به گزارش همشهری آنلاین، نورعلی مرادی حدود ۶ دهه پیش در روستای "بیکش" واقع در ۴۰ کیلومتری جاده سردشت - بانه استان کردستان معلم ۱۶ دانشآموز در مقطع اول تا سوم دبستان بود.
عمر نوربخش یکی از این دانشآموزان وی بود که در سالهای اخیر از طریق فضای مجازی معلم کلاس اول دبستانش را پیدا میکند و به شوق دیدن وی یک هزار و ۶۰۰ کیلومتر مسافت را از کردستان به مشهد طی میکند.
شاگرد کلاس اول دبستان سال ۱۳۴۳ در یکی از روستاهای بانه کردستان، پس از سالها انتظار طی روزهای اخیر موفق به دیدن معلم ۸۰ سالهاش در مشهد میشود.
عمر نوربخش شاگرد روستای بیکش بانه کردستان رگفت: تلاشهای دلسوزانه آقای مرادی، در علمآموزی و خاطرات خوب این معلم با اخلاق از سالهای دور تاکنون همیشه در فکر و ذهن من باقی مانده است، بدین دلیل همواره آرزو داشتم معلم کلاس اولم را ببینم که اکنون توفیق آن را یافتهام.
وی بیان کرد: صفاتی مانند اخلاق خوب، تلاشگری، پر انرژی بودن، متانت و مردمی بودن در کنار تلاش و دلسوزی فراوان برای آموختن علم و دانش به دانش آموزان روستای بی کش، وی را به عنوان یک الگو در زندگی من و بقیه شاگردانش که با آنها ارتباط دارم، مطرح ساخته است.
وی خاطر نشان کرد: جالب اینجا بود که در آن زمان نه ما زبان فارسی می دانستیم و نه معلممان زبان کردی بلد بود و بدین علت مدتی طول کشید تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.
نوربخش که کارمند بازنشسته یکی از ادارات بانه کردستان است، به شوق دیدن معلم کلاس اول دبستانش به اتفاق همسر به مشهد سفر کرده است و از دیدن وی پس از حدود ۶۰ سال دوری ابراز خرسندی میکند.
شور و شعف معلم ۸۰ ساله مشهدی از دیدار با دانشآموزش
نورعلی مرادی معلم روستای بیکش بانه کردستان نیز در این زمینه گفت: سال ۱۳۴۳ از طریق سپاه دانش همانند سرباز معلمهای امروزی از مشهد به این روستا در غربیترین نقطه کشور اعزام شدم.
وی بیان کرد: در آنجا با تلاش و پیگیریها و هماهنگی با مدیران وقت توانستم ۱۶ دانشآموز را گردهم بیاورم و برای آنها کلاس درس تشکیل دهم.
مرادی خاطر نشان کرد: این در حالی بود که در آن زمان من جوانی بودم با حدود ۲۰ سال که هیچ آشنایی با زبان کردی نداشتیم و از سوی دیگر دانشآموزان هم فارسی بلد نبودند و با هزار مشقت من کمی کردی و آنان نیز فارسی یاد گرفتند تا توانستیم با هم ارتباط برقرار کنیم.
این معلم بازنشسته از دیدن شاگردش در مشهد که ۵۸ سال پیش معلم کلاس اول دبستانش بوده، ابراز خوشحالی می کند و میگوید: خاطرات روستای بی کش را هیچگاه از یاد نخواهم برد و مردم آنجا بسیار مهربان بودند و لطف زیادی به من داشتند.