همشهریآنلاین - فتانه احدی: صدور قطعنامه آژانس بینالمللی روند جدیدی در فضای سیاسی کشور و جامعه بینالمللی ایجاد کرد. این موقعیت تازه حتی مذاکرات را تحتالشعاع قرار داده است. اما نصرتالله تاجیک کارشناس اموربینالملل معتقد است که اگر فرمولی ایجاد شود، تا طرفین بدون تنش در یک فضای سیاسی آرام به حل و فصل مسائل بپردازند قطعا میتوان مذاکرات را نیز به پایان رساند.
او معتقد است که این قطعنامه خیلی قطعنامه تند و ضد ایرانی هم نیست. اگر چه ما در کانال های دیپلماتیک به نحو مطلوب اعتراض خود را همراه با دلایل مان نیز ثبت کردهایم. در عین حال باید شرایطی را بهوجود آوریم که وضعیت ما در مقابل آژانس از این بدتر نشود و ما بتوانیم همان دوران قبلی را تجربه کنیم.
گفتوگوی همشهریآنلاین با نصرتالله تاجیک سفیر پیشین و دیپلمات بازنشسته را بخوانید.
پیامدهای اقدام اخیر شورای حکام آژانس و صدور قطعنامه ضد ایرانی چیست؟
قطعنامههای سازمان های بینالمللی علیه یک کشور حتی بیخاصیتترین آنها از منظر حقوقی و تبعات بعدی آن و جو روانی دیپلماتیک و نیز رسانهای آن که یک برگ برنده به دست مخالفان میدهد، امر خوب و مطلوبی نیست. در نظام ناعادلانه کنونی بینالملل بهترین حالت این است که هیچ کشوری شرایطی به وجود نیاورد تا قدرتهای جهانی امکان تحمیل یک قطعنامه به آن کشور فرضی را پیدا کنند.
بازیهای بینالمللی اکنون بسیار پیچیده شده و فقط به یارگیری و اجماعسازی جهانی علیه یک کشور که ممکن است نسبت به هنجارها و ترتیبات سیاسی بینالمللی نقطه نظری داشته باشد بسنده نمیشود بلکه بازیهای روانی و رسانهایی بینالمللی و ایجاد فضای تخاصم و لولو سازی و بدنام و کریه کردن چهره یک کشور بخصوص از سوی رقبا، مخالفان و دشمنان منطقهایی و بینالمللی آن کشور نیز در دستور کار است و دستاندرکاران سیاست خارجی کشور ضروری است به چنین راهبردی توجه و در زمین آنها بازی نکنند و پا روی پوست خربزه نگذارند!
روابط بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بعد از نابخردی ترامپ و خروج آمریکا از برجام و به دنبال پنج مرحله کاهش تعهدات برجامی ایران، کمی پیچیده شده و مباحث فنی و تکنیکی بوده و ضروریست دو طرف در همان بستر باقی بمانند و از سیاسی کردن موضوع و حرکات عکسالعملی بپرهیزند. به نظر بنده میتوان در همکاری با سازمان های بینالمللی دغدغهها و ظرفیتهای خود در چهارچوب هنجارها، قوانین، مقررات و توانمندیهای علمی خلق شده برای همکاری را ، دنبال کرد. همچنین میتوان شرایطی را به وجود آورد که کار به قهقرا و صدور قطعنامههای شدیداللحن نکشد. واقعیت امر هم این است که باید این را در نظر بگیریم که قطعنامه اخیر قطعنامهای نسبتا نرم بوده و خواهان همکاری ایران با آژانس شده است و خیلی الزامآوری هم نیست و نباید جو رسانهای را هم خیلی تند کرد که متخصصان و مسئولان فنی نتوانند این اوضاع را مدیریت کنند! ما میتوانیم در یک بستر سالم همکاری با آژانس که در گذشته برگ برنده ما در مقابل ترامپ بود شرایطی را به وجود آوریم که این قطعنامهها حالتهای تندتر و خشنتر به خود نگیرد.
