علی مرادی: برای نوشتن از اصالت خیلی دیر است. اصالت خیلی وقت است لابه لای صفحات مجازی، اخبار ریز و درشت تبلیغاتی و شتابزدگی مردم در این روزگار غریب گم شده است. زمانه پر شده از القاب اولین و بهترین، آمارهای من درآوردی و ادعاهای بی اساس که در این سرزمین پر از ماجرا، بدون منتقدی و بدون حوصله ای برای اثبات، تیتر می شوند و در ذائقه لحظه ای مردم می چرخند و مدتی بعد هم فراموش می شوند.
سردرگمی فرهنگی روی حقیقت را پوشانده و از واقعیت دورمان کرده، سردرگمی فرهنگی بد نیست، آفت است. جایی که ثبت و سند برابر نیست، حق مولفی وجود ندارد و اخبار مه آلود و غیرواقعی روی قله های واقعی را می پوشاند. به طور قطع اگر بزرگان فرهنگی این کشور در صد سال گذشته، در این برهه از تاریخ زندگی می کردند شأن و ارزش و اعتبار بسیاری از آن ها، پشت هیاهوی عده ای دیگر گم می شد. معلوم نمی شد "بوی عیدی" فرهاد چقدر فراگیر است چون صفحه های مجازی پر از نسخه های جعلی و شبیه خوانی اش می شد و شاید مستند "خانه سیاه است" در مصاف هزار نسخه کپی شده از خودش کم می آورد و هزاران شاید دیگر که اگر سطح سواد فرهنگی عامه در حد همین صفحات مجازی باقی می ماند، باورش می کردند.
برای واکاوی برگزاری اولین کنسرت رایگان در بعد از انقلاب باید برگردیم به سال ۹۵ که بازار کنسرتهای پاپ و سنتی و حتی موسیقی ملل داغ داغ بود. آن زمان رفتن به کنسرت در حال تبدیل به یک نیاز رفاهی جدی بود و یک نوع هماهنگی و تناسب بین درآمد و قدرت خرید در میان طبقات متوسط جامعه در حال شکل گیری بود. سالن ها به سرعت پر می شدند و اجرای کنسرت رایگان به ذهن هیچکدام از آواز خوانان جریان اصلی موسیقی کشور خطور هم نمی کرد.
اما از سالهای بعد و در ادامه تیر خلاص کرونا، برخی از خوانندگان به خاطر عدم و یا کم شدن استقبال مخاطبان از کنسرتها، به این فکر افتادند احیاناً خانه نشین نشوند و یا حداقل با کنسرت گذاشتن در اماکنی که گنجایش حضور تعداد بیشتری از مردم را داراست، کارنامه حرفه ای خودشان را پربارتر جلوه دهند و به آن افتخارات نوع دوستانه (هرچند جعلی) اضافه کنند.
اما؛ سال ۹۵ وقتی بازار برگزاری کنسرت ها داغ بود و در روزهای اوج برنامه خندوانه، هر مهمانی قولی به برنامه می داد که باید به آن عمل می کرد مثل اهدای کتاب یا سرزدن به آسایشگاه سالمندان یا مثلا تسویه حساب آدم های بدهکار به قصابی محل. همان موقع مهدی یراحی در برنامه خندوانه قول داد در منطقه فقیر نشین تهران کنسرت رایگان اجرا کند و چند هفته بعد در کوره های آجرپزی پاکدشت، برای پنج هزار نفر از مردم آن منطقه، کف خیابان کنسرت برگزار کرد. مردم فقیری که رفتن به کنسرت آرزویشان بود، بسیاری از ترانه های مهدی یراحی را زیر لب می خواندند و در تعاملی بی نظیر این کنسرت به بهترین نحو اجرا شد.
تیتر این روزهای برگزاری اولین کنسرت رایگان توسط همایون شجریان به ما ثابت می کند که در این اوضاع، متر و معیار اولین ها را چشمی می سنجند! همچنین ادعای محمد معتمدی که می گوید اولین کنسرت خیابانی را در سال ۹۷ برگزار کرده است ....
چطور ممکن است در زمانه دسترسی آزاد به اطلاعات این همه ادعای بیاساس و غلط، ثبت و تایید شود؟ جوابش در همین عبارت دسترسی آزاد به اطلاعات است! جوابش در پروپاگاندایی است که نیاز به اثبات ندارد چون آنقدر دغدغه های گوناگون فراوان است که پرداختن به این موضوعات با ثبت تاریخ و سند حوصله می خواهد که در مجال این احوال و روزگار نیست. نشانی غلط دادن، ثبت ادعاهای تیترگونه و بازی با افکار عمومی دارد به عادتی برای رسانه ها تبدیل می شود تا با جلب نظر آنی مخاطب کلیکش را بگیرد و بگذرد و حقیقت برای همیشه در گوشه ای مغفول بماند!