به گزارش همشهری آنلاین، جواد انصافی در توضیح کاری که به تازگی مشغول آن بوده است، اظهار داشت: تا همین اواخر دو کار روی صحنه داشتیم که بهتازگی به اتمام رسیده، هر دو این کارها از دو سال پیش در نوبت روی صحنه رفته بودند.
او ادامه داد: یک کار با عنوان خفتگان چشمباز داشتیم که از نمایشهای جشنواره آیینی سنتی بود که ۲ سال پیش اجرا رفته بودیم که به دلیل کرونا عقب افتاده بود و در نوبت اجرا قرار داشت (نویسنده و کارگردان: جواد انصافی؛ تهیه کننده: مسعود حکمآبادی). دیگری یک پروژه کودک حاصل یک کار پژوهشی در مورد نوروز بود که دو نمایش از دل آن بیرون آورده بودیم؛ یکی برای بزرگسال بود و دیگری برای نوجوان.
بازیگر برنامه رادیویی صبح جمعه با شما تصریح کرد: این کار، کاری شاد و علمی بود که به کودک و نوجوان نشان میداد نوروز چه پشتوانه علمی دارد و فلسفه سادهترین اجزای این آیین در آن مطرح میشد؛ مثلا در این راستا که خانهتکانی چگونه است توضیح داده میشد که برای تمیزکردن فرشها اول آنها را خاکگیری میکردیم و بعد میشستیم و دلیل علمی این کار این است که اگر قبل از شستوشو خاک فرشها گرفته نشود، رنگ قاتی میکند.
انصافی ادامه داد: سبزه کاشتن تنها یک نماد برای سر سفره هفتسین نیست بلکه یک آزمایشگاه کوچک است که در آن مادران ما انواع و اقسام سبزهها را سبز میکردند و بهاینترتیب آن را با آبوهوای آن سال میسنجیدند که کدام بهتر سبز شده و بعد در کشاورزی همان را میکاشتند.
حاجیفیروز هرگز گدایی نمیکند بلکه نوروزخوانی و شادیپراکنی میکند
بازیگر نقش عبدلی در سری نمایشهای عبدلی و اوستا، تأکید کرد: یکی دیگر از موضوعاتی که متأسفانه چندسالی است روی آن مانور داده میشود این است که بابانوئل هدیه میدهد، اما حاجیفیروز ما دست دراز و گدایی میکند. در توضیح این داستان ما گفتیم اینگونه نیست و در نمایشی که درباره آن صحبت کردم، انواع و اقسام نوروزخوانها را نشان دادیم و آنجا مطرح کردیم که همه نوروزخوانها بدون استثنا یک خورجین (نوعی کیسه یا باردان است که در قدیم پشت دوچرخه میانداختند) همراه خود داشتهاند که دو طرفه بوده است.
این هنرمند پیشکسوت اظهار داشت: اینها هرگز گدایی نمیکنند، بلکه نوروزخوانی میکنند و شادی به وجود میآورند و به دلیل همین شادی پراکنی، مردم دوست دارند که به اینها عیدی بدهند و این عیدی را در خورجینشان میاندازند. این خورجین تنها خورجین باز است یعنی هرکسی دوست دارد عیدی در آن میریزد و دیگران میتوانند از آن بردارند چنانچه بچهها عادت داشتند که دست در این خورجین کنند و نقل، شیرینی یا تخممرغ پختهای بردارند.
انصافی خاطرنشان کرد: جدای اینهمه فکر میکنند عمونوروز و حاجیفیروز تنها نوروزخوانان هستند، درحالیکه ما کل ایران را بررسی کردیم و شخصیتهای برجسته را در این نمایش به بچهها نشان میدادیم.
نویسنده، کارگردان و بازیگر در میان پرده عبدلی و اوستا شبکه ۱(۱۳۷۳–۱۳۷۲) ادامه داد: مثلاً در آذربایجان این نوروزخوانها تکمچیها هستند که بزی دارند و آن را میچرخانند و آواز میخوانند و ما در نمایشمان شعر این ملودی را به زبان ترکی و فارسی میخواندیم که بچهها بفهمند شعر چه میگوید. در مازندران این نوروزخوان نوروزسلطان هست که آنجا با آهنگ و شعر محلی خوانده میشود و در گیلان هم داستان دیگر.
او افزود: ما در این نمایش پس از گیلان به نوروزخوانان طالقان و استان البرز و شمیرانات و دماوند و استان مرکزی (اراک و فرهان) رسیدیم و حتی تا ملایر و همدان هم رفتیم که این جا «رشکی و ماسی» هستند و نوروزخوانان خود را دارند. در ادامه در این نمایش نوروزخوانی کردستان تا جنوب را اجرا کردیم که میرنوروزی و آتشافروز دارند. شعرهایشان را میخواندیم و این نمایش کاری بود که ۷۰ درصد ریتمیک بود و بچهها دست میزدند، کیف میکردند و با آن ارتباط خوبی برقرار کرده بودند که در طول ۴۵ اجرایی که رفتیم هرروزش پر بود.
سیاهبازی نه تمسخر سیاهان که سمبل فریاد آزادی مردم است
نویسنده و کارگردان نمایش ماغ (۱۳۵۵) در پاسخ به این پرسش که دلیل محبوبیت نمایش عبدلی را در زمان خودش چه میداند، گفت: در برههای از زمان بسیاری در مقابل نمایش سیاهبازی که نمایش اصیل ایرانی ماست جبههگیری کردند و گفتند که این نمایش سیاهان را مسخره میکند.
