به گزارش همشهریآنلاین، بهراد و دوستانش با دستگاه پی اس ٥ تا صبح بازی میکردند و بعد آن را به فروش میرساندند. آنها با سلاح کلت، صاحبخانه را تهدید به قتل میکردند تا نقشه سرقت را اجرا کنند. این سه جوان پس از دستگیری اعتراف کردند که فقط برای خوشگذرانی و بازی با پی اس ٥ تصمیم به انجام این سرقتها گرفتند. بهراد که سردسته باند است، ماجرای دزدیهایشان را روایت کرد:
با چه شگردی سرقت میکردید؟
من و دو نفر از دوستانم، آگهی خرید دستگاه پی اس ٥ و ماینر را در سایتهای مختلف میدیدیم. بعد با فروشنده تماس میگرفتیم و برای خرید، به خانهشان میرفتیم. اگر فردی تنها بود، او را با اسلحه کلت تهدید میکردیم و دستگاه را با خودمان میبردیم.
فقط دستگاه بازی سرقت میکردید؟
دستگاه ماینر و پی اس ٥ سرقت میکردیم. همیشه از سالها پیش به این دستگاه بازی علاقه زیادی داشتم. شاید به همین دلیل بود که این را انتخاب کردیم.
چرا سرقت میکردید؟
برای پول و تفریح.
تفریح؟
بله. ما سه نفر از شهرستان به تهران آمدیم. مدتی کارگری کردیم. ولی پولش کفاف زندگی را نمیداد. از طرفی ما عاشق هیجانوتفریح هستیم. با این پولها هم که نمیشود در تهران تفریح کرد. برای تفریح باید درآمد زیادی داشته باشی. ما هم که درآمدمان کم بود. برای همین تصمیم به سرقت گرفتیم. تا بتوانیم برویم و کمی گردشوتفریح کنیم. هیجان سرقت که بالاست. خود همین کار نیز برایمان یک تفریح محسوب میشد.
در سرقتها به کسی هم آسیب زدید؟
نه اصلا. ما قصدمان آسیبزدن نبود. مثلا اگر به خانهای میرفتیم و آنجا زن و بچه یا فرد میانسالی حضور داشت، از آنجا بیرون میآمدیم. چون بهعنوان خریدار میرفتیم، میگفتیم کالا را نمیخواهیم و بیرون میآمدیم. چون نمیخواستیم به بچه یا میانسالها آسیب برسد. فقط اگر مردی تنها بود، او را به صندلی میبستیم و سرقت میکردیم. به هیچ عنوان به او آسیب نمیزدیم.
اولین بار است که دستگیر میشوید؟
بله. ما همهمان هیچ سابقهای نداریم.
چطور دستگیر شدید؟
آنقدر در کار سرقت ناشی هستیم که حتی یک ماسک هم به صورتمان نمیزدیم. با همان چهره خودمان به خانه مردم میرفتیم و قطعا چهرهمان را دوربینهای مداربسته ضبط کرده و دستگیر شدیم.
ایده این سرقت از کجا به ذهنتان رسید؟
من در اینستاگرام خواندم که گروهی دستگیر شدهاند. گروهی که در سایتهای دیوار طعمههایشان را شناسایی میکردند. بعد بهعنوان خریدار با آنها قرار میگذاشتند. بعد از قرار نیز دست به سرقت همان وسیله میزدند. این ایده را از آنجا یاد و تصمیم گرفتم آن را اجرا کنم.