در واقع این قطعنامه خیلی قطعنامه تندی هم نیست. اگر چه ما در کانالهای دیپلماتیک به نحو مطلوب اعتراض خود را همراه با دلایل مان نیز ثبت کردهایم. در عین حال باید شرایطی را بهوجود آوریم که وضعیت ما در مقابل آژانس از این بدتر نشود و ما بتوانیم همان دوران قبلی را تجربه کنیم. در دوران ترامپ توانستیم درهمکاری با آژانس ۱۵ گزارش مثبت دریافت کنیم و این ۱۵ گزارش بسیار کمک کرد که ترامپ نتواند علیه ما یارگیری کند و اجماع جهانی به وجود آورد.
بنابراین حداقل رسانهها این را مد نظر داشته باشند که خیلی دمیدن و تند کردن فضا و احساس پیروزی کردن مخالفان و رقبای کشور و نیز از منظر داخلی و حساس بودن اوضاع اقتصادی به مسائل سیاسی مطلوب نیست و از سوی دیگر ایجاد یک فشار روانی و فکری برای مسئولان خواهد شد برای داشتن عکسالعمل تند برای رویارویی با این قطعنامه برای مثال ضد ایرانی، و در مجموع شرایط مطلوبی را فراهم نمیکند. در عین حال نیز، باید نخست بین ایران و آژانس و بعد بین ایران و مجموعه ۱+۵ شرایطی فراهم شود که طرفین با تفاهم و همکاری یک بازی برد برد را طراحی واجرا کنند و این گره را با انگشت تدبیر بازکنند و کار را پیش ببرند و به عقب برنگردیم!
همانطور که عرض کردم روابط بین ایران و آژانس در اثر خروج ترامپ از برجام و پنج مرحله کاهش تعهدات ایران و ایجاد ظرفیت های فنی و هستهای غیر قابل بازگشت، کمی پیچیده تر از گذشته شده است. طبیعی است که ایران در عکس العمل به بد عهدی آمریکا، عدم اجرای یک مصوبه بین المللی شورای امنیت سازمان ملل و محروم کردن مردم ایران از فواید برجام ، ظرفیتهای علمی تخصصی هسته ای ایجاد کرده که در محق بودن ایران در ایجاد این ظرفیتها ممکن است بین ایران و آژانس اختلاف نظر وجود داشته باشد. ما معتقدیم ایران از منظر فنی و سیاسی از حقوق برجامی خود استفاده کرده ولی طرفهای دیگر ممکنه چنین استنباطی نداشته باشند.
کما اینکه در ابتدا هم این بحثها مطرح شد که آیا ایران با توجه به کاهش تعهدات برجامی خود میتواند سلسله اقداماتی انجام دهد یا نه؟ بنابراین با توجه به تخصصی بودن اینگونه موضوعات باید اجازه دهیم مسئولان و کارشناسان متخصص روی این زمینهها کار کنند و به دور از تنشهای سیاسی و فشارها و مسائلی که باعث میشود روند امور از دست در رود و برعکس در یک محیط آرام شرایطی به وجود آید که دوباره بین ایران و آژانس همکاری لازم صورت گیرد که مقدمات تخریب برجام ایجاد نشود. زیرا ابزار نظارتی آژانس یک ستون مهم در برجام است. این را هم توجه داشته باشیم قطعنامه اخیر آژانس خواهان همکاری پادمانی ایران با آژانس است و اقدامات تلافی جویانه ما مانند قطع برق تعدادی و نه همه دوربینهای نظارتی یک اقدام فراپادمانی است که برای وفاداری ما به برجام قبول کرده بودیم فیلمبرداری شود تا در صورت نیاز به آن رجوع شود.
