همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور: بعضی نمایشها را باید حتما تماشا کرد. در سالن نمایش نشست و میخکوب شد. نمایشهای فرید آندستا از همین نمایشهاست. حرفهای ناگفتهای دارد که از بدنهای رنجور و دردکشیده بیرون آمده است.
سعی دارد معضلات اجتماعی را در قالب نمایش به مخاطبان گوشزد کند. او میگوید: «این سبک مثل یک امضا است برای من . مشکلات و معضلات زیادی پیرامون ما وجود دارد. آنقدر که گاهی بهسادگی از کنارشان رد می شویم. وقتی با بیماران خاص ارتباط گرفتم، شنیدن حرفهایشان این تلنگر را به من زد که میتوانم در قالب هنر، سخنگوی آنها باشم.درددلهایی که تنها نباید با گوش شنیده شود، بلکه باید مخاطب از نزدیک آن را لمس کند. حسی که مخاطب از اجرای یک نمایش میگیرد در تاثیرگذاری او و درکش از واقعه نقش مهمی دارد. »
پروانهها را در آغوش بگیریم
نمایش «سندروم سفارشی» با موضع سرطان، نخستین نمایش فرید آندستا در این زمینه بود. نمایشی که مخاطب زیادی جذب کرد و بسیار مورد توجه قرار گفت. نکته قابلتوجه در این نمایش بازیگر اصلی آن بود که در حقیقت نقش واقعی زندگی خودش، یعنی یک بیمار سرطانی را بازی میکرد. فرید آندستا میگوید: «اجرای نمایش سندروم سفارشی و نگاه مثبت مخاطب به گروهمان قوت قلب داد، آنقدر که بعد از نمایش سعی کردیم راه و هدفمان روی زمین نماند. فعالیتهایمان با حمایت فرهنگی و اجتماعی از کودکان بیمار و نیازمند ادامه پیداکرد. راستش نمایشهایم روایت واقعی زندگی است برای همین دوست دارم بازیگران هم برگرفته از دل همین واقعیت باشند. نمایشنامه دیگری نوشتم که مربوط به بچههای سرطانی است. روایت زندگی مردی است که خودش سرطان مغز استخوان داشت و بعد از طی مشکلات زیاد بهبود پیدا میکند و حال خودش را وقف بچههای سرطانی کرده است. در این نمایش هم از بچههای سرطانی به عنوان بازیگر استفاده میکنم. اما نمایش جدیدی که آماده اجرا دارم و به دلیل کرونا ۲ سال اجرای آن به تعویق افتاد، مربوط به کودکانی است که با بیماری پروانهای (ای بی) دست به گریبانند. مشکلات این کودکان و خانوادههایشان را از نزدیک دیدهام. وصفشدنی نیست. دلخراش و دور از انتظار است. باید با این خانوادهها و زندگیشان آشنا شویم تا به عمق رنجشان پی ببریم. این نمایش که «در آغوش پروانهها » نام دارد، گریزی میزند به مشکلات یک خانواده که فرزندشان به بیماری ای بی مبتلاست. دوست داشتم طبق روال گذشته شخصیت اصلی نمایش را هم خود بیمار بازی کند، ولی وخامت حالش این اجازه را به ما نداد. در نتیجه گروه بازیگران نمایش را برعهده خواهند گرفت.»
پشت صحنه غمانگیز یک نمایش
آندستا همزمان که نمایشنامه درآغوش پروانهها را آماده اجرا دارد، نمایشنامهای برای کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم را هم شروع کرده است. نمایشنامههای او قبل از اینکه نتیجه خلاقیت و ذهن سیال او باشد، با پشتوانه پژوهشی و تحقیقی همراه است. این کارگردان جوان میگوید: «هرروز در این شهر قدم میزنم. آدمها و زندگیشان دغدغهام است. دغدغهای که میتواند رنگ و بوی متفاوتی به خود بگیرد و روی صحنه نمایش از زاویه دیگری دیده شود. در حقیقت پشت صحنههای نمایشهایم رنگ غم و درد دارد. برای همین خودم را موظف میدانم تا صدا و گاهی فریاد سوژههایم باشم.
همینقدر که با نمایشهایم تلنگری به آدمهای شهرم بزنم که متوجه شوند در اطرافشان چه خبر است، برایم کافی است. وقتی نمایش درآغوش پروانهها را می نوشتم، در مطالعههایم پی بردم که ازدواج فامیلی در نسل دوم و سوم حتما به این بیماری ختم میشود. نمایشنامههایی که درباره بیماریها وجود داشته باشند، تعداد بسیار کمی دارند و درباره ای بی هم که اصلا نمایشنامهای نبوده است. بسیاری از افراد ندانسته با مشکلاتی مواجه میشوند که اگر اطلاعات اندک درباره آن داشتند، شاید با این مشکلات مواجه نمیشدند. آگاهی جامعه ما در این زمینه ناچیز است. به نظرم زبان نمایش زبانی گویا و جذاب برای بیان این موضوعات است. نمایشنامه علمی در ایران مسیری جدید است که برای نویسندگان جای کار بسیاری دارد و میتوانند سکوهای جدیدی از هنر و علم را فتح کنند و پیوند میان علم و هنر را موجب شوند.»