مرتضی کاردر - همشهری آنلاین: سالن برگزاری حراج کاملا پر نشد، از نیمههای حراج بیشتر از نصف سالن خالی بود و عملا همه منتظر بودند حراج زودتر تمام شود. چکشزدن ۱۲۰ اثر مجموعا بیشتر از ۲ ساعت طول نکشید. در عین حال اتفاقی نیفتاد که بتوان از آن بهعنوان شگفتی حراج شانزدهم یاد کرد.
حقیقت این است که حراج تهران با سالهای گذشته که دهها نفر ایستاده مراسم را دنبال میکردند و رقابت بر سر آثار ویژه دقایق زیادی به طول میانجامید، فاصله گرفته است و رکود حراج اتفاقی نیست که بتوان بهراحتی از کنار آن گذشت.
- همه تابلوها و آثارم اعتراض به تخریب محیط زیست توسط انسان است | نقاش بهشت و تصویرگر باغهای ایرانی کیست؟
- تماشای آثار استاد جلیل رسولی، شاگرد مکتب کمالالملک و بزرگداشت قصهگوی کودکان | گالری گردی هفته دوم تابستان
آثاری که بهسختی به حداقل قیمت تخمینی رسیدند
حراج واقعی وقتی اتفاق میافتد که خریداران برای خرید اثر مورد نظرشان رقابت کنند و قیمت آثار تغییر کند و رکوردهای تازهای به ثبت برسد و جایگاه هنرمندان در بازار هنر تغییر کند و طبیعتا هنرمندان تازهای به فهرست بازار هنر راه پیدا کنند و... و. اما در حراج شانزدهم اکثر آثار برای حداقل قیمتهای تخمینی خود چکش خوردند و حتی خیلی از آثار به حداقل قیمت تخمینی نیز دست نیافتند.
آثاری که رقابت بر سر آنها درگرفت نیز اغلب بعد از چند دقیقه رقابت کوتاه میان یکی دو خریدار به قیمت نهایی رسیدند. حالا یا برآورد اولیه قیمت آثار زیاد بوده یا اینکه خریداران هنوز برای قیمتهای تازه آماده نبودهاند یا اینکه رقابت در حراج معنای خود را کمکم دارد از دست میدهد. هر کدام از این فرضیهها درست باشد زنگ خطری است برای حراج تهران و حراج ناگزیر است که به بازتعریف خود بپردازد.
با این همه، نمیتوان بیرحمانه به داوری حراج نشست. بیتردید رونق بازار هنر تابعی از رونق شرایط عمومی اقتصادی است و در شرایط دشوار اقتصادی طبیعی است که سرمایهگذاری در حوزههایی مثل آثار هنری کمتر میشود. اما حراج تهران در سالهای اخیر به تعیینکنندهترین عامل بازار هنر ایران تبدیل شده است و بیتردید رکود و کسادی حراج تهران و بازار هنر ایران بر شرایط عمومی هنرمندان تأثیرگذار خواهد بود.
مخالفان و منتقدان حراج اغلب این نکته را از یاد میبرند که اتفاقهایی مثل حراج تهران و آرتفر و سایر بازارهایی که برای هنر ایران فراهم میشود تأثیری آشکار بر رونق گالریها و هنرهای تجسمی خواهند داشت.
صدرنشینان و رکوردشکنان
در حراج شانزدهم نقاشی عظیم شکار سیمرغ از رضا درخشانی به قیمت ۸ میلیارد تومان چکش خورد و بر صدر حراج نشست. رضا درخشانی از هنرمندانی است که بیتردید مدیون حراج تهران است و رونق کارهای او در سالهای اخیر بیش از هر اتفاق دیگری به نحوه عرضه و ارائه آثار او در حراج تهران برمیگردد.
اثر منصور قندریز میتوانست شگفتیساز حراج شانزدهم باشد. اما طبق معمول شائبه عدماصالت اثر مطرح شد و حراجگزاران مثل گذشته واکنشی به ماجرا نشان ندادند. در نتیجه اثری که به قیمت ۶ تا ۷میلیارد تومان برآورد شده بود، در نهایت پس از رقابت یکی دو نفر ۶ میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان چکش خورد.
اثر ترکیبی فریده لاشایی (نقاشی و ویدئوآرت) و نقاشی کورش شیشهگران نیز به قیمت ۴میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان چکش خوردند و مشترکا در رتبه سوم گرانترینهای حراج شانزدهم قرار گرفتند. شیشهگران نیز از هنرمندانی است که اقبال دوباره به آثار او را باید را مدیون حراج تهران دانست.
«عبادتهای بیپایان» کامران یوسفزاده (وای. زی. کامی) به قیمت ۳میلیارد و ۷۰۰میلیون تومان، اثری دیگر از منصور قندریز به مبلغ ۳میلیارد و ۴۰۰میلیون تومان، «یا ابوالفضل» از فرهاد مشیری به قیمت ۳میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان، «بالهای کاغذی» از واحد خاکدان به قیمت ۳میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان از دیگر میلیاردیهای حراج شانزدهم بودند که نکتههای اندک و بسیار میتوان درباره آنها گفت. ازجمله اینکه حراج تهران در ارائه آثار واحد خاکدان بهدرستی عمل کرده و در قیمتگذاری درست آثار او در دورههای اخیر نقش داشته است یا اینکه در شرایطی بهتر انتظار میرفت اثر کامران یوسفزاده به قیمت بالاتری چکش بخورد اما بهرغم رقابتی که بر سر اثر او درگرفت، این اتفاق رقم نخورد و دیگر اینکه از تب تند سالهای نخست حراج در مواجهه با آثار فرهاد مشیری نیز خبری نیست و اقبال خریداران ایرانی به آثار او کمتر شده است.