با صدور این قطعنامه فضای دیپلماتیک میان ایران و اروپا تا چه اندازه متاثر خواهد شد؟
کمی متاثر خواهد شد. اما بستگی دارد که ما دنبال چه الگو و فرمولی باشیم. اگر ما درصدد باشیم که با محدود نگهداشتن سطح تنش بین ایران و آژانس به حل مسائل فنی و تخصصی توسط متخصصان دو طرف بپردازیم، با این رویکرد خیلی نباید نگران این بیانیه بود. اما اگر سطح تنشها افزایش یابد و از کنترل خارج شود، طبیعی است که ما دوباره به موقعیت قبل از برجام برخواهیم گشت. ولی بعید میدانم چنین نیت و ارادهای در دو طرف وجود داشته باشد. حدسم این است که بیشتر شرایط کنونی ناشی از این است که دو طرف در نظر دارند که امتیاز بیشتری از طرف مقابل بگیرند، یا امتیاز کمتری به آن دهند.
اگر در قالب مسائل آژانس که مسائلی فنی است مشکلات به خوبی حل شود و از آن سو مسائل ما در قالب برجامی مذاکرات به سمت و سویی پیش رود که بتوانیم آنها را حل و فصل کنیم، خیلی نباید نگران آینده از جهت تنش بین ایران و اروپا باشیم. نفع اروپا نیز در افزایش تنشها بین این و غرب نیست. کشورها تلاش می کنند در دوران پسا کرونا که رمق سیاسی اقتصادی زیادی هم نمانده بیشتر منابعشان به مردم خود تخصیص پیدا کنه تا با آرامش و دوری از تنش های غیر قابل کنترل بتوانند خود را بازیابی کنند.
آیا باید منتظر تنشهای شدید تر میان ایران آمریکا باشیم؟
مسائل ما با آمریکا تنها مربوط به آژانس نیست. درست است که آمریکا جزو بانیان قطعنامه بود، اما مسائل ما با طرف آمریکایی به بی اعتمادی مفرط و شاید غیر ضروری دو طرف نسبت به یکدیگر و نحوه مدیریت و تا حدی موضوعات مورد مذاکراه در برجام مربوط میشود. مانند اینکه ما به دلیل خروج غیر عاقلانه ترامپ از برجام، آمریکا را عضو برجام نمیدانیم و آمریکا اکنون به طور غیر مستقیم در جریان مذاکرات ایران و کشورهای اروپایی است. حال اگر بتوانیم در قالب امتیازگیری فرمولی پیدا کنیم که شرایطی را به وجود آورد تا این مذاکرات به نوعی تسهیل و تسریع شود میتواند به نفع ایران باشد، که البته مراحل مختلفی هم دارد. ابتدا میتواند به صورت این باشد که ما آمریکا را با گرفتن تعهدات، تضمین ها و امتیازاتی عضو برجام بدانیم و همه دور یک میز بنشینند. به عقیده من این سناریو سازی ها و نظریه پردازی ها و اجرای احسن آنچه که مورد تصویب نهادهای عالی و فرادستی قرار میگیرد نه خرق عادتی است نه سنت شکنی و نه مشکل چندانی برای ما ایجاد میکند.
آنچه هست مسئولان کشور نظرشان این بود که اگر مذاکراتی در دوره بعد از ترامپ و در ابتدای دوره بایدن صورت گیرد، طولانی نشود اما متاسفانه مذاکرات طولانی شد و همین مسئله باعث شد پارامترهایی وارد شود. محیط پیرامونی ما همچون اوضاع داخلی ملتهب، اوضاع منطقه شکننده و ژلهای است، اهداف کشورهای مخالف ما روز به روز پیچیده تر و بازیهای سیاسی روانی بیشتر، توانمندیهای ائتلاف عبری- عربی افزایش پیدا میکند و سعی میکنند که بر روند امور و رسیدن ما و آمریکا به یک تفاهم تاثیر منفی داشته باشند یا اجازه ندهند که مسائل و مشکلات ما در سیاست خارجی حل و فصل شود.
