تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۸۷ - ۱۹:۱۳

گروه دانش- مهدی صارمی فر: " تعداد مقالات ISI که از شاخص‌های تولید علم است، درسال 83 حدود 3هزار و 800 بوده‌است

این رقم، طی 2سال گذشته به 9هزار و 61 مقاله رسیده و امسال هم به 13هزار مقاله می‌رسد که نشان‌دهنده رشد علم در کشور است."

این جمله وزیر علوم که 2 هفته پیش بیان شد، در نگاه اول ممکن است بسیار غرورانگیز باشد.

مقالات علمی ایران در 2سال، بیش از دوبرابر شده است. ولی نخستین سؤالی که با این حرف در ذهن پدید می‌آید اینکه اثر و نقش این افزایش تعداد مقالات علمی، قرار است در کجای زندگی روزمره مردم که بخشی از مالیات و سهمشان از درآمد ملی نفت صرف پژوهش شده، دیده شود؟

البته افزایش مقالات علمی تولید شده، جای قدردانی بسیار  از سیاستگذارانی دارد که با تلاش‌های شبانه روزی خود، شرایطی را برای محققان ایجاد کرده اند که تلاش‌های چندساله آنها سرانجام منجر به درج مقاله علمی در ژورنال‌ها شده است؛

فرآیندی که انجام آن برای یک تحقیق متوسط علمی، در خوشبینانه‌ترین حالت، حداقل 2 تا
3 سال زمان می‌برد.

این توجه به مقالات ISI به‌عنوان شاخص تولید علم، نه تنها ازسوی وزارت علوم بلکه ازسوی رقیب جدی این وزارتخانه، یعنی معاونت فناوری ریاست‌جمهوری هم که به قول دکتر مخبر، دبیر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، متهم به موازی کاری و اختلال درکار وزارتخانه است هم مطرح می‌شود.

دکتر واعظ‌زاده - معاون علمی فناوری رئیس جمهوری-که در نشستی درهفته‌های گذشته درباره تدوین نهایی نقشه جامع علمی کشور سخن می‌گفت، اعلام کرده که هدف نقشه این است که درپایان سند چشم انداز 20ساله تعداد مقالات علمی کشور به 75هزار مورد در سال و تعداد مقالات پرارجاع هم به 2هزار مورد برسد.

البته برخلاف زاهدی- وزیر علوم-  واعظ‌زاده به شاخص‌های دیگری هم برای تولید علم اشاره کرده که نشان می‌دهد خوشبختانه، تدوینگران اصلی نقشه (تیم دکتر سلطانی، مدیر کل پژوهشی سابق وزارت علوم ) به راه درستی قدم گذاشته‌اند.

مهم‌ترین این شاخص‌ها عبارتند از: درصد دانشجویان تحصیلات تکمیلی، سهم صنایع مبتنی بر فناوری از تولید ناخالص داخلی، اختراعات ثبت شده در مراجع بین‌المللی، نرخ باسوادی و درصد فارغ‌التحصیلان شاغل که مشاغل آنها با رشته تحصیلی شان مرتبط است.

اما دکتر واعظ‌زاده درجایی از حرف‌هایش در این نشست، گفته است: «باید زبان فارسی به زبان علمی مورد نیاز دانشمندان جهان تبدیل شود.»

البته این خوشحال‌کننده است که فارسی به زبان علمی دانشمندان جهان تبدیل شود اما نکته این است که این «باید» از کدام هدف، برنامه یا سیاست آمده است؟ آیا زبان فارسی مثل انگلیسی در نیمی از دنیا صحبت می‌شود یا اینکه حداقل آموزش داده می‌شود؟

چه کاری برای زبان فارسی شده است که انتظار داریم محققان غیرانگلیسی زبان دنیا،  زبان انگلیسی را رها کنند و به سراغ زبان فارسی بروند؟ اصلا زبان انگلیسی چه مسیری را طی کرده که زبان نخست انتقال علم در دنیا شده است؟

ISI یا ISC

به‌نظر می‌رسد که این صحبت معاون رئیس‌جمهوری، برای دورنماندن ایشان از قافله ISC است. ISC

نمونه فارسی شده ISI است که به همت معاونت پژوهشی وزارت علوم آماده شده تا استادانی که به هردلیلی نمی‌توانند مقاله علمی انگلیسی تولید کنند، مقالات فارسی‌شان در ژورنال‌های پژوهشی، جزئی از کار علمی آنها به حساب بیاید.

