به گزارش همشهریآنلاین، پارادوکس عجیبی است؛ اما حقیقت دارد. هم ریههای تنفسی این سرزمین است و هم نیمه جان. حال و روز خوبی ندارد و هر روز نحیفتر و ضعیفتر میشود. روایتهای تلخی دارد از دردهای بیامانش. درختان بلوطش را تنگ در آغوش گرفته تا دردهایش را به جان بخرد. سالها تنش با این دردها عجین شده است. روز و ماهی نیست که قصه پرغصهاش روایت نشود. هر روز گرفتار مصیبت است؛ یا از قهر طبیعت عاصی میشود یا از دستان بیمهر آدمی.
یک روز از چیدن دامنش توسط کشاورزان بر دشت و پهنهاش برای افزایش کشت و زرع میگوید. روز دیگر از تیزی تبرها و ارهها که تن و سر بلوطستان را برای مشتی زغال از هم جدا میکنند. داغ بزرگی است وقتی شاه بلوطهای سوخته را در بستههای چند هزار تومانی در دست مردم میبیند که دود میشود. یک روز هم قصه رقاصه آتشینی را روایت میکند که تا ماهها دامنهها را درمینوردد و بلوطهایش را زنده زنده میسوزاند.
مصیبت زاگرس که تمامی ندارد؛ روز دیگر خبر میرسد که ریزگردها و گرد و غبار نفسش را بند آورده و بیآبی امانش را بریده و حالا هم حکم ایستاده مردن به دستور پروانههای مرگ بر سر رویشگاههای بلوط زاگرسنشین. انگار که در طالعش خبری از خوشیمنی نیست و این بار هم باید بغض بلوطستانش با هجوم بیرحمانه آفت «جوانهخوار» بشکند.
چنبره آفت برگخوار بر برگهای بلوط
بلوطستانهای منطقه زاگرس از شمالغربی کشور در استان آذربایجانغربی شروع میشوند و با گذر از استانهای مرزی تا جنوب فارس امتداد پیدا میکنند. ۱۱ استان در مساحتی بیش از ۵,۵ میلیون هکتار، ۱۸۳ گونه درختی و درختچهای را در رویشگاههای جنگلی بلوط به خود اختصاص دادهاند.
بسیاری از کارشناسان محیطزیست معتقدند که جنگلهای بلوط زاگرس حکم ریههای کشور را دارند و نقش بسزایی در جلوگیری از خطرات بحرانهای زیستمحیطی همچون سیل، گرد و غبار، زلزله و طوفانهای مهیب بازی میکنند، اما در پس این همه زیبایی، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
عضو هیأت علمی بخش تحقیقات منابع طبیعی مرکز تحقیقات لرستان با اذعان به مشکلات موجود در زاگرس، فهرستی طویل و بلندبالا از بیماریها و آفتهای جنگلهای زاگرس را در اختیار روزنامه ایران قرار میدهد؛ بیماریها و آفتهایی که در کنار دیگر مشکلات زاگرس، دغدغه ذهنی افکار عمومی و دوستداران طبیعت شده است.
مجید توکلی با اشاره به شرایط منطقهای زاگرس به روزنامه ایران میگوید: عرصههای وسیعی از رویشگاههای زاگرس، در دو دهه اخیر شاهد بروز پدیدههایی مثل زوال درختان و درختچههای جنگلی و طغیان آفات و بیماریها بودهاست. به گفته این متخصص آفات جنگل و مرتع؛ طی بررسیها و مشاهدات صورت گرفته، پروانههای برگخوار جنگلی و عوامل چوبخوار از دلایل مهم نگرانی و تهدید برای این جنگلها محسوب میشوند.
چرخه تخریب و زیان
تقریباً هر سال در ابتدای فصل بهار، مناطق خاصی از عرصههای جنگلی، مورد تهاجم گروهی از حشرات بهنام برگخوار قرار میگیرند که باعث خسارت و آسیب فراوان به درختان و موجب بیبرگی آنان میشوند. به گفته متخصصان تعدادی از این آفات برگخوار طغیان دورهای داشته و چند سالی یکبار ظهور پیدا میکنند. گروهی هم با جمعیتهای مختلف هر ساله در کانونهای مربوطه حضور دارند. آفات برگخوار توان خساراتزایی بالایی دارند و میتوانند درختان را ضعیف و پذیرای قارچها و حشرات متنوع چوبخوار و باکتریها کنند.
