به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه ایران نوشت: کثرت رسانههایی که اغلبشان کار رسانه را بهطور حرفهای انجام نمیدهند و بیشتر از اینکه به دنبال واقعیت باشند، به دنبال جذب دنبالکننده هستند، سبب شده تا نوعی بحران اطلاعرسانی و شفافیت در اخبار بهوجود آید؛ بحرانی که عمدتاً رسانههای رسمی را نیز با مشکل مواجه میسازد؛ زیرا به جای آن که بهدنبال روایتآفرینی درست و انعکاس واقعیتها باشند، باید به روندهای رسانهای جریانهای معاند و مخالف پرداخته و مدام به آنها پاسخ بدهند. تعداد بالای رسانههای جمعی غیررسمی و رسانههایی که خبرپراکنی میکنند، باعث شده تا اولاً نظارت بر آنها چندان موضوعیتی نداشته باشد و ثانیاً شائبههایی که در اذهان عمومی ایجاد میکنند، چندان در رصد رسانههای رسمی قرار نگیرد.
قبل از گسترش رسانه و ابزارهای رسانهای و پیامرسانهای اجتماعی چون توئیتر و اینستاگرام و تلگرام و… در ایران، نوعی رویکرد متمرکز، یکجانبه و بالا به پایین در باب انتشار اطلاعات وجود داشت و مردم به روایتهای نهادهای اجرایی و رسانه حاکم در کشور یعنی صداوسیما کفایت میکردند و مخاطبان برای دانستن جزئیات هر پدیده اجتماعی و سیاسی و… باید به انتظار رسانه ملی و گزارشهای تصویری تلویزیون میماندند؛ اما پس از گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در کشور، نوعی انفجار اطلاعاتی رخ داد. این سرعت بالا در اطلاعرسانی باعث شد تا فضای مجازی به رقیبی جدی برای رسانه ملی تبدیل شود. لذا رویه سابق حاکمیت متمرکز رسانهای به حاکمیت رسانههای مختلف در بستر اینترنت تبدیل شد.
اگرچه در نگاه اول به نظر میرسد که این دسته از رسانهها اخبار واقعی را انعکاس میدهند، اما روایتآفرینی و ذهنیتآفرینی کارویژه مهم آنها است. جامعه امروز جامعهای است که مرتب میخواهد از محیطش اطلاعات داشته باشد تا بتواند تصمیم بگیرد و در هر لحظه بسیار متحول، متلون و رنگبهرنگ است. بنابراین، اطلاع دادن واقعیتهای پیرامونی به افراد برایشان امر مهمی است؛ چراکه واقعیت را درست روایتکردن کمک میکند تا بتوانند درست تصمیم بگیرند.
اما پرسش قابل تأمل آن است که تا چه اندازه رسانههایی وجود دارند که به این نیاز بهطور اصولی پاسخ دهند؟
نقشآفرینی نامطلوب رسانههای مغرض در وهله اول با هجمه علیه نظام جمهوری اسلامی و در وهله بعد با هجمه علیه دولت صورت میگیرد؛ آنچه در وضعیت کنونی هم شاهد آن هستیم و میبینیم که هر قدر مقامات رسمی دولت از رئیس جمهور گرفته تا معاونان و وزیران و مدیران در گفتوگو با رسانههای مرجع چهارچوب سیاستهای اجرایی را مشخص و اخبار دروغ را تکذیب میکنند، باز هم رسانههای مغرض با شائبهآفرینی و دامن زدن به شایعات و اخبار نادرست، بخشهایی از جامعه را در پذیرش واقعیتهایی که بهطور رسمی و بارها علنی اعلام میشوند، دچار چالش میکنند.
بارها از رسانههای رسمی و توسط مقامات دولتی اعلام شده که قیمت نان، دارو و بنزین هیچ تغییری نمیکند و مردم به شایعات توجه نکنند، اما بازهم بیشتر رسانهها سعی در تحریف واقعیتها دارند و با طرح مطالبی دروغین در قالب تحلیل و گزارش، ثبات جامعه را به هم میریزند.
روایتآفرینی و ذهنیتآفرینی از اخبار یکی از کار ویژههای برخی از رسانههای داخلی است که دست برقضا در بیشتر مواقع با رسانههای معاند، دانسته یا نادانسته همراه میشوند. به ندرت میتوان رسانه معاندی را پیدا کرد که از بررسی عناوین آخرین اخبار و مطالبش نتوان چهارچوب کلی سیاستهای حاکم بر آن را تشخیص داد. نکتهای که در ارتباط با این رسانهها قابل توجه است، آن است که ایجاد سردرگمی در جامعه نهتنها از پیامدهای سیاستهای خبریشان است، بلکه جزو اهدافشان نیز به شمار میرود. خبرپراکنی و تولید انبوه خبر با هدف کاستن از اهمیت اخبار مهم و به پایین راندن آنها از صدر اخبار در اولویت به پایین فهرست، متأسفانه سیاستی است که بیشتر افراد جامعه با آن آشنا نیستند و به همین خاطر تحت تأثیر اخبار نادرست قرار میگیرند.
درست است که رسانههای رسمی به تنهایی برای پوشش تمام رویدادهای کشور کافی نیستند و رسانههای غیررسمی بویژه رسانههای بومی و محلی هر منطقه نقش مهمی در اقناع افکار عمومی دارند، اما مبنای اطلاعرسانی به شهروندان، باید اخبار منتشره در رسانههای رسمی باشد. مخاطب باید بداند که رسانههای اجتماعی هرقدر هم که در نشر اخبار موفق باشند و یا بازدیدکننده و دنبالکننده بالایی داشته باشند، باز هم از اعتبار اصلی برخوردار نیستند و تنها در همان جامعه محدود مخاطب و اخبار باید مورد توجه قرار گیرند. باید توجه داشت که هدف عمده رسانههای اجتماعی جذب هرچه بیشتر دنبال کننده است؛ آنها برای اینکه طرفداران زیادی را با خود همراه کنند، اقدام به انتشار مطالبی میکنند که خوشایند افراد باشد؛ نه ضرورتاً اخباری که واقعیت دارند. رسانههای اجتماعی مغرض از نارضایتیهای عمومی ارتزاق کرده و روی آنها موج سواری میکنند. اینگونه روایتهای غیر واقعی شکل میگیرد و در نتیجه، این روایتهای غیرواقعی خود واقعیت آفرینی میکنند؛ اما واقعیتهایی که مبنای واقعی نداشتهاند و در حقیقت به انحراف کشیده شدهاند.