سعید برآبادی - همشهری آنلاین: داستان عثمان محمدپرست را از کودکیاش در خواف شروع کنیم چرا که در انتها قرار است دوباره به «کودکی» بازگردیم.
عثمان محمدپرست ؛ دوتار نواز شهیر ایران درگذشت
یک) کودکی
در خراسان آن زمان، علاقه به موسیقی را نه با صفت «مطربی» که با انگِ «دهلی» میشناختند و والدین معتقد بودند فرزندی که دنبال ساز و آواز میرود نه فقط از خدا دور میشود بلکه تربیت ناشایستی هم پیدا خواهد کرد. عثمان، ساز دوتار را احتمالا در هفت، هشت سالگی و برای نخستین بار در مواجهه با کولیهای دورهگردِ خراسان دوره رضاخان دیده و عاشق آن شده است.
پدرش او را طرد میکند، اما یک اتفاق دراماتیک، سختی پدر را در برابر پذیرش علاقه پسرش به ساز، نرم میکند. مرد یکبار در خانه میشنود که ابیاتی در وصف حضرت محمد در حال زمزمه شدن است. از همسرش میپرسد که این بیتهای آسمانی را چهکسی دارد میخواند و زن جواب میدهد همان بچهای که بهخاطر ساززدن دیگر دوستش نداری.
عثمان این چنین، بدون معلم و خودآموز، به چهره دوتارزن جنوب خراسان بدل میشود و نزدیک به یکصد سال، سنتِ موسیقی مقامی خراسان را در برابر یورشِ ردیفنوازی پایتختنشینان محافظت میکند.
تصاویر خاطره انگیز از زندهیاد عثمان محمد پرست | یاد دوتار نواز شهیر ایران ...
تصاویر تشییع و خاکسپاری باشکوه زنده یاد عثمان محمدپرست
دو) خواف
موقعیت خواف را روی نقشه خراسان بزرگ یکبار دیگر نگاه کنید. از دوره پارتیها تا انتهای سلسله خوارزمشاهیان، خواف، یکی از قطبهای فرهنگی خراسان بزرگ و ایران بوده و به واسطه همجواری با افغانستان (از شرق) و همسایگی با خرز تایباد و حضور در جاده ابریشم، به محلی برای رفتوآمد فرهنگ و موسیقی بدل شده.
در این روزگار، عثمان محمدپرست، نوجوان و جوان است، راننده اتوبوس است و ۲۰ سال جز شوفری کار دیگری نمیکند. در همین اثنا هر بار که برای تخلیه بار کامیون یا پیاده کردن مسافران، از پشت فرمان بیرون میآمده، در جمعهای کوچک و بزرگ، دوتار مینواخته و حتی با اشاره به منابع کتابخانهای، میتوان گفت که او نخستین کسی است که به این ساز (یعنی تنبورِ خراسانی که ۲ سیم داشته باشد) نام دوتار را ماندگار کرده است. در همین دوره است که او تصنیف حبیب اصفهانی را برای نخستین بار در مقام نوایی میخواند و ماندگار میشود.
سه) دوتار
اگر ۳ شهر خواف، تایباد و تربت جام را بهعنوان ۳ خاستگاه اصلی دوتار جنوب خراسان درنظر بگیریم، خواف تنها یک نماینده قدر قدرت در فهرست دوتارزنهای این موسیقی مقامی دارد؛ عثمانِ محمدپرست، مردی از طایفه کوچنشینانِ بای در خواف آن روزگار که بهدلیل شخصیتی که داشت خیلی زود توانست همراه با چیرگی در نوازندگی، اهمیت موسیقی خراسان جنوبی را نه فقط در ایران بلکه در دنیا به اثبات برساند تا جایی که به مدد او و برخی از نامدارانِ این دیار بود که وجوه متمایز این نوع موسیقی با نواهایی که از هرات، هندوستان و حتی بلوچستان میآیند، تثبیت شد.
خواف همچنین نسبت به شهرهایی چون تربت جام و تایباد، نزدیکی بیشتری با موسیقی شمال خراسان دارد و این یکی دیگر از وجوه تمایزِ موسیقی عثمان خوافی با دیگر دوتارزنهای جنوب خراسانی است؛ گویی لمحهای از شور و شادی موسیقی کردی و ترکی شمال خراسان را میتوان در اجراهای عثمان احساس کرد.
چهار) جای خالی او
یک سال از طرحِ نام او در فهرست «میتو» گذشت و در این مدت او نه به تطهیر خود پرداخت و نه آن ادعا را پذیرفت. با این همه، اکنون دیگر نمیتوان از عثمانِ خوافی نام برد و به آن فهرست یا به آن ادعاهای طرح شده، نپرداخت، خصوصا اینکه در ایران پیگیری چنین مسائلی، تقریبا غیرممکن است.
عثمان که خود را با ساخت بیش از ۹۰۰ مدرسه، یکی از مروجانِ آموزش رایگان برای کودکان روستاهای محروم میدانست و حتی معروف است اجرای ضبط شده او و استاد شجریان برای تکمیل پول ساخت یک مدرسه انجام شده، در طول حیاتش نیز جنجالهای فراوانی را از سر گذراند؛ از بازی در ۲ فیلم تا شکستن کاشی نصب شده از سوی میراث فرهنگی بر سر در خانهاش. جایگاه او در موسیقی مقامی اما با وجود این حاشیهها، جایگاهی کمنظیر و بلکه بینظیر است.
او را میتوان آخرین حلقه ارتباط موسیقی خراسان با موسیقی قدمایی جغرافیای نیشابور بزرگ دانست و مرگِ او، قطعا بسیاری از مقامهای فراموش شده خراسانی را برای همیشه از میان برده است.