این متخصص آفات جنگل و مرتع ادامه میدهد: پروانه سبز جوانهخوار بلوط، پروانه سفید برگخوار بلوط، پروانه ابریشمباف ناجور و مینوز برگ بلوط از آفتها و بیماریهایی هستند که بهشدت از برگ درختان تغذیه میکنند و موجب بروز طغیان آفت میشوند و خسارات شدیدی به درختان و درختچههای جنگلی میزنند.
توکلی با بیان اینکه، یکی از اهداف برنامه پایش آفات و بیماریهای جنگلی؛ شناسایی این پروانهها و سوسکهای برگخوار است میگوید: علاوه بر آن، سوسکهای متعدد و متنوع چوبخوار و پوستخوار، آفات مهم بذرخوار، قارچهای اندوفیت، قارچهای آوندی و عامل پوسیدگی ریشه یا خشکیدگی سرشاخهها، گیاه انگل سس و گیاه نیمهانگل دارواش از مهمترین عوامل تهدیدکننده و خشکیدگی درختان و درختچههای جنگلی زاگرس محسوب میشوند.
چرا پدیده آفات بروز میکند؟
او میافزاید: شرایط موجود حاکم بر این منطقه رویشی مانند تغییرات اقلیم و افزایش شدت گرما، خشکسالیهای متوالی، ناتوانی و ضعف دفاعی درختان میزبان، آتشسوزیها، تخریب و فرسایش خاک، چرای بیش از حد، فشار ناشی از بهرهبرداریهای بیرویه توسط عوامل انسانی، تنشهای مختلف و عوامل دیگر باعث مهیا شدن شرایط برای زادآوری و طغیان قارچهای اندوفیت، حشرات چوبخوار و پوستخوار شده، بهطوری که هر ساله سبب تنک شدن و ناپدید شدن سطوح قابل توجهی از این عرصههای جنگلی هستیم.
به اعتقاد عضو هیأت علمی بخش تحقیقات منابع طبیعی مرکز تحقیقات لرستان، آفات و بیماریهای خسارتزا، هرگز از بین نمیروند و همیشه در طبیعت باقی میمانند و به اشکال مختلف با توجه به شرایط محیطی و توان دفاعی درختان سر بر میآورند.
او پایش و مراقبتهای مستمر آفات و بیماری درختان جنگلی و مراتع را مهمترین راهکار تشخیص و انجام اقدامات سریع برای کنترل آنها میداند. به گفته توکلی درحوزه جنگل و مرتع زاگرس، آفات و عوامل بیمارگر متعددی این عرصه را تهدید میکنند که تعدادی از آنها آفات بسیار مضرّی محسوب میشوند که با مدیریت علمی برای کنترلشان باید برنامه داشته باشیم و به کارگیری روشهای شیمیایی آخرین انتخاب ما باشد.
چرا زاگرس مهم است؟
بر کسی پوشیده نیست که دو بخش در سرزمین ایران بهعنوان ریههای این سرزمین شناخته میشوند و هر دو نیز وضعیت خوبی ندارند؛ جنگلهای هیرکانی در شمال کشور و مجموعه جنگلهای زاگرس در غرب کشور که از شمال غرب، غرب تا جنوبغرب امتداد دارد. به گفته کارشناسان، جنگلهای زاگرس از اهمیت ویژهای برخوردار هستند زیرا این منطقه جزو سرشاخههای مهم آبی کشور محسوب میشود که حدود ۶ میلیون هکتار وسعت دارد و مانند یک سپر دفاعی در برابر کشورهای غبارخیز همسایه عمل میکند.
نایب دبیر شورای هماهنگی تشکلهای زیستمحیطی لرستان معتقد است اگر جنگلهای زاگرس نبودند ما نیز یک منبع غبارخیز محسوب میشدیم. خوشبختانه وجود جنگلهای زاگرسی مانع از ورود این غبارها میشود.
احسان پارسا با اشاره به اینکه علل متفاوتی در نابودی جنگلهای زاگرس دخیل هستند به روزنامه ایران میگوید: بهرهبرداریهای میان منطقهای برای تحصیل زغال و زغالفروشی، نبود موقعیت شغلی و شرایط کاری برای بومیان، شیوع بیماری قارچی و باکتری گسترده که کاری برای بهبود آن انجام نگرفته است، از عمده دلایل تخریب زاگرس هستند.