متنوعترین دوره حراج تهران
نباید از نظر دور بماند که حراج شانزدهم یکی از متنوعترین دورههای حراج تهران بوده است. به جز دو سه استثنا، یک اثر از هر هنرمند ارائه شده بود و طیفهای گوناگونی از هنرمندان معاصر در حراج حاضر بودند. امیدوارم کمرونقی حراج سبب نشود حراجگزاران دوباره به عرضه بیشتر آثار هنرمندانی روی بیاورند که میدانند قطعا آثارشان به قیمتهای تخمینی به فروش خواهد رسید و در دورههای بعد نیز تنوع هنرمندان حفظ شود.
از هنرمندانی که آثارشان میتوانست از اقبال بیشتری برخوردار شود، باید از امین نورانی، الهه حیدری، محمد خلیلی، بیژن اخگر، بیتا فیاضی، امیر معبد و فرخ مهدوی نام برد که آثارشان در نیمه دوم حراج ارائه شد و توجه چندانی را جلب نکرد.
عکسها نیز سهم قابلتوجهی در حراج شانزدهم داشتند. عکسهایی از عباس کیارستمی، بهمن جلالی، امیرعلی جوادیان، محمود کلاری، سعید صادقی، مهدی مقیمنژاد، علی شکری، آرمان استپانیان و... در حراج شانزدهم ارائه شد.
بهنظر میرسید از عکسهای محمود کلاری و سعید صادقی و امیرعلی جوادیان استقبال بیشتری صورت بگیرد اما کمرونقی حراج دامان عکسها را نیز گرفت، اگرچه نباید فراموش کرد که قیمت پایه عکسهای این هنرمندان در دورههای اخیر حراج بسیار رشد کرده است.
حراج تهران و مواجهه با منکران و منتقدان
حراج تهران اغلب در مواجهه با شائبههایی که اغلب در شبکههای اجتماعی طرح میشوند، سکوت پیشه کرده است. کمتر پیش آمده که حراجگزاران پاسخ روشنی به منتقدان بدهند چراکه احتمالا کار آنها را از سر عداوت و انکار میدانند و پیشبینی میکنند که هر بار آنها در صحت و اصالت آثار تردید میکنند.
اما بهنظر میرسد سکوت همواره کارگر نیست و وقتی شائبهها و شایعهها میتواند به سرعت فراگیر شود، باید راه دیگری برای مقابله با آنها یافت. مثلا در آستانه حراج شانزدهم نکتههای بسیاری درباره اثر منصور قندریز مطرح شد، ازجمله اینکه اغلب آثار قندریز ابعاد کوچکتری دارند و بعید است او اثری در این ابعاد داشته باشد یا اینکه چرا تاکنون کسی خبر از چنین اثری نداده است و... اما حراج تهران یا صاحب اثر پاسخی به این شائبهها ندادند و درصدد تصحیح اذهان خریداران و جامعه هنرمندان برنیامدند و توضیحی درباره اصالت اثر ارائه نکردند و... اثر قندریز که میتوانست شگفتیساز حراج شانزدهم باشد، تنها کمی بالاتر از حداقل برآورد اولیه به فروش رسید.
خریدارانی که واقعی بهنظر نمیرسند
فارغ از اینها، یکی دیگر از مشکلات حراج تهران نحوه برگزاری حراج و تفاوت و تمایز میان خریداران واقعی و گالریداران و ارائهکنندگان اثر و کسانی است که میخواهند قیمت آثار ارائهشده را بالاتر ببرند. کسانی که ممکن است وابسته به گالریداران یا صاحبان آثار یا هنرمندان یا ... باشند.
چنین اتفاقهایی ممکن است در هر حراجی، حتی معتبرترین حراجهای بینالمللی، رخ دهد و بهنوعی اجتنابناپذیر است. اما وظیفه برگزارکنندگان حراج است که از وقوع چنین اتفاقهایی جلوگیری کنند یا آن را به حداقل برسانند. وقتی جمعیت شرکتکنندگان مثل دوره شانزدهم، از میانههای حراج، کم و کمتر میشود، کسانی که آشکارا هماهنگ با هم برای آثار دست بلند میکنند عیانتر میشوند، بهویژه آنها که در ردیفهای انتهایی نشستهاند و انگار همه از یکجا خط میگیرند. حراج تهران اگر که میخواهد دستکم شکل ظاهری یک حراج واقعی را رعایت کند باید فکری به حال خریدارانی که بهنظر نمیرسد خریداران واقعی باشند، بکند؛ چراکه آنها بیش از همه اصالت حراج را دستخوش تردید میکنند.