شاعران بزرگ نسبت به جزییترین و پیشپاافتادهترین پدیدههای محیط زندگی و اجتماعی و رویدادهایی که شاهد آن بودهاند، حساس هستند. نه اینکه حتماً دربارهاش شعر بگویند؛ اما از کنار هیچچیز بیتفاوت عبور نمیکنند. چنین تأثیرپذیریای را میتوان در نگاه شاعر به جهان، در درونمایهی شعرهایش و نیز در انتخاب و بسامد واژگانی که در اشعارش آمده است، جستوجو کرد. برای مثال در اشعار «نیما یوشیج»، واژههایی مثل «درخت»، «جنگل»، «کوه» و «دره» که نمادهایی از طبیعت است، از واژههای پرتکرار هستند که بهنوعی بازتاب شرایط و ویژگیهای محیط زندگی نیماست.
در مورد خیام نیز اینطور که پیداست کوزهگری، صنعت رایج نیشابور در زمان زندگی خیام بوده است. وجود کارگاههای متعدد کوزهگری، کوزهفروشی و انواع کوزهها در خانههای آن زمان، تصویری آشنا و قابللمس برای خیام و مردم همعصرش بود. خیام نیز از این شیء بهره میبرد و بیشتر شعرها و اندیشههایش را با تصویری از کوزه و نگاههای متفاوتی که به آن کرده است، درمیآمیزد. خلاقیت خیام در استفادهی نمادین از مفهوم و تصویر کوزه برای خلق مفاهیم و مضامین عمیق فکری و فلسفی بینظیر است.
خیام کوزه را دستمایهی سرودن قرار میدهد تا مفاهیمی مثل مرگ، زندگی، غنیمتشمردن دم و لحظهی اکنون را به عنوان اندیشه اصلی در شعرهایش بیان کند.
کوزه یکی از اشیای مهم و رایج در رباعیات خیام است. او به کوزه از جنبههای گوناگون نگاه کرده است؛ البته نگاهی دیگرگونه. از شکل ظاهری و جنس و رنگ آن گرفته تا کاربرد آن در زندگی روزمره و اتفاقاتی که برای آن میافتد.
خیام با نگاه شاعرانه توانسته است بین کوزه و محیط پیرامونش، شباهتها و تناسبها و ارتباطهای تازه پیدا کند. نتیجهی این کنکاش، کشف شاعرانه در شعرهای اوست. کشفی که البته بر پایهی اندیشه بنا شده است. برای مثال شباهت و تناسب کوزه با انسان عاشق:
این کوزه چو من عاشق زاری بودهست
در بند سر زلف نگاری بودهست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستیست که بر گردن یاری بودهست
خیام با نگاهی دقیق و شاعرانه به شکل ظاهری کوزه، تناسب خلاقانه و تازهای بین دست انسان عاشق و دستهی کوزه برقرار کرده و جهان شعر را ساخته است. همچنین در رباعی معروف دیگری برای بیان جهانبینیاش و تعبیر مرگ، از تشابه انسان و کوزه میگوید:
جامیست که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
اینگونه است که شاعر با نگاه دیگرگونه به محیط پیرامون میکوشد جهان را بازتعریف کند و حتی در معمولیترین اشیا، مفاهیمی عمیق کشف میکند؛ هنری که خیام در اوج زیبایی و شاعرانگی از عهدهی آن برآمده است.