دوست داشتن دانایی، همواره در راه بودن، طلب معرفت دائمی و سختکوشی مستمر، به عنوان شاخصههای اصلی یک فیلسوف، وجه تمایز او از دیگر افراد انسانی است.
تحقق این صفات پس از سالها ممارست بهراستی در وجود استاد فلسفه دکتر رضا داوری اردکانی آشکار است. تواضع، آزاداندیشی، سالها نگارش، معلمی و آموزش فلسفه، مهربانی و روی گشاده، آدابدانی و تفکر دائمی، شخصیت او را شایسته تقدیر و تجلیل میکند؛ تقدیری که هرچند در پایان نیم قرن دغدغه فلسفه داشتن است اما سخن از آغازی دیگر در بطن خود دارد.
به منظور پاسداشت حیات فکری، فرهنگی و فلسفی دکتر رضا داوری، در روز 23 آبانماه 1387، به مناسب روز جهانی فلسفه مراسم بزرگداشتی به همت انجمن حکمت و فلسفه ایران و با همکاری کمیسیون ملی یونسکو با حضور اساتید و دانشجویان فلسفه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه تحت عنوان «فیلسوف فرهنگ» برگزار شد.
ظاهراً آنچه انتظار میرفت سخنرانان در پاسداشت مقام فلسفی دکتر داوری باز گویند، بیشتر به جملاتی از سر ستایش و شیفتگی انجامید. البته این به آن معنا نیست که دکتر داوری شایسته چنین تقدیرهایی نیست که البته هست وحتی بیشتر، اما آنچه قرار بود حاضران و جامعه بشنوند بیتردید آنی نبود که در بزرگداشت وی رخ نمود.
ای کاش سخنرانان به رویه خود دکتر داوری رجوع میکردند و میکوشیدند تا چشماندازی از نسبت داوری با زمانهاش بدست دهند.امری که شاید روزی دیگران انجام دهند.
دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در ابتدای این مراسم علت انتخاب لقب «فیلسوف فرهنگ» را برای دکتر داوری ارتباط مستقیم فلسفه با تمام ابعاد فرهنگ و تبلور آن در شخصیت فکری دکتر داوری عنوان کرد به نحوی که اگر چنین ارتباطی میان فرهنگ و فلسفه نباشد فلسفه یک امر انتزاعی، تصوری و مفهومی صرف میشود. دکتر اعوانی بزرگترین فلاسفه را کسانی معرفی کرد که بیشترین تاثیر را در حوزه فرهنگ دارند و به تمام مسائل مهم و موثر زمان، مشرف هستند؛ مانند افلاطون و ارسطو.
وی دکتر داوری را به عنوان نگارنده کتاب «فارابی، فیلسوف فرهنگ»، دارنده چنین خصایصی توصیف کرد که طی سالیان دراز تاثیر فراوانی بر فرهنگ کشور داشته است. رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با استناد به جملهای از دکارت که معیار ارزیابی هر فرهنگی را فلسفه آن میداند، استاد داوری را به عنوان متفکری که با تمام جریانهای فکری ایران، مخصوصا مواجهه با غرب آشنا بوده و علاوه بر تفکر به نگارش کتاب و مقاله و تربیت شاگرد پرداخته است، معرفی کرد.
ادب،صدرنشین صفات نیک
دکتر مصطفی محقق داماد برای توضیح عنوان «فیلسوف فرهنگ» به پشتوانه کلمه فرهنگ در زبان عربی معاصر اشاره کرد و به قرائت خطبهای از نهجالبلاغه پرداخت: «هر کس میخواهد پیشوایی جمعیتی را برعهده بگیرد باید قبل از هرچیز خودش را آموزش دهد و خود را به اجرای ادب وادارد و این کار باید با عمل و نه با زبان صورت بگیرد و اگر کسی چنین کرد شایسته تقدیر است.»