او افزود: ما در آن برهه از آن دفاع کردیم و گفتیم اینگونه نیست و شخصیت سیاه ما نهتنها بههیچوجه منفی نیست، بلکه یک شخصیت مثبت بوده که سمبل توده زجرکشیده و ستمدیده و فریاد آزادی مردم است، اما متأسفانه تلویزیون هنوز هم روی سیاهبازی حساسیت دارد و آن را پخش نمیکند.
بازیگر فیلم سینمایی زن بدلی (مهرداد میرفلاح ۱۳۸۵) ادامه داد: در آن برهه ما به این دلیل که این سیاهبازی نمایش ملی و اصیل ماست به این فکر افتادیم که آن را به روز تبدیل کنیم که خروجی آن بهاتفاق تیمی عبدلی و میرزا شد که باز به میرزا هم ایراد گرفته شد و آن را تبدیل به عبدلی و اوستا کردیم.
انصافی با اشاره به اجراهای عبدلی و اوستا بیان کرد: ابتدا این نمایش را در جنگ هفته میرفتیم و سالهای ۷۰ به بعد برنامهای اختصاصی درست شد که اسم آن بعد از خبر بود و قرار بود که هر روز بعد از خبر ساعت ۹ اجرا شود، اما گفتیم هر روز توان اجرای پشت سر هم نداریم و مبنا یک روز درمیان شد. بر این اساس جانعلی و آقا نیکی یک روز بودند و روز بعد ما. این برنامه (بعد از خبر) و اجرا را تقریباً دو سال رفتیم و یک وقفه ۹ ماهه بود و یک سال و نیم دیگر با تیم جدیدی رفتیم و این برای مردم جا افتاد که این همان سیاه سیاهبازی است که حالا سفید و به روز و به هنگام شده و مسائل روز (احتکار و ...) را مطرح میسازد.
او گفت: در سالهای ۷۴ و ۷۵ برنامهای برای شبکه ۵ ساختم که همه کارهایش را خودم انجام میدادم و اسم آن شبکه خنده بود و عبدلی و اوستا در آن حتی به روزتر هم شده بودیم چنانچه اوستا کشتی خرید و تجارت خارجه راه انداخت و یک معلم زبان انگلیسی گرفته بود و مردم با آن کاملاً ارتباط برقرار کرده بودند.
مسئولان به سیاهبازی علاقه ندارند | فقط ما خانه نداریم
امروز در اجراهای نمایشی کارهای طنز و شوخی و کمدی کم شده است
بازیگر سریال تلویزیونی میوه ممنوعه (حسن فتحی ۱۳۸۶) با اشاره به اقبال مردمی از مجموعه سریالی عبدلی و اوستا، یادآور شد: اولاً که همنسلان من (من ۷۱ ساله هستم) این سیاهبازی را به این صورت پذیرفته بودند که این عبدلی همان شخصیت سیاهبازی است که حالا سفید شده است؛ درصورتیکه سیاه نبود و سفید بازی میکرد، به علاوه نسل بعدی هم همه با آن ارتباط برقرار کردند که این همان سیاهبازی است و افتخار من این بود زمانی که در جشنواره دانشآموزی بهعنوان داور شرکت کردم دیدم که ۹۵ درصد بچهها عبدلی و اوستا را کارکرده بودند.
انصافی در پاسخ به این پرسش که دلیل محبوبیت عبدلی و اوستا را چه میداند، تاکید کرد: سیاهبازی نمایش ملی ماست چون مردم سیاهبازی را دوست دارند. از ابتدا دوست داشتهاند و حالا میدیدند که هم کوتاهتر (۱۰ دقیقهای) شده است و مسائل روز را مطرح میکند؛ صدای آن همان صدای سیاهبازی است و هیچ فرقی نمیکند. ریتمش همان است و شوخیها و شگردهایش و حتی موسیقیاش همان است در نتیجه حس کردند این همان نمایش خودشان است که تغییراتی جزئی در فرم لباس و صورت پیدا کرده است.
بازیگر فیلم سینمایی آدم آهنی (رحیم بهبودیفر ۱۳۹۱) در توضیح این موضوع که چرا برنامههایی شبیه به عبدلی و اوستا امروز دیگر وجود ندارند، تصریح کرد: این موضوع در فقدان طنز است. به طور کلی میبینیم که کارهای طنز و شوخی و کمدی کم شده است. نمیدانم خطمشی چیست و چرا دوست ندارند این نوع کارها باشد ضمن این که در مجموعههای در حال پخش که از تلویزیون هم پخش نمیشود (در پلتفرمها و... پخش میشوند) کار طنز کم است درحالی که مردم به شوخی احتیاج دارند.
او افزود: امروز همه کارها جدی است و فرم کارهای طنز برخی برای تلویزیون و سینما فرق دارد، اما تئاتر هم که میرویم کمدی مستهجن هستند و نمیدانم چرا به آنها اجازه میدهند. اما از سوی دیگر نمایشهای جشنوارههای آیینی سنتی که از ابتدا همهساله بود در ادامه یک سال در میان شد چون چنین نمایشها با چنین فضاهایی را نمیخواهند. پس از آن جوایزش حذف و کمکهزینه آن نصف شد چون نمیخواهند آن را ضعیف میکنند. حتی در جشنواره امسال کمکهزینهها بسیار ناچیز و خود جشنواره به صورت آنلاین برگزار شد، بهرغم این که کرونا تمام شده بود.
نویسنده، کارگردان و بازیگر برنامه رادیویی عصر جمعه (۱۳۶۶) تأکید کرد: این درحالی است که نوع نمایش سیاهبازی و ماهیت جشنوارههای آیینی سنتی نیاز به تماشاچی حاضر و برقراری ارتباط با تماشاچیان به شکل حضوری دارد که متأسفانه آن هم نبود.