به روی اجساد پرت کردم بعد از آن هم تراکتور را به محل چاه بردم و با بیل تراکتور خاک زیادی را داخل چاه ریختم تا پر شد. وقتی اطمینان یافتم که دیگر کسی متوجه ماجرا نمی شود به خانه رفتم و با به امانت گرفتن خودروی برادرم به شهرهای شمالی گریختم.
در پی اعترافات متهم ودر حالی که سگ های جسدیاب نیز نتوانستند محل دفن اجساد را پیدا کنند، تلاش نیروهای امدادی با دستور قاضی بدخشان (دادستان فیض آباد) برای حفر منطقه ای آغاز شد که متهم مدعی بود اجساد را در آن مکان داخل چاه انداخته است! بعد از حدود ۴۸ ساعت حفاری بالاخره اجساد قربانیان این جنایت مسلحانه وحشتناک روز چهارشنبه گذشته از زیر خروارها خاک سرد بیرون کشیده شد.
تحقیقات بیشتر برای کشف زوایای پنهان این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.