عضو فرهنگستان علوم ضمن اشاره به دوستی نزدیک با دکتر رضا داوری، مهمترین ویژگی وی را ادب او برشمرد که این صفت در مواجهه با دشمنان و منتقدانش به نحو احسن آشکار است؛ چنان که در سختترین شرایط نیز با آرامش و شرح صدر، سخنان دشمنان خود را میشنود و با صبوری با آنها وارد صحبت میشود.
فیلسوف زندگی و جامعه
دکتر محسن جهانگیری به عنوان یکی دیگر از سخنرانان جلسه، با تاکید بر عمق و مقام والای فلسفه که حتی از علم عمیقتر است، ضمن اشاره به یکی از سخنان دکتر داوری، در پاسخ به قابل فهم کردن زبان فلسفه برای جوانان، چنین کاری را نادرست خواند زیرا تنزل فلسفه در حد عقل تودهها و حتی عقل یک کودک نهتنها کار صحیحی نیست بلکه اگر کسی میخواهد فلسفه را یاد بگیرد باید خود را مستعد و آماده برای فهم و دریافت فلسفه کند و به جای پایینآوردن مقام فلسفه و سادهکردن آن باید مقام افراد انسانی را بالا برد تا به مرتبه درک و دریافت فلسفی برسند و این قاعده در هنر و علم نیز یکسان است. استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: «تصویر فرانسیس بیکن را از فیلسوف، در دکتر داوری یافتهام.
فیلسوف باید در خدمت جامعه باشد و جامعه از علم او برای رفاه بیشتر استفاده کند.»
دکتر جهانگیری با اشاره به دوستی و آشنایی طولانیاش با دکتر داوری، نگارنده کتاب «درباره غرب» را علاوه بر داشتن ویژگیهایی چون دانش فراوان و عمل به آن، بسیار مسئولیتپذیر خواند و اشاره کرد: «در حوالی سال 1359 ایشان در میان استادان مختلف با خطوط فکری متفاوت، برای ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی انتخاب شد و این امر شایستگی و بیغرضبودن ایشان را نشان میدهد.»
«وفادار به فلسفه»
دکتر کریم مجتهدی نیز به عنوان همکار و دوست دکتر داوری، مقام نگارنده کتاب «فلسفه سیاست و خشونت» را شایسته تجلیل و قدردانی دانست و گفت: «بین فلسفه و فرهنگ هیچ تفاوتی نیست مگر تفاوت لفظی؛ و تعبیر «فیلسوف فرهنگ» به نوعی تکرار امر مکرر است زیرا هر فیلسوفی، فیلسوف فرهنگ است و از آنجا که فلسفه، تعقل و تفکر است اگر در رشتههای دیگر مثل ریاضی، فیزیک و شیمی حضور نداشته باشد، بیفایده است و این استفادهها صرفا صوری و ظاهری است» .استاد فلسفه دانشگاه تهران فلسفه را انگیزه درونیای خواند که ممکن است در یک طبیب، داستاننویس و شاعر نیز حضور داشته باشد.
وی در توصیف دیگری از فلسفه، آن را حرکت مزمنی خواند که باید در زیر هر فکر و عملی متجلی شود. دکتر مجتهدی افزود: «فلسفه انگیزه آموزش و پژوهش است و فیلسوف همواره در راه است و این در راه بودن است که به زندگی تحرک میدهد. من در فرازونشیب سیاسی از نزدیک شاهد و همراه حرکت دائمی و حفظ استمرار تعقل دکتر داوری بودهام. او با اخلاق افتاده و بدون تظاهر سعی کرده است به فلسفه وفادار بماند. فلسفه وفاداری به یک اصل است که در این دنیا شأن انسان را برای او توجیه میکند.» دکتر مجتهدی در آخر از خداوند طلب توفیق بیشتر برای نگارنده کتاب «تفکر پستمدرن» کرد.