این باعث شده که ما با این روند طولانی روبرو شویم. و این طولانی شدن مذاکرات برجامی هم باعث لوث شدن آن در افکار عمومی شده و هم با توجه به اینکه اولویت کشورهای متفاوت میشود و تغییر میکند دیگر آن ارزش را برای سامان دادن آن حتی بین کشورهای دوست ما چون روسیه و چین ندارد. ضمن آنکه در صحنه بین امللی و منطقهای زورآزماییهای جدید شکل گرفته و اکنون نیز مسائل اوکراین بهوجود آمده است. روسیه درگیر شده و چین در رویارویی اقتصادی با آمریکا درگیر مسائل دیگر است. این موارد کمکم توان دوستان ما را از بین میبرد و به دنبال این خواهند رفت که مسائل و مشکلات خود را حل کنند، نه اینکه در برجام و مسائل دیگر کمک ما باشند.
با این توضیحات شما و اوضاع پیش آمده آیا میشود امیدی به رسیدن توافق در برجام داشت؟
برجام قابل دسترس است و هنوز ظرفیت برپایی دارد و باید تلاش کنیم تا مسائل حل شود. مواضع قبلی مسئولان سیاست خارجی نشان میداد که در ۹۵ درصد مسائل و مشکلات به تفاهم رسیده بودیم و موردی که باقی مانده خروج سپاه از لیست تروریسم وزارت خارجه آمریکا بود که خواسته به حقی بود اما به نظر بنده با روش مناسبی دنبال نشد. که آن هم گویا در سفر آقای مورا با مطالبی که در رسانههای غربی مطرح شده به نظر میآمد به تفاهمهایی رسیده بودند اما معلوم نیست چرا اجرایی نشد؟! تا بتوانیم این مسئله را هم پشت سر بگذاریم. گفته شده در آن سفر بین ایشان و مسئولان ایرانی تفاهم شده بود که سپاه از لیست تروریسم خارج ولی تا مرحله بعدی در لیست تحریمهای وزارت دارایی آمریکا باقی بماند. این فرمولی بود که میشد از این مشکل بهطور موقت عبور کرد.
حال باید چه کرد؟
اما با توجه به این عرایضم در بالا و شکنندگی اوضاع اقتصادی کشور، اقدامات اقتصادی دولت سیزدهم و سختی معیشت مردم به نظر میرسد ما در سیاست خارجی به دنبال الگوهایی باشیم که باعث کم شدن و حتی صفر شدن تنشها شود. در این زمینه وظیفه موسسات مطالعاتی و دانشگاهی و نخبگان سنگین است و خوب است با فراهم کردن زمینههای لازم و از جمله کاستن از التهاب های داخلی و خارجی به کمک تصمیم گیران و مسئولان کشور بیایند.
رسانهها نیز کمک کنند تا این فضا به جامعه منتقل شود و مردم احساس آرامش و راحتی کنند و کمی از این عصبانیت اجتماعی که در اثر عوامل و حوادث گوناگون ایجاد شده و میشود و باعث تبعات سیاسی و امنیتی میشود، بکاهند تا آنها در یک جو آرام بهترین تصمیم را برای کسب منافع حداکثری و ملی بگیرند. بخصوص که ما خود را بی دلیل در یک موضع پارادوکسیال و متناقض گونه قرار دادهایم. از یک طرفی با یک اقتصاد سیاسی ضعیف و مسئله دار سفره مردم را به فروش نفت وصل کردهایم و این خیلی بدتر از اقتصاد تک محصولی است! از طرف دیگر هنجارهای بین المللی و از جمله معادلات سیاسی و اقتصادی بین المللی و از جمله روابط بانکی و پولی و نقش دلار در اقتصاد جهان را بر نمیتابیم و بدتر آنکه میخواهیم به تنهائی این نظامات را بدون یارگیری و اجماع جهانی تغییر بدهیم! این عملی نیست و خوبه به تجربه چین در قوی و مردمی کردن اقتصادش در ابتدا و سپس رویارویی اقتصادی با امریکا توجه کنیم.
با چنین وضعیت آسیب پذیری است که عموم کارشناسان آزاد و مستقل کشور برای کسب منافع ملی در این شرایط پیشنهاد میدهند ایران با توجه به جایگاه منطقهای و جهانیاش و قدرت سخت و نرمی که ایجاد کرده و بازیگر هوشمند و اهل معاملهای است به منافع دراز مدت خود فکر کند و بی دلیل خود را در بازیهای جهانی که در زد و بند آن ممکن است نتواند موثر واقع شود محصور و محدود نکند. بلکه خود ابتکار عمل را به دست گرفته و از ابزارها و کارتهای خویش استفاده بهینه کرده و با کسب امتیازاتی از آمریکا و بخصوص دولت بایدن که هنوز علاقه به حل مسائلش با ایران و داشتن یک برگ برنده در سیاست خارجیاش دارد، بهطور مستقیم مسائلش را با آمریکا حل کند. البته تعدادی از کارشناسان نیز فقط و بیشتر با توجه به زمینه تاریخی روابط ایران و آمریکا مخالف هر گونه تعامل مستقیم با آمریکا هستند و کمتر به اوضاع و شرایط کنونی و اتفاقاتی که در داخل و خارج و بخصوص همسایگان و مناطق ژئوپلیتیکی در حال وقوع است توجه میکنند!
اگر کارشناسان شاغل دستگاه های سیاستگذار و تصمیمگیر به هر دلیلی معذوراتی برای صراحت لهجه دارند تا باعث آزردگی خاطر و یا فشار بر مسئولان و سیاست خارجی کشور نشود، اما کسانیکه دستی بر آتش تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی و امنیتی مملکت، منطقه و جهان دارند معتقدند ایران برای خروج از این شرایط به یک شجاعت دیپلماتیک نیاز دارد تا بیخود الگوی توسعه خود را به آن چیزی که دارد و دیگران برنمیتابند گره نزند و با جسارت سیاسی ابتکار عمل برای ورود به یک بازی جهانی را به دست گیرد تا هم یک فضای تنفسی برای سیاست خارجی و توسعه کشور و رفاه مردم بهوجود بیاوریم و هم خود را محصور یارگیریهای منطقهای با محوریت رژیم صهیونیستی نکنیم!
بنابراین این الگوی رفتاری جدید ممکن است کمک کننده باشد تا ما شاهد تنشها شدیدتری بین ایران و غرب نباشیم که حتی برای تحمیل اراده یک طرف به طرف دیگر ما دوربین قطع کنیم و آنها جنگنده در خلیج فارس به پرواز درآوردند! بلکه در پرتو این شجاعت دیپلماتیک فضای گفتمانی جدیدی بین ایران و آمریکا به وجود آوریم. گفتمان غالب غیر امنیتی و بیشتر بر اساس مصالح دو طرف در توازن منطقهای.
نه برای ایران مطلوب است که در دو جبهه آژانس و برجام با جامعه جهانی رویارویی داشته باشد و نه برای دولت بایدن مطلوب است که در چند جبهه با چین و روسیه و ایران بجنگد! اما این برای آمریکا نیز پذیرفته بلکه راهبردی است که حتی به قیمت کنار آمدن با روسیه و چین اجازه ندهد ایران سیاستهایش در منطقه و جهان را به چالش بکشد! پس ما نیازمند یک استراتژی چند وجهی برای کسب منافع خود هستیم که از بیخطر کردن آمریکا از طریق تعامل مستقیم آغاز میشود
اقدام اخیر آژانس حاصل چیست؟ چرا در شرایطی که همه به امضای توافق خوشبین بودند، ناگهان چنان سناریویی از سوی آژانس با دخالت کشورهای اروپایی و حتی اسرائیل برای ایران نوشته شد؟
اگر چه خوب بود دو طرف و بخصوص آژانس کمی بیشتر خویشتنداری میکردند ولی نباید فرافکنی کنیم و به دنبال تئوری توطئه باشیم. البته ائتلاف عبری- عربی، رژیم صهیونیستی و لابی آن، در جهت تخریب زمینه، که هیچگونه کوتاهی نکرده و نخواهند کرد قطعا تاثیر داشته است. اما اینکه فکر کنیم همه مسائل به آنها بر میگردد به عقیده من اینگونه نیست. ما اختلافاتی داریم که باید حل شود قسمتی به ما و قسمتی به آمریکا بر میگردد.
واقعا به یک جسارت و جرات دیپلماتیک و سیاسی نیاز داریم که این نقطه عطف را پشت سر بگذاریم. دو طرف باید نشان دهند بازیگری عاقل و عقلائی به دنبال منافع خود هستند و نه از طریق حذف یکدیگر! آمریکا نقش و قدرت منطقهای ایران را قبول کند و در صدد دخالت از هر نوع و هر طریقی در مقدرات مردم و کشور ایران از جمله ادامه اقدامات تخریبی ترامپ در بهم زدن توازن منطقهای به ضرر ایران نباشد و اجازه دهد ملت ایران خود الگوی توسعه خویش را از طریق گفتگوهای ملی و ایجاد یک گفتمان غالب داخلی رقم بزند. و ایران بپذیرد آمریکا یک قدرت سیاسی اقتصادی و نظامی است حتی با اهداف هژمونیک که مقابله با آن راه دارد و نیاز به مبارزه ایران به تنهائی نیست که کشور و مردم ایران هزینه آن را بدهند.
اگر ترامپ اجاره میداد مردم ایران برای توسعه و رفاه خود از دستاوردهای برجام استفاده میکردند، طبیعی بودکه مسئولان به دنبال این نبودند که زمینههای روابط بینالمللی ایران را خراب کنند. بلکه دنبال این بودند که از فواید برجام استفاده شود و بتوانند به عنوان یک دستاورد سیاست خارجی را وارد یک فضای گفتمانی جدید کنند. اما متاسفانه رفتار نابخردانه ترامپ که تبعات آن متوجه خود نیز شد و در دور دوم انتخابات وی نیز تاثیر منفی گذاشت، باعث این اقدامات شد.
ما اکنون باید گفتمان جدیدی در جهان پایه گذاری کنیم تا حتی مشکلات برجامی را مرحله به مرحله با حسننیت البته گرفتن تضمینهای مناسب حل کنیم. ما سیستم آمریکا را می شناسیم و می دانیم وضعیت آمریکا چگونه است، کارشناسان و دیپلمات های ما به این امور مسلط هستند و باید تلاش ما در این جهت باشد که با استفاده از ظرفیت های سخت و نرمی که داریم شرایط را به گونهای پیش ببریم که بازگشت به عقب نداشته باشیم.
ما در مسائل هستهای به هر دلیل و انگیزه و با هر نگرشی که داشته باشیم به نقطه غیر قابل بازگشت از منظر علمی و تکنیکی رسیدهایم و کسی نمیتواند آنرا از ما بگیرد! آن جمله استراتژیک اوباما را به یاد بیاوریم که 《اگر من توانائی بازکردن پیچ و مهره صنعت هستهای ایران را داشتم آنها را باز میکردم و می آوردم اما آن توانائی را ندارم》! از این به بعد وظایف ما سنگین میشود که با روش عقلایی و به دور از احساسات از این دستاوردها استفاده بهینه کنیم و الگویی به جهان ارائه کنیم که ترس ناشی از تبلیغات مخالفان، رقبا و دشمنان ایران را زایل و یک طمانینه جهانی بوجود آورد که ما نه تنها اهداف هژمونیک نداریم بلکه حتی دکترین دفاعی و امنیت ملی مان برای جلوگیری از وقوع جنگ دیگری است که در ابتدای انقلاب بر ما تحمیل شد.