همشهریآنلاین - رسول بهروش
ماهعسل قهرمان لیگ برتر خیلی کوتاهتر از حد انتظار بود. امروز هواداران استقلال باید از قهرمانی بیشکستشان لذت میبردند و برای فتح جام بعدی نقشه میکشیدند، اما اتفاقی که رخ داده دقیقا برعکس است. شهد موفقیت به سرعت در کام آبیها به زهر تبدیل شد. آنها حالا مستاصل و سراسیمه، بیسروسامانی تیمشان را سیاحت میکنند؛ تیمی که سرمربی ندارد و طبیعتا در بازار نقلوانتقالات هم فعال نیست. حالا اینکه مربی بعدی چهکسی باشد، چه تیمی ببندد و چه نتایجی بگیرد، خودش یک داستان مفصل دیگر است.
نقش اول هرجومرج این روزهای استقلال اما کسی نیست جز فرهاد مجیدی؛ مردی که انگار غافلگیر کردن دیگران را نوعی «قدرتنمایی» میداند و از آن لذت میبرد. این مربی در روزهای پایانی فصل هیچ واکنشی به شایعه جداییاش از استقلال نشان نداد. تازه یک هفته بعد از جشن قهرمانی بود که مجیدی تأیید کرد با وجود باقی ماندن ۲ فصل از قراردادش، از استقلال جدا شده است. او تنها ۴۸ ساعت بعد بهعنوان سرمربی جدید الاتحادکلبا معرفی شد تا روشن شود توافقش با باشگاه اماراتی از مدتها قبل نهایی شده بود. این یعنی قرارداد فرهاد با استقلال از نظر آقای مجیدی ارزش چندانی نداشته و او اصلا باشگاه را در موقعیتی ندانسته که بخواهد با جداییاش مخالفت کند؛ همینقدر خودخواه!
در جهان فوتبال بسیار مرسوم است که مربیان پیش از پایان فصل خبر جداییشان را اعلام کنند تا دست باشگاه را برای برنامهریزی باز بگذارند. این همان کاری است که اریک تنهاخ هلندی همین اواخر انجام داد و به اطلاع همه مردم جهان رساند که در پایان فصل با ترک آژاکس، سرمربی منچستریونایتد خواهد شد. شبیه این کار را هانسی فلیک پیش از ترک بایرنمونیخ انجام داد و البته مارکو رزه، سرمربی مونشنگلادباخ هم ۴ماه زودتر اعلام کرد در پایان فصل راهی دورتموند میشود. اینها آداب و اصول کار است؛ هم از نظر حرفهای و هم از حیث اخلاقی و مسئولیت اجتماعی نزد هواداران. مجیدی اما با وجود اینکه تیمش ۳ هفته زودتر قهرمان لیگ شده بود و حتی بهانه استرس هم وجود نداشت، باز خبر جداییاش را به باشگاه نداد. یک پرسش دیگر؛ بهنظر شما فرهاد مجیدی بزرگتر است یا ژاوی هرناندس؟ ژاوی چون تحت قرارداد السد بود، مدیران بارسا به قطر رفتند، کلی با مدیران السد مذاکره کردند و نهایتا با پرداخت رقمی برای دریافت رضایتنامه ژاوی، یکی از بزرگترین ستارههای تاریخشان را به نوکمپ بازگرداندند. الاتحادکلبا اما یک ایمیل هم به استقلال نزد و سرمربی این تیم را گرفت! شأن و شئون تیم ایرانی چه میشود پس؟
همیشه حامی صفر تا صدی یک آدم بودن و از او قدیس بیخطا ساختن، سختترین کار دنیاست؛ چون به هر حال همه آدمها اشتباه میکنند و نهایتا بار توجیه خطای آنها روی دوش حامیان متعصب سنگینی خواهد کرد. چنین تکلیفی اما در قبال یکی مثل فرهاد مجیدی صد برابر سختتر است؛ آدمی که گویا خودش را بیشتر از همه دوست دارد و نسبت به هیچ موقعیتی چندان متعهد نیست. هر بار که او وسط کار ول کرده و رفته، هوادارانش رنج زیادی برای توجیه این بیوفایی تحمل کردهاند. حالا هم باید به هزار ریسمان چنگ بیندازند تا کوچ سرمربی قهرمان ایران به باشگاه تهجدولی لیگ امارات را موجه جلوه بدهند؛ تیمی که در رنکینگ باشگاهها، ۲۵۰۰ پله پایینتر از استقلال ایستاده. به راستی که چقدر سخت است هوادار فرهاد مجیدی بودن!