بزرگداشت خرد و اخلاق
حجتالاسلام سیدمحمدخاتمی، رئیس موسسه گفتوگوی فرهنگ و تمدنها در پیامی ضمن اظهار اشتیاق به شرکت در مراسم پاسداشت دکتر داوری علت عدم حضور خود را پیشآمدن کاری دانسته بود. در این پیام که توسط یکی از افراد حاضر در جلسه خوانده شد، آمده بود: «بزرگداشت دکتر داوری، بزرگداشت خرد، اخلاق و معرفت است و نقش ممتاز او در نیم قرن حیات عقیدتی و علمی این مرزوبوم فراموشنشدنی است. خداوند برطول عمر ایشان بیفزاید.»
فیلسوف؛ خالق دوباره
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، تعریف فیلسوف را به عنوان کسی که موظف به حل مشکلات روزمره است توقعی بیجا خواند و در مقابل، فیلسوف را در ارتباطش با پرسشهای بنیادین معرفی کرد؛ از قبیل: آغاز چیست؟ انجام کجاست؟ سرنوشت چیست؟ حقیقت کدام است؟ وی همچنین تعیین تکلیف برای فیلسوف را امری غیرمجاز خواند؛ زیرا نتیجه مقیدشدن فلسفه به زعم وی نابود شدن آن است.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی تاکید کرد که وظیفه فیلسوف آموختن اندیشهها نیست بلکه فیلسوف کسی است که اندیشهها را میاندیشد. او افزود: «فیلسوف دوباره خود را میآفریند، زیرا آفرینش خداوند برای او کافی نیست؛ باید از نو خود را بیافریند.» دکتر دینانی غرضش از بیان این سخنان را ابراز ارادت به استاد داوری دانست و ادامه داد: « استاد داوری به حق فیلسوف فرهنگ و بزرگ عصر ماست. او فیلسوفی ژرفاندیش است که دغدغه فلسفه را دارد؛ فلسفه برایش جدی است؛ آرام و باتحمل، خوشنیت و خیرخواه است.»
دکتر شهرام پازوکی که به همراه حسین سیدعرب و علیاصغر محمدخانی از ادارهکنندگان جلسه بود داوری را جزو اولین فیلسوفانی معرفی کرد که نشانگر نسبت میان فلسفه و فرهنگ بودند و این امر در کتاب «شاعران در زمانه عسرت» استاد بهخوبی آشکار است.
حال فلسفی داوری
دکتر غلامعلی حدادعادل آغاز آشناییاش با دکتر داوری را مربوط به 40سال قبل و درمقام دانشجو دانست. به گفته وی این زمانی بود که روشنفکری برابر بود با مارکسیست و سوسیالیست بودن. او افزود: وقتی گفته میشد روشنفکر، 80 درصد لزوما گرایش مارکسیستی داشتند و 20درصد هم طرفدار لیبرالیسم بودند اما ما در کلاس درس با داوری با روشنفکری روبهرو بودیم که از این اوصاف زمانه به دور بود.»
حداد عادل با تاکید بر این نکته که داوری نهتنها روشنفکر بود و هست بلکههیچگاه تکرارکننده شعارهای بر سرزبانها نبود، همچنین او با بیان شیرین و سخن دلنشین و متانت، دانشجو را به عمق تفکر دعوت میکرد و به همین خاطر بود که دانشجو در کلاس او بیش از هرچیز طعم تفکر را میچشید.»
همچنین وی به تاکید نگارنده کتاب «فلسفه و انسان معاصر» نسبت به گوهر دین و معنویت اشاره کرد و او را ترکیب لطیفی از فلسفه، ادبیات و تلمیحات عرفانی توصیف کرد و گفت: «برخلاف بسیاری دیگر که در فلسفه معلومات فلسفی دارند، دکتر داوری حال فلسفی دارند و حال فلسفیاش بر قال فلسفیاش غلبه دارد. داوری حتی وقتی در حال صحبت کردن عادی است باز هم رگههای فلسفی او آشکار است و گویی همواره در حال فکرکردن است. داوری به هرچه میرسد به عقب برمیگردد و به جای شتاب برای رسیدن به نتیجه عملی، همواره در حال تفکر بر ریشه و مبانی نظری امور است و این شأن یک فیلسوف است.»