به این ترتیب، وزارت علوم هم می‌تواند با یک بازی ریاضی نشان دهد که تعداد مقالات علمی ما در عرض چند سال به 20هزار مورد رسیده است و ما رتبه اول علمی منطقه را به‌دست آورده‌ایم.

به‌نظر می‌رسد این چیزی جز به سخره گرفتن اهداف عظیم سند چشم‌انداز برای داشتن کشوری با توسعه پایدار در سال 1404 نیست؛ جایی که وزیر علوم ISI را جفای علمی می‌خواند و می‌گوید: «بیشترین تولیدات علمی ISI مربوط به کشورهایی است که انگلیسی‌زبان هستند و این مقالات نیز بیشتر به سمت و سوی گرایش‌های تخصصی آن چند کشور است و به همین دلیل به کشورهای در حال توسعه ظلم و جفای علمی شده است.»

آقای وزیر البته دقت نکرده اند که این چندکشور محدود، شامل ژاپن، کره، استرالیا، مالزی، چین، هندوستان، پاکستان، ترکیه، مصر، روسیه، اوکراین، سوئد، فنلاند، نروژ، آلمان، هلند، دانمارک، ایتالیا، اسپانیا، انگلستان، ایرلند، ایسلند، آفریقای جنوبی، آمریکا، کانادا، آرژانتین و برزیل می‌شود.

همین چندکشور محدود، بیش از 9/99 درصد تولیدات علمی دنیا را دارند (یعنی همه دنیا منهای فرانسه) و مقالاتشان را به زبان انگلیسی منتشر می‌کنند.

اکثرشان هم برنامه‌ای ندارند که تولیدات علمی شان را به زبان بنگالی یا اسپانیایی یا ایتالیایی یا آلمانی تولید کنند و ISI را هم جفای علمی نمی‌دانند!

اما وزیر علوم در همایش آشنایی با ISC گفت: «ایجاد پایگاه استنادی علوم جهان اسلام به تصویب اجلاس آیسسکو، اجلاس وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی و وزرای علوم کشورهای اسلامی رسید و وظیفه اصلی این فعالیت به ایران سپرده شد.»

او با اشاره به اینکه ایران پیشتاز نمایه‌سازی مقالات علمی جهان اسلام است، افزود: «با توجه به اهمیت ISC، در آیین‌نامه ارتقای استادان تا قبل از این به مقالات نمایه شده در ISI توجه می‌شد که هم‌اکنون درصدد هستیم از ترم بهمن مقالات نمایه شده در ISC نیز مورد توجه قرار گیرد.»

این بیانات آقای زاهدی در شرایطی اعلام می‌شود که آمار تقلب‌های استادان ایرانی از روی مقالات علمی خارجی و کپی‌های برابر اصلی که در مجلات پژوهشی بی‌ارزش چاپ می‌شود، روز به روز بیشتر می‌شود.

با راه‌اندازی ISC البته راه تقلب هم بسیار باز می‌شود و اثبات آن بسیار سخت تر. فقط می‌ماند زحمت ترجمه که آن هم دانشجویان استاد که به‌دنبال جبران نمره‌های کم خود در امتحانات پایان ترم هستند، می‌کشند.

با تمام این احوال به‌نظر می‌رسد که نگاه یکجانبه وزیر علوم به ISI به‌عنوان تنها شاخص رشد علمی کشور که با همراه شدن مستندات ISC می‌تواند توهم توسعه علمی را در سیاستگذاران بیش از پیش کند، از یک سو ضربه‌های جبران‌ناپذیری را به بدنه پژوهش کشور زده و از سوی دیگر با اعلام آمارهایی برای عامه مردم نظیر رسیدن به اهداف سند چشم انداز در عرض 3 سال درحالی که تغییری در سطح زندگی عادی آنها دیده نشده و همچنان مشاهده شود که در شاخص‌های اصلی رفاه در بین کشورهای منطقه از اعراب حاشیه خلیج فارس و کشور نیمه اروپایی شده ترکیه عقب هستیم، دلسردی عمیقی در مردم از برنامه‌های بلندمدت برای توسعه کشور ایجاد می‌کند که جبران آن بسیار سخت خواهد بود.

امیدواریم که وزیرعلوم و معاون علمی رئیس‌جمهوری به معنای واقعی آماری که می‌دهند و توهمی که در ذهن مردم ایجاد می‌کنند، بیشتر دقت کنند تا اسباب دلخوری عامه مردم از پژوهش و توسعه علمی در کشور را فراهم نکنند