به گزارش همشهری آنلاین، موسیقی پاپ در ایران پس از انقلاب، تا قبل از دهه ۷۰، حیات چندانی نداشت. بیشتر آنچه تولید میشد، سرودهایی رسمی و عمدتا حماسی بود که به روی آنتن صداوسیما میرفت و وزارت ارشاد آن سالیان، مرکز مدونی تحتعنوان دفتر موسیقی به شکل امروزی نداشت تا کارهایی را در قالب موسیقی پاپ و آلبوم، روانه بازار رسمی کند. به همین تناسب، کنسرت پاپ هم در ایران برگزار نمیشد و بنابراین نمود چندانی از موسیقی پاپ در ایران فراهم نبود.
در دوره سازندگی، نخستین جرقههای موسیقی پاپ در کشور زده شد. این جریان اگرچه هیچگاه بهصورت متمرکز دنبال نشد اما طی دولت دوم هاشمی رفسنجانی، جریانی بهصورت خزنده و در طول ۴ سال، تراکهای کجدارومریزی را به ثبت رساند که پس از پایان عمر دولت هاشمی، از آن تحتعنوان نخستین تلاشها برای پایهگذاری موسیقی پاپ در کشور عنوان میشود.
در نتیجه این دوران، خوانندگانی چون بیژن خاوری، مهرداد کاظمی، حمید غلامعلی، حسن همایونفال، عباس بهادری و پرویز طاهری، توانستند با تکترانههایی که البته چندان مفاهیم عاشقانه در آنها ملموس نبود را به روی آنتن رسانه ملی ببرند. هر چند که معدودی از این چهرهها ازجمله حمید غلامعلی موفق شدند آلبوم خود را در آخرین سالهای دولت دوم هاشمی روانه بازار کنند.
- شرایط بد اقتصادی، برخی نوازندگان حرفهای را به مسافر کشی واداشت | درآمد کنسرتها به جیب تهیه کنندگان میرود
- خواننده مشهور پس از جنبش می تو به زندان محکوم شد
حیات حرفهای موسیقی پاپ در ایران
موج اصلی اما با روی کار آمدن دولت اصلاحات شکل گرفت. در این دوره، برخی تسهیلگریها در حوزه موسیقی صورت گرفت و این گشایشها که با تبلیغات رسانهای همراه بود، سبب شد تا نسل جدیدی از جوانانی که بهعنوان فعال در این حوزه مشغول بودند، به سمت دفتر موسیقی وزارت ارشاد سرازیر شده و وقتی از اسلوب نسبتا راحت انتشار آلبوم به نسبت دولت قبل، اطلاع پیدا کردند، شروع به کار کردند و درنتیجه این فضای آزادی که در موسیقی کشور رقم خورد، بالغ بر ۳۰ خواننده طی ۲ سال ابتدایی دولت اصلاحات، موفق به انتشار آلبوم خود شدند.
ازجمله مهمترین این چهرهها میتوان به محمد اصفهانی، علیرضا عصار، خشایار اعتمادی، شادمهر عقیلی، حسین زمان، قاسم افشار، امیر کریمی، محمدرضا عیوضی و مانی رهنما اشاره کرد.
موجی که عنان موسیقی پاپ کشور را در دست گرفتند و با تولید کارهایی آکوستیک که ضبط استودیوی داشتند، نقشه راه موسیقی کشور در حوزه پاپ را ترسیم کردند. شهرت بیش از اندازه این نسل سبب شد تا موج بعدی، خیلی زود خود را نشان دهد. موجی که طی سالهای ۷۸ و ۷۹ و با حضور خوانندگانی چون ناصر عبداللهی، چنگیز جبیبان، گروه آریان، سعید شهروز، حمید حامی و . . . پدید آمد و توانست تنوع سلیقهها در حوزه موسیقی پاپ را بیشتر کند.
در نیمه دوم دهه ۷۰، کار تا جایی پیش رفت که تولید آلبوم و برگزاری کنسرت، اقتصاد موسیقی پاپ کشور را با رونق چشمگیری مواجه کرد. طی این نیمه بود که فروش آلبومهای موسیقی در کشور برای برخی از خوانندگان، به مرز ۱ میلیون نسخه در سال رسید و آمارهایی را رقم زد که دیگر هیچگاه در تاریخ موسیقی پاپ کشور تکرار نشد.
در همین نیمه بود که موسیقی لسآنجلسی با افت معنادار مخاطب مواجه شد و با وجود تعدد خواننده، دامنه توجه مخاطب، بیشتر به سمت موسیقی داخل بود.