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایشان را کسی توصیف کرد که فلسفه با او تعریف میشود و در نهایت با آرزوی سربلندی برای استاد، سخنانش را به پایان برد.
متفکر افلاطونی در دوران مابعد نیچه
دکتر علیاصغر مصلح، ضمن نامناسبخواندن تعابیر و توصیفهای هگلی و هیدگریبودن برای دکتر داوری، او را متفکر افلاطونی در دوران مابعد نیچه توصیف کرد و افزود: «آنچه ما به عنوان شاگردان او آموختیم ایمانداشتن به توان عقل برای خردمندانهکردن عرصه زندگی انسانهاست. از آنجا که ما در دوران مابعد نیچهای هستیم و ارزشها واژگون شدهاند دکتر داوری به قدرت خرد آدمی به عنوان ساماندهنده این تزلزلها ایمان دارد».
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ضمن توصیف نگارنده کتاب «ما و راه دشوار تجدد» به عنوان برجستهترین و ممتازترین متفکر جمهوری اسلامی، او را هماهنگترین فیلسوف با مبانی انقلاب اسلامی توصیف کرد که حتی چنین امری منجر به انتقادات فراوان از سوی دوستان و دشمنان دکتر داوری شده است؛ دوستان او، بهویژه دارندگان مشاغل سیاسی در جمهوری اسلامی انتظار داشتند او در قالبهای سطحیتر تقلیل یابد. علیاصغر مصلح دکتر داوری را به عنوان تجربه یک متفکر در جامعه اسلامی که با جمهوری اسلامی ملائمت داشته است، تجربههای او را آموختنی دانست و از او خواست تا خاطرات 50سالهاش را به عنوان کسی که مهمترین سند زنده جریانات فکری و فرهنگی بوده است بنگارد.
همعصربودن با فیلسوف
در ادامه، پیام کمیسیون ملی یونسکو توسط محمدرضا سعیدآبادی، دبیرکل این کمیسیون قرائت شد؛ «استاد گرامی دکتر داوری! از زمان پیدایش فلسفه، فرزانگانی رخ نمودند که براساس عقلانیت، تفکر و معرفت را نوید دادند؛ فرزانگان و فیلسوفانی که رهبری فکری بشریت را به سوی مراحل عالیتر در دست داشتهاند و کوشیدهاند از پیچیدگیهای جهان گره بگشایند. برای جامعه اکنون ایران همعصربودن با یکی از دانایان و فرزانگان مایه مباهات است؛ فیلسوفی که با انتخاب راه درست در این مسیر، بر ما حق بزرگی دارد. قدردانی از خدمات ارزنده جنابعالی در مقابل دستاوردهای علمیتان اندک است.» سعیدآبادی در نهایت ضمن ارج نهادن به خدمات نگارنده کتاب «سیاست، تاریخ، تفکر» در سالهای گذشته به عنوان سرپرست کمیسیون ملی یونسکو آرزومند استمرار حیات علمی و معرفتی ایشان شد.
دماوند تفکر ایرانی
سپس محمدباقر خرمشاد، معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ضمن تشکر از تلاش ایشان برای رشته علوم انسانی، پیوند نام دکتر داوری را با نام این رشته، همیشگی خواند. وی در ادامه با توصیف دکتر داوری به عنوان «دماوند تفکر ایرانی» افزود: «جوانترها و نسل جدید با پشتگرمی شما به آینده بلند ایران نگاه میکنند. شما ادامه گذشته پرافتخار و راهنمای آینده پرتلالو و پرافتخار هستید.»
