به گزارش همشهری آنلاین، این بازیگر جنوبی سینما و تلویزیون ایران درباره وضعیت این روزهای «خرمشهر» در آستانه چهلمین سالگرد فتح این شهر گفت: زادگاه من خوزستان و شهر آبادان است. هم قبل از جنگ آنجا بودهام و هم حین جنگ. انگار آبادان و اساساً کل خوزستان بعد از جنگ فراموش شدهاند.
این یک واقعیت است که سالهاست آن را تکرار میکنیم و به شخصه دیگر خجالت میکشم از تکرار این حرفها. باید به خوزستان برسید. هر جا بحث میشود بحث آن را پیش میکشم تا این سؤال را مطرح کنم؛ چرا واقعاً کسی به داد خوزستان نمیرسد؟ آب شیرین خوزستان بعد از جنگ شور شد. مردم با سختی بسیار با کمک دستگاههای آب شیرینکن که امروز در خانه بسیاری از تهرانیها هم هست، آب خود را شیرین میکنند! آن هم از وضعیت حاصلخیزی آب آن مناطق که دیگر آبی وجود ندارد. آن هم از دامپروری که گاومیشهای بسیاری به واسطه گرما در آن منطقه تلف شدند و گوسفند چندانی هم دیگر باقی نمانده است.
اگر به غیرت و همت مردم خوزستان نگاه کنید، خواهید دید که با وجود تمام این سختیها دارند در این منطقه زندگی میکنند.
سلیمانی ادامه داد: من سال گذشته تابستان به آبادان رفتم و دیدم کارگران شرکت نفت با دوچرخه میآیند و از گرما، خیس عرق شدهاند. شاید کسی بگوید او کارگر است و باید این کار را انجام دهد اما سؤال من این است که آیا قانون کار در خوزستان به درستی اجرا میشود؟ همان زمان درجه حرارت مطابق دماسنج ماشین من ۶۲ درجه بود! در این دما کارگر نباید کارکند.
حرفم این است که شما به ازای این حجم از منابع غنی از نفت و خاک، تا آب و خرما که از این منطقه حاصل میشود، چه چیزی به این مردم دادهاید؟ در ازای این همه لطف مردم که در این گرما دارند زندگی میکنند، چه عایدیای برایشان حاصل شده است؟ بروید خرمشهر بعد از جنگ را از نزدیک ببینید. ۲ بخش دارد؛ بخشی که کامل رها شده و بخش دیگر هم خیلی خیلی معمولی رسیدگی میشود. زمستان که میشود آب و لجن بالا میزند، مردم هم هرچه اعتراض میکنند، هیچ گوش شنوایی نیست. هر بار که سیل میآید شرایط همینگونه است.
این بازیگر با اشاره به حضور یکماهه خود در ایام سیل در خوزستان در این منطقه گفت: من خجالت میکشم از بس اعلام کردهام که آقا به این مردم رسیدگی کنید. نمیدانم واقعاً خواب هستند؟ واقعاً وضعیت آبادان و خرمشهر باید این باشد؟ آبادان عروس ایران بوده اما امروز تبدیل به گندآب شده است که همه مدل موش در آن زندگی میکند! اینها دروغ نیست، من عمرم را در این شهر گذراندهام و خاطرم هست در آنجا خبری از پشه و مگس هم نبود، امروز جویهای آن تبدیل به نیزار شده است! سطلهای زباله را هم جمع کردهاند! ۳۰ سال است که جنگ تمام شده، دیگر کی قرار است این مسائل را اصلاح کنید؟ دلتان فقط به رنگ کردن جدول خیابانها در آستانه عید خوش است؟
وی با مرور مفصل بخشهایی از مصایب زندگی روزمره مانند گردوغبار غلیظ هوا در شهرهای جنوب، بهویژه آبادان و خرمشهر، گفت: مگر میشود بچههای خوزستان، خوزستان را رها کرده باشند؟ دست و پای همه آنها را میبوسم چه آنها که رفتند و شهید شدند و چه آنها که ماندند و مقاومت کردند. دوست ندارم حرفهایم رنگ و بوی سیاسی پیدا کند. حرفم این است که دل همه ما باید برای این شهرها بسوزد؛ هم مردم و هم مسئولان. من نمیدانم کی میخواهیم متوجه شویم اینجا زادگاه ماست. اگر گردوغبار در چشم فرزند ما میرود و آب و برق نداریم، باز هم ما باید به مسئولان گوشزد کنیم که دارید چه میکنید؟
سلیمانی درباره نقش سینما در ادای دین به مردم خوزستان هم بیان کرد: چه ادای دینی به این مردم عزیز کردهایم؟ چندی پیش برای بازی در فیلم «آبادان یازده ۶۰» لوح تقدیری به من دادند اما ما هنوز صفریم در برابر این دینی که بر گردن داریم. بخش مهمی از تاریخ ما جنگ بوده است و نمیتوانیم آن را کتمان کنیم.
ما در این جنگ آدمهایی متفاوت از شهرهای متفاوت داشتیم که به همین شهر ما آمدند و جانشان را برای ایران دادند. جنگ که کار ۴ نفر نبوده است، میلیونها نفر در این زمین جنگیدهاند، تاریخ هر کدام را میتوانیم بیرون بکشیم تا ببینیم چه رشادتهایی داشتهاند. از همه این قهرمانان میتوان فیلمهای خیلی خوبی ساخت اما چرا نمیشود؟ مگر رمان و ادبیات جز این کار را میکند؟
وی تأکید کرد: مگر میشود بگوییم ظرفیت پرداختن به جنگ و آدمهایش تمامشده است؟ هر یک جفت چشمی که جنگ را دیدهاست، یک فیلم است. ای کاش عدهای بودیم که میتوانستیم این مشاهدات را جمع کنیم. شهید جهانآرا دست خالی میجنگید. پرداختن به همین واقعیتها مگر ظرفیت نیست؟ چرا مدام میگویند ما ساختهایم؟ بیایید پای تکتک خاطرات بچههای جانباز در خانههای جنوب بنشینید تا بفهمید هنوز هیچچیز نساختهاید! شما تنها یک نما یا یک فریم از یک فیلم را تصویر کردهاید.
سلیمانی که سیمرغ بهترین بازیگری خود برای فیلم ضد را در اختتامیه جشنواره فجر به مادران شهدا تقدیم کرد، گفت: من آن جایزه را به مادران شهدایی تقدیم کردم که خارج از فضای جنگ و بهدست منافقین شهید شدند. این وظیفه من است. بیگناهانی در این ماجراها شهید شدند که قربانی تروریسم شدند و واقعاً وظیفه داشتم به آنها ادایدین کنم. آن جایزه را با تمام قلبم به این مادران اهدا کردم و به این کار افتخار میکنم.
فیلم سینمایی «دسته دختران» ساخته منیر قیدی که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفت، بهگفته معاون هنری حوزه هنری قرار است شهریورماه و همزمان با هفته دفاعمقدس اکران شود. افتتاح نمایشگاهی متشکل از آثار تجسمی هنرمندان برجسته در گالری عالی و رونمایی از ۶ اثر، افتتاح نمایشگاه «نوبت ظفر» متشکل از ۳۰ اثر دیدهنشده و رونمایی از ۵ رمان در مسجد خرمشهر از دیگر برنامههایی است که برای گرامیداشت یاد و خاطره خرمشهر به اجرا درآمده است.
هنرمندان صدای خرمشهر شوند
نمی شود از خرمشهر گفت و چشم بر محرومیتهای این شهر بست. معلمی نیز در بخش دیگری از صحبتهایش درباره محرومیتهای خرمشهر بیان کرد: ما در خرمشهر محرومیتها را به چشم دیدیم. چندین سفر به آنجا داشتیم. در شهر چرخیدیم و محرومیتها را دیدهایم اما آنچه وظیفه ماست این است که با تولید اثر هنری نام خرمشهر را زنده نگهداریم و کاری کنیم که مردم حال خوبی پیدا کنند.
افزایش زیرساخت فرهنگی هنری وظیفه ماست. مثلاً ما وظیفه داریم سالن سینمایی نخل را آماده کنیم البته آبادان هم سینمایی متروکه دارد که بناست آن را به بهترین شکل تحویل دهیم. شاید اگر تردد هنرمندان به خرمشهر بیشتر اتفاق بیفتد و صدای آنها را به مسئولان برسانند، توجه بیشتری به آن شهر شود.
معلمی یادآور شد: مردم خرمشهر نیازمند توجه بیشتری در همه حوزهها ازجمله حوزه فرهنگی هستند. چندی پیش هم با بنیاد مستضعفان جلسهای برای ساخت بزرگترین پردیس منطقه داشتیم که توافقات اولیه صورت گرفته اما چون قرارداد نبستیم خبرش را ندادم. میخواهم بگویم هرچه مطالبه از سمت هنرمندان، اهالی رسانه و... بیشتر شود دغدغهمندی مسئولان نسبت به این شهر هم بیشتر میشود.
توضیح:تیتر گزارش مصرعی از شعری سروده کاظم جیرودی است.