او ادامه میدهد: کرم ساقهخوار عامل دیگر خسارتزای جنگلهای زاگرس است که روی ساقه و برگ بلوط رشد و تغذیه میکنند. همچنین بروز آتشسوزیهای گسترده که هیچ لجستیک و تمهیدی برای آن اندیشیده نشده است.
به عقیده نایب دبیر شورای هماهنگی تشکلهای زیستمحیطی لرستان، از زمانی که چوببری و جنگلبری در جنگلهای شمال ممنوع شد تمام قاچاقچیان به سمت غرب و به سمت جنگلهای زاگرس هجوم آوردند و کملطفی دوستان در منابع طبیعی و دیگر ارگانها، قاچاقچیان را به حدی رسانده که در روز روشن هم به تخریب خود ادامه میدهند و واکنش و اقدامی از سوی هیچ ارگانی مشاهده نمیشود.
عامل دیگری که پارسا به آن اشاره میکند؛ برنامههای عمرانی و جادهسازی است. «این موضوع را در حاشیه قرار میدهیم زیرا که ذات توسعه مستلزم این موارد است و از آن چشمپوشی میکنیم ولی وقتی در طی چهار پنج سال یک میلیون و ۴۰۰هزار هکتار جنگل نابود میشود یک بحران و زنگ خطری جدی محسوب میشود و اگر جلوگیری نشود کشور عراق تنها منشأ ریزگرد نخواهد بود بلکه خود سرزمینهایی که جنگلهای زاگرس را دربردارند منشأ ریزگرد خواهند بود.»
بلوطستان، قربانی فقر جوامع روستایی
او در پاسخ به این سؤال که نقش جوامع محلی در حفظ و نگهداری از جنگلهای زاگرس چیست، میگوید: کلیدواژه و حلقه مفقوده در این زمینه نگاه معیشتی، مالی و اشتغالزایی جوامع محلی است. وقتی روستاهای این منطقه از نظر مواد سوختی در مضیقه هستند، طبیعتاً برای رفع نیاز از درختان منطقه استفاده میکنند. در این منطقه بهدلیل ضعف مالی و اشتغال، زغالفروشی یک شغل محسوب میشود که درآمد چندانی هم ندارد و فقط در حد رفع نیاز است.
نایب دبیر شورای هماهنگی تشکلهای زیستمحیطی لرستان ادامه میدهد: برای توانمندسازی و آموزش جوامع محلی از سازمان فنی و حرفهای، میراث فرهنگی و فرمانداری کمک خواستیم. زیرا توانمندسازی جوامع محلی یکی از عوامل توسعه پایدار است، اما طرح و نقشهها بیفایده است و این یک موضوع بسیار کلیدی است. شرایط مالی و فقر در این منطقه اسفناک است.
زاگرس بیمار است
مهندس مظفر افشار که به پدر بلوط ایران مشهور است نیز معتقد است که زاگرس بیمار است.
به گفته وی طی سالهای اخیر و در پی طرح تنفس جنگل های شمال، قاچاقچیان چوب به جنگلهای زاگرس هجوم آوردند و حتی درختان کنار رودخانه را هم از بین بردند.
او که به دغدغهمندی جنگلهای زاگرس مشهور است، میگوید: در کل زاگرس وضعیت بیمار گونهای دارد و ما باید تمام تلاشمان را برای حفظ و احیای آن به کار گیریم. اگر بخواهیم کاری عملی و اساسی صورت گیرد باید روستاهای جنگلنشین را به امکانات لازم مجهز کنیم.
لولهکشی گاز و نفت با کمترین و پایینترین قیمت راهکاری است که افشار به آن اشاره میکند، زیرا محلیها بهدلیل ناتوانی در خرید نفت و برای رفع نیازشان اقدام به بریدن درختان جنگلی چندصدساله میکنند.
او میافزاید: برای دست یافتن به این امر مهم نیازمند یک عزم ملی و کلان در سطح گسترده هستیم و با حل کردن مشکلات جوامع محلی این امر امکانپذیر است.
پدر بلوط ایران پایش جنگلها را ضعیف میداند و معتقد است که کاری در این زمینه صورت نگرفته است: برای حجم گسترده مرتعی لرستان و جنگلی زاگرس یک تراکتور سمپاش پاسخگو نیست بلکه برای از بین بردن کرمهای برگخوار نیازمند هواپیماهای سمپاش هستیم.
او در پایان میگوید: ساخت ویلاهای غیرقانونی در دل جنگلهای زاگرس باعث تبدیل عرصه جنگلی به عرصههای دیگر میشود و نیازمند برخورد بسیار جدی است.