طلبه فلسفه
در ادامه حجتالاسلام علیاکبر صادقی رشاد، با استناد به سخنی از دکتر داوری که خود را طلبه فلسفه خوانده بودند، گفت: این تعبیر دقیق و بلندی است که حاکی از فیلسوفبودن او، دوستدار حکمت بودن، تواضع عمیق و اصالت فکری اوست. وی همچنین پس از تعریف فرهنگ گفت: داوری به حق فیلسوف فرهنگ است زیرا به مهمترین مسائل فرهنگی پرداخته است. رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی فرهنگ را مجموعهای از عناصر متنوع دانست که بهخوبی در آثار دکتر داوری آشکار است.»
در آخرین بخش از مراسم، با حضور غلامرضا اعوانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامعلی حداد عادل، علیاکبر صادقی رشاد و ایرج فاضل لوحهای تقدیر و هدایایی از سوی بنیاد حکمت اسلامی صدرا، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، دانشکده طب سنتی، گروههای فلسفه دانشگاههای اصفهان، علامه طباطبایی و آزاد اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، خانه کتاب، پژوهشکده مطالعات فرهنگی وزارت علوم، کمیسیون ملی یونسکو و رئیس دانشگاه تهران (فرهاد رهبر) اهدا شد.
شرمندهام به خدا
پس از مراسم بزرگداشت، شنیدن جملات هرچند کوتاه از زبان فیلسوف فرهنگ تفکربرانگیز بود. دکتر رضا داوری اردکانی که به نحو عجیبی جمع میان جدیت و تواضع است، اینگونه آغاز کرد: «شرمندهام به خدا، چند ماه پیش در مجلسی که از یکی از استادان نامدار معماری تجلیل میشد، ایشان در همان مجلس دار فانی را وداع گفت. من اکنون معنای این واقعه را میفهمم. بودن در چنین مجلسی و شنیدن چنین سخنانی از حد لیاقت من بیرون است. من یک روستایی ساده هستم که با کتاب انس پیدا کردم و البته این شرف کمی نیست. من کسی و چیزی نیستم که در مورد من گزافگویی شود چون من یک طلبه ساده فلسفه هستم. من حرفهای کسانی را که در این جلسه سخن گفتند باور میکنم چون اگر باور نکنم جسارت کردهام.»
نگارنده کتاب «فرهنگ، خرد و آزادی» با اشاره به 57 سال معلمی و 50سال قلمزدن با اعتقاد افزود: «حقیقتا آنچه شنیدهام، احسان بود به معلمی که 57 سال معلمی کرده است و بیغرض قلم زده است. من اگر هر کاری را رها کنم و هر آزادیای داشته باشم جز به مطالعه و فلسفه نمیپردازم. البته توقع این قدردانی را نداشتم و لایق آن نبودم. این مجلس از کسی که سالها معلمی کرده و در معلمیاش غل و غش نداشته، قدردانی کرده است.»دکتر رضا داوری نگارنده کتاب «سنت و تجدد» چنین ادامه داد: «کسانی که با معانی متعدد، معتقدند که چنین مجلسی نباید گرفته میشد، به هر حال آنها هم نظری دارند و چرا من تحمل نکنم؟ شما لطف کردید و چنین مجلسی برگزار کردید. بگذارید در مقابل لطف شما دیگران هم قهری داشته باشند.
من هیچگاه فلسفه و علم را تابع ملاحظات هیچکس نکردم. در نوشتن فلسفه، ادب کردم؛ رعایت و تواضع کردم؛ اما فلسفه را برای چیزی ننوشتم. سنت ما سنت بزرگی است که به ما تحملکردن را میآموزد. دکتر رضا داوری اردکانی با غزلی از حافظ که گویی روی سخن با همه ما داشت سخنانش را به پایان برد:
وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
کامبخشی گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی
سخنان استاد به پایان رسید اما نگاه جویندهاش در حال کاویدن اعماق همه چراییها و چگونگیها بود. ای کاش مراسم در جایگاهی وسیعتر و با کیفیت بهتر در شأن استاد و مدعوینش که حاضر بودند حتی کف زمینهای موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه را اشغال کنند برگزار میشد.