گسترش پاپ زیرزمینی و رپ
در ابتدای دهه ۸۰، موج جدیدی از خوانندگان روی کار آمدند: محسن چاوشی، رضا صادقی، محسن یگانه، احسان خواجهامیری، فرزاد فرزین و حامد هاکان، از جمله این خوانندگان بودند. اتفاق جدیدی که در ابتدای این دهه رواج یافت، حضور خوانندگان زیرزمینی بود که در نتیجه اعتراض به سختگیریهایی که در حوزه صدور مجوز اعمال میشد، قطعات خود را بهصورت غیرمجاز ارائه دادند.
این تراکها به دلیل پایبند نبودن چندان به اصول اخلاقی، توانستند توجه برخی از اقشار جامعه را به سمت خود جلب کنند. عمده آهنگهای این دوره، پاپ و رپ بودند. گونه پاپ به دلیل لحاظ کردن فاکتورهایی که ارشاد از آنها ممانعت میکرد و گونه رپ نیز به دلیل عدمصدور جواز برای آن، به یک تابو برای مخاطبان ایرانی تبدیل شده بود و به همین دلیل، عمده آهنگهای زیرزمینی، با اقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه میشد.
هر دو رویکری که توسط تازهواردان پاپ دهه ۸۰ و خوانندگان زیرزمینی اعمال میشد، درست برخلاف جریانسازیهایی بود که نسل طلایی موسیقی پاپ در نیمه دوم دهه ۷۰ اجرایی کرده بود
حرکت ناخواسته به گوشه رینگ
ضمن اینکه نسل جدیدی که از دهه ۸۰ به ناوگان موسیقی پاپ کشور افزوده شد، تعهد و وفاداری چندانی به فضای آکوستیک نداشت و بیشتر متمایل به سیستم سینتیسایزر یا سینثسایزر بود.
هر دو رویکری که توسط تازهواردان پاپ دهه ۸۰ و خوانندگان زیرزمینی اعمال میشد، درست برخلاف جریانسازیهایی بود که نسل طلایی موسیقی پاپ در نیمه دوم دهه ۷۰ اجرایی کرده بود. به همین دلیل و به دلیل تغییر بافت جمعیت و روی کار آمدن نوجوانان و جوانانی که نوع جدیدی از موسیقی همهپسند را تقاضا میکردند، نسل جدید و خوانندگان زیرزمینی، بر فضای موسیقی پاپ کشور مستولی شده و آن خوانندگان طراز اول دهه ۷۰، ناخواسته به گوشه رینگ هدایت شدند.
این جریان مصادف شد با ظهور نسل جدیدتری از خوانندگان پاپ که در نیمه دهه ۸۰ تا پایان این دهه شکل گرفت. سهولت کار با سیستم سینتیسایزر و تکثر افرادی که میتوانستند با این سیستم، کارهایی را برای خوانندگان تولید کنند، سبب شد تا تاریخ موسیقی پاپ ایران، یکی از شلوغترین ایام خود را در نیمه دوم دهه ۸۰ تجربه کند. دورهای که با تاسیس شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، عملا به تکثر خوانندگان این حوزه منجر شد و فضای موسیقی، اشباع عجیبی را در اجتماع ایران آن سالها تجربه کرد.
در دهه ۹۰، اوضاع کمی آرامتر شد و فضای موسیقایی، از آن حالت هیجانی دهه ۸۰ بیرون آمد. در طول این دهه بود که سینتیسایزر، بخش عمدهای از تولیدات موسیقایی را شامل و پلیبکخوانی، وارد کنسرتهای کشور شد. موسیقی رپ از رواج حداکثری برخوردار شد و در برههای، کار به جایی رسید که رسانهها از انتشار بیش از ۶۰ هزار تراک فارسی در طول یک ماه گزارش دادند.
در چنین فضایی که منافات گستردهای با روح جریان موسیقی نیمه دوم دهه ۷۰ داشت، معدودی از خوانندگان توانستند با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای، طرفدارانی را برای خود دستوپا کرده و فضای کنسرت را به یک صحنه رقابتی برای به رخ کشیدن طرفداران و میزان محبوبیت خود تبدیل کنند.
طبیعی است که در چنین شرایطی، نسل طلایی موسیقی پاپ کشور، در وضعیت منفعلی قرار بگیرد. هماکنون معدود خوانندگان آن دوره مشغول به فعالیت هستند و همین میزان فعالیت نیز قابل مقایسه با دوران طلایی آنها نیست.