همشهریآنلاین - فتانه احدی: کمرنگ شدن نقش میانجیگری مسکو در مذاکرات هستهای وین و میان ایران و آمریکا باعث شد که اروپا تلاش کند جای این میانجی سابق را بگیرد. به گفته ناصر نوبری اروپا انگیزه بیشتری برای این توافق دارد. همچنین نوبری با تاکید بر مسئله تضمین در مذاکرات میگوید که فقط با گنجاندن دو پاراگراف فنی تخصصی و حقوقی و کاملا حرفه ای منبعث از امکانات برنامه هستهای ایران در توافقنامه وین میتوانیم یک مکانیزم تضمینی واقعی برقرار کنیم که حتی با تغییر دولتها در آمریکا توافق، پایدار مانده و تداوم یابد. این روش تنها و تنها تضمین واقعی است و از اطاله مذاکرات و وابسته کردن بیهوده سرنوشت آن به کنگره آمریکا میرهاند و ثبات آفرین خواهد بود.
گفت وگوی همشهری آنلاین با ناصر نوبری سیاستمدار و دیپلمات و سفیر سابق ایران در اتحاد شوروی را بخوانید.
با توجه به جنگ اوکراین عملا روسها مانند سابق نمیتوانند نقش میانجیگری را در مذاکرات وین ایفا کنند، آیا اروپا میتواند بدین منظور جایگزین مناسبی باشد؟
در شرایط کنونی با توجه به نیاز مبرم اروپا به انرژی، طبعا انگیزه اروپا برای حصول توافق بیشتر از روسیه است. در حالیکه روسها انرژی ایران را رقیب خود میدانند.
برای ایران فرقی میکند که میانجی به جای روسیه، اروپا باشد؟ برای آمریکا چطور؟ طبیعتا آمریکائیها بیشتر به اروپا اعتماد دارند، این تغییر میانجی میتواند در حصول توافق تسریع کند؟
ایران در این مدت هم از نماینده اروپا به عنوان میانجی استفاده کرده و در هفته های گذشته نیز نماینده اروپا برای میانجیگری در تهران بود و رایزنیهای مفصلی انجام داد.
در حال حاضر مشکلات در مذاکرات چیست؟
یک مسئله مهم که مورد بحث است و موجب طولانی شدن کار شده است مسئله تضمین است. اصولا مشکل و نقص اصلی برجام این بوده که اساس معامله به صورت نقد و نسیه منعقد شده است، نقد از طرف ما و نسیه از طرف مقابل. همچنین ضمانت معتبر وادار کننده طرف مقابل به اجرای تعهدات هم وجود نداشته است. اگر این نقص برجام در توافقنامه وین برطرف نشود ما دوباره با مشکل انواع بدعهدیها بویژه با تغییر دولتها در آمریکا مواجه خواهیم شد. مکانیزم این ضمانت اگر به هر شکلی داخل خاک آمریکا و یا داخل هر سیستم تحت نفوذ آمریکا باشد قابل اتکا نبوده و کارایی نخواهد داشت. دیدیم که حتی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نتوانست اجرای برجام را ضمانت کند و آمریکا چون حق وتو داشت به راحتی آن قطعنامه را نقض و برجام را پاره کرد. بنابراین هرگونه ضمانتی مانند اظهارات رئیس جمهور آمریکا یا رئیس مجلس آمریکا و یا حتی مصوبه کنگره آمریکا ضمانت اجرائی قابل اتکا محسوب نمی شوند. در هر حال مکانیزمهای ویژه و لازم برای نقض ضمانتها در اختیار آمریکاست و خارج از دسترس و نفوذ ما. مثلا اگر امروز کنگره آمریکا برجام را تصویب کند در آینده هرگاه کنگره بخواهد با یک مکانیزم و یک مصوبه دیگر میتواند آن را نقض کند.
پس چگونه می توان یک تضمین قابل اتکا گرفت؟
تنها و تنها ضمانتی قابل اتکا است که در دسترس و در اختیار ما و در خاک ما باشد تا در زمان لازم به اجرا درآید. با توجه به واقعیات و تجربیات ۴ سال اخیر تنها مکانیزم ضمانت قابل اتکا، ضمانت منبعث از توان و امکانات برنامه هسته ای ایران است. اکنون چه مکانیزمی آمریکا و طرفهای مقابل را عجولانه به پای میز مذاکره برای احیای برجام آورده است؛ قطعنامه شورای امنیت، اظهارات و امضای جان کری و ...؟ فقط و فقط تحرکات برنامه هسته ای ایران آنها را به پای میز مذاکرات آورده است. بنابراین ضمانت واقعی و عملی اجرای برجام نه در آمریکا و نه در اروپا و نه در چین و روسیه است بلکه در اراک، نطنز، اصفهان و تهران ... است؛ در یک کلام، ضمانت در ایران است. اینکه مذاکرات وین کشدار شود و سر نوع ضمانت به بن بست برسد و یا نهایتا موکول به تصویب در کنگره آمریکا شود اشتباه مشابه قبل خواهد بود و فقط موجب اطاله و نهایتا هم حصول نتیجه بیهوده و غیر قابل اتکا خواهد بود. فقط با گنجاندن دو پاراگراف فنی تخصصی و حقوقی و کاملا حرفه ای منبعث از امکانات برنامه هسته ای ایران در توافقنامه وین میتوانیم یک مکانیزم تضمینی واقعی برقرار کنیم که حتی با تغییر دولتها در آمریکا توافق، پایدار مانده و تداوم یابد. این روش تنها و تنها تضمین واقعی است و از اطاله مذاکرات و وابسته کردن بیهوده سرنوشت آن به کنگره آمریکا میرهاند و ثبات آفرین خواهد بود.
مشکل اختلاف بر سر خارج کردن سپاه از لیست تروریسم همچنان مطرح است؟
بله چند روز پیش آمریکاییها در جلسه کمیته روابط خارجی سنا گفتند، این خواسته ایران خارج از برجام است و بنابراین ایران باید متقابلا یک امتیاز خارج از برجام بدهد. این نظر آمریکاییها اشتباه است. در برجام به صراحت آمده که آمریکا و دیگر طرفها نباید اقداماتی انجام دهند که موجب اخلال در اقتصاد و تجارت آزاد بین المللی ایران شوند. سپاه بخشی از نیروی رسمی نظامی ایران است و بنابراین اخلال در امور تجاری این نیروی رسمی ایران اخلال در امور تجاری ایران و خلاف برجام است. از طرف دیگر امتناع آمریکا از این اقدام مغایر با اساس هدف آمریکا در پیوستن به برجام برای کاهش تنش در منطقه است.
تحلیل شما درباره اینکه در دولت قبل گفته می شد که وزارت خارجه فقط مجری است و نقش وزیر خارجه در سیاست خارجی در حد صفر است چیست؟
این دروغی بزرگ است؛ بله تصمیم نهائی و دستور با رهبر انقلاب است و مجری وزارتخارجه، اما ساختار فقط این دو کلمه نیست. اگر ساختار آنقدر متصلب است که نقش وزیر خارجه صفر است پس یعنی وزیر خارجه جلیلی، ظریف، احمدی نژاد یا خاتمی باشد فرقی در سیاست خارجی حاصل نمیشود!؟ مگر تصمیمات در بالا صرفا در خلاء و فردی گرفته میشود؟ اول سفارتخانهها، بیگانگان را در خارج رصد میکنند و سپس در همانجا نظریه پردازی و پیشنهاد اولیه را مهیا میکنند و این مجموعه را به ستاد وزارتخارجه در تهران میفرستند. کارشناسان و مسئولان ستاد با توجه به ارزیابی های دیگر مراکز و دیگر نمایندگیها به جمع بندی میرسند. سپس نظریات و پیشنهادات نهائی آماده و برای نهادهای بالا دستی مانند رهبر انقلاب، ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی ارسال می شود تا بررسی و تصمیم نهائی گرفته شود. در تمام این جلسات بالادستی جهت تصمیم گیری سیاست خارجی، وزیر خارجه عضو ثابت است. یعنی در رصد خارج، ارزیابی خارج، نظریه پردازی، تدوین استراتژی و اجماع سازی و تصمیم سازی و تصمیمگیری و اجرا و در همه مراحل وزارت خارجه و وزیر خارجه حضور و نقش جدی و موثر و تعیین کننده دارند. متاسفانه ما بد عادت کرده ایم که هر وقت کم می آوریم و موفق نمی شویم میاندازیم گردن نظام! در حالیکه همه پخت و پزش با خودمان بوده است.