بچه های دهه ۹۰ را چقدر می شناسیم؟ اصلا انتظار داریم که بیعتی با امام خود کنند؟ با تهیه این گزارش از گردهمایی خانواده های تهرانی با در اجتماع «سلام فرمانده» سعی کرده ایم، ساده و صمیمی با شما درمیان بگذاریم و به این مفهوم نزدیک شویم که اگر بچه های دهه ۹۰ چیزی بیش از بسیجیانی که به جبهه رفتند نداشته باشند، اگر پایش بیفتد، چیزی از آنها کم ندارند.

به گزارش همشهری آنلاین، سرود زیبای «سلام فرمانده» با اجرای مداح اهل بیت(ع)، ابوذر روحی در استادیوم ۱۲۰ هزار نفری آزادی طنین انداز می شود که مخاطبش بچه های دهه ۹۰ اند. بچه هایی که نسلی را با رایانه و ظاهرا انواع بازی های جدید سر کرده اند، اما با حضورشان در عصر پنجشنبه پنجم خرداد ۱۴۰۱ نشان دادند که برای دفاع از نظام سر از پا نمی شناسند و حفظ کیان کشور و هویت ملی و مذهبی، شاید هم اگر این عبارات را به این سنجیدگی نتوانند ادا کنند، برایشان در اولویت زندگی در ایران عزیز است. گذری کوتاه داریم به آنچه روز گذشته در استادیوم یکصد  هزار نفری آزادی گذشت.

سلام فرمانده

سلام فرمانده

سلام از این نسل غیور جامانده...

پرچم های کوچک در دستان کوچک

پرچم های کوچک در دستان کوچک دهه نودی ها بود. عصر پنجشنبه ورودی های ورزشگاه آزادی مملو از زن و مرد و پیر و جوانی بود که پسرها و دخترها و نوه هاشان را به ورزشگاه می آوردند، به دو نیت توامان: دعای جمعی و جمیع برای ظهور آقا امام زمان(عج) و بیعتی تازه برای بچه های دهه ۹۰ با رهبر انقلاب.

فروشندگان دوره گرد اطراف ورزشگاه برای اولین بار گلو پاره می کردند و جنسی که می خواستند بفروشند به فروش نمی رسید: اغلبشان شعر «سلام فرمانده» را روی کاغذهای مختلفی آماده کرده بودند؛ یکی‌شان شاکی بود از اینکه خریدار ندارد! اما چرا خریدار ندارد؟ بچه های نسل دهه ۹۰ و بعضاً ۸۰ که به ورزشگاه آمده بودند به دلیل سادگی و صمیمیت و صداقتی که در رگ این ریتم و سرود نهفته، اغلب، دست کم سطرهای مهم شعر را بلد بودند و نیازی نداشتند به بروشورهای رنگ و لعاب دار جلو ورزشگاه مراجعه کنند. در دستان کوچک بچه های دهه ۹۰ پرچم های کوچک ایران به درخششی دلچسب همچون آفتاب خرداد ماه می درخشید.

اینجا جا نیست!

اینجا جا نیست! این جمله ای است که هر چه به ساعت ۱۷ نزدیک تر می شویم از ورودی های طبقه دوم ورزشگاه یکصد و چند ده هزار نفری آزادی می شنویم. طبقه اول ورزشگاه که دیرگاهی است پر شده است. اما مردم حتی حاضرند پشت درها بایستند تا در این مراسم دسته جمعی شرکت کنند. بچه های دهه ۹۰ با رنگ و لباس های متنوع آمده اند. یکی کلاه نقابی به سر دارد. آن یکی لباس فرم ارتش جمهوری اسلامی ایران را پوشیده آن یکی چفیه انداخته و آن یکی با ظاهری آراسته همه حجابش را رعایت کرده است. شور و اشتیاق در آنها دیدنی است.

 ما خسته نمی شویم...

دو ساعت مراسم شاید تحملش برای بچه های دهه ۹۰ که بعضی وقت ها نمی توان یکجا نگهشان داشت، شاید سخت باشد اما باور کنید این ها که چیزی نیست، اگر پایش بیفتد با توجه به نوع تربیتی که در خانه و خانواده شده اند حاضرند ساعت ها تحمل کنند تا وقتِ یک صدا خواندن سرود زیبایی شود که از ته دلشان با فریاد می خوانند. گرچه دست اندرکاران مراسم تلاش کرده اند که برنامه مختص دهه نودی ها، قدری هم مفرح باشد اما این احتمال وجود دارد که هر چه به ساعت ۱۹ نزدیک شویم، آثار خستگی در چهره بچه ها نمایان شود. پس از پایان برنامه اما آثار هیچ گونه خستگی در چهره شان دیده نمی شود. سربازانی که برای انقلاب و اسلام تربیت خواهند شد، از هم اینک آبدیده می شوند... این ها که چیزی نیست... تازه اول عشق است!