«بصیر مقدسیان»، معلم و پژوهشگر توانمندیهای دانشآموزان میگوید: «دانشآموزان بهتر است از سویی دیگر به مسئله نگاه کنند، یعنی معنی امتحان را درک کنند و برای هرامتحان هدفگذاری و زمانبندی کوتاهمدت در نظر بگیرند تا اضطراب نداشته باشند و تمرکزشان بالا برود؛ گفتههای او را با هم میخوانیم.
- اگر برای امتحان پول میدادید!
شاید سؤال سادهای باشد، اما فکرکنید برای شما امتحان چه معنایی دارد؟ و نمرهاش به چه معنی است؟ جوابهای دانشآموزان معمولاً این است که باید امتحان بدهیم و نمرهاش بالا باشد، چون مدرسه و پدر و مادراین را میخواهند! اما این وسط شما چهکارهاید؟
فکر کنید اگر امتحان نبود یا برعکس، اگر به شما میگفتند برای اینکه در امتحان شرکت کنید باید هزینه پرداخت کنید، امتحان میدادید؟
اتفاقا اگر سیستم آموزشی ما درست بود برای اینکه امتحان بدهید باید پول هم میدادید. میدانید چرا؟ خب حالا پاسخ این سؤال را بدهید که شما برای چه پول میدهید و کفش یا لباس میخرید؟ چون میخواهید از آن استفاده کنید اگر بحث استفاده نبود آیا پول میدادید؟
خیلیها نمیدانند امتحان چه استفادهای برایشان دارد و فقط نمره میخواهند حتی در مراحل بالای آموزشی مثل دانشگاه هم این را میبینیم.
اما اصل داستان این است که در برگهی امتحان، من به معلم میگویم در مغزم چه میگذرد و چهقدر آمادهام و از آنطرف امتحان فرصتی است که معلم وقت میگذارد برگهی مرا بررسی میکند، نکتههای کار من را پیدا میکند و نتیجه را به من میگوید تا بدانم کجای کارم مشکل دارد یا حتی در بحث انتخابرشته و انتخاب آیندهام، درست تصمیم بگیرم.
براساس نظر معلم، میتوانم برای از این به بعد و برای سالهای بالاتر برنامهریزی کنم. بدانم کجا ضعیفم و کجا بهترم و کجا باید تلاش بیشتری کنم و اینها بهخصوص در سال نهم و انتخابرشته کمکم میکند.
- هدفِ نشدنی، حواسپرتی میآورد
در این نوع نگاه به امتحان، باید دانشآموزان هدفشان از درسخواندن را مشخص کنند. ممکن است بعضیها بگویند نمیخواهم بخوانم و اگر اجبار نبود نمیخواندم مثل قدیمیها که ترک تحصیل میکردند و وارد بازار کار میشدند. البته دردنیای امروز با چنین سوادی، قطعاً دربارهی انتخاب شغل به مشکل میخورند. بعضیها هم نمیدانند هدفشان از درسخواندن و امتحاندادن چیست.
اگر بدانیم امتحان ابزاری است که بفهمیم در چه ضعیفیم و در چه قوی و بدانیم برای چه درس میخوانیم و چه نتیجهای میخواهیم بگیریم، حالا نوبت آن است که ببینیم در این زمان محدود چه انتظاری از خودمان داشته باشیم. خیلی از بچهها میگویند از این درس چیزی نمیدانم فقط میخواهم نمره بگیرم. اما خیلی وقتها اطلاعات واقعی بچهها از درس، بیشتر از چیزی است که حدس میزنند باید خودشان را بشناسند و اعتماد به نفسشان بالا برود و وقتی هدف را روشن میکنند مثل کسی است که میخواهد از شهری به شهر دیگری برود و مسیرشان روشن است و درست راه را میشناسند. مثلاً اینکه بدانند از این درس کدام مباحث را باید یاد بگیرند و کدام را باید حفظ کنند، کمک میکند بهتر نتیجه بگیرند.
هدفگذاری منطقی و زمان بندی درست، کمک میکند به هدفشان برسند. هدفِ نشدنی و بیمعنی حواسپرتی میآورد و تمرکز را پایین میآورد. وقتی میخواهید کاری بکنید که بزرگ و بیمعنی است و با زمانی که در اختیار دارید نمیخواند و یا در توانتان نیست، تمرکزتان پایین میآید.
- اضطراب از ناشناختههاست
اضطراب هم برای وقتی است که من نمیدانم اوضاع از چه قرار است وقتی میدانم موضوع چیست، اضطرابم کم میشود. اضطراب دربارهی ناشناختههاست.
باید بفهمم خودم چه کارهام؛ در این صورت وقتی نگاهم من به مسئله تغییر کند اضطراب دیگر معنایی ندارد. هرچهقدر هم که سیستم ما نمرهی ۲۰ را تشویق کند، برای کسی که راهش را پیدا کرده و میداند از درسخواندن چه میخواهد این نمرهها معنی ندارد. البته اگر درست و باانگیزه درس خوانده باشی، همان نمرهی ۲۰ میگوید راهت درست است ادامه بده و نمرهی زیر ۱۰ یا پایین، میگوید باید نوع تلاشت را عوض کنی. براساس توانمندی و زمانی که در اختیا ر دارید، برنامهریزی کنید. ببینید در این مدتزمانی که دارید، چه مقدار باید خودتان را قوی کنید، چه مقداری از درس را باید بخوانید و آن مقدار باید واقعی باشد و بر اساس توانمندی خودتان باشد که بتوانید شروع کنید.
و در نهایت باید بدانید که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است؛ هرموقع به این نگاه برسید خوب است با این نگاه میتوانید به خودتان کمک کنید و اضطراب و نگرانی را دورکنید و در نتیجه تمرکزتان